به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 00 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1400-9-10
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    798
    سطح
    14
    Points: 798, Level: 14
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    از شوهرم خسته شدم

    سلام من ۹ ماهه ازدواج کردم و ۴ ماهه عروسی کردیم خونه خودمون هستیم . همسر من خیلی بی احساسه و یه کارایی کرده که من واقعا نمیتونم تحمل کنم از جمله اینکه یک ماه بعد عروسی من مشکوک بودم به کرونا تلفنی بهش گفتم بیا باهم بریم دکتر ولی گفت نمیام و نیومد خونه کلا من دو شب تنها موندم خونه که بعدش پدر و مادرش فهمیدن فرستادنش منو بیاد ببره دکتر یا یکبار تو دوران عقد من عادت ماهیانه شدم و درد داشتم به جای اینکه منو درک کنه یا یه نوازشی چیزی با من رابطه برقرار کرد که خیلی تو ذهن من اثر بدی گذاشت یا هربار که منو بغل میکنه میفهمم که رابطه میخواد و موارد خیلی زیاد دیگه ی این چنینی . ازدواجمون هم سنتی بوده حس میکنم کلا علاقه ای به من نداره . باهاش حرف زدم گلایه کردم تو این چندوقت یکمی بهتر شده سعی میکنه اون چیزایی که ناراحتم میکنه انجام نده مثلا بهش گفته بودم تو به من محبت نمیکنی الان میاد خونه گاهی میاد آشپزخونه بوسم میکنه یا گاهی همینجوری بغلم میکنه بدون اینکه به رابطه جنسی ختم شه ولی خب هم اینکه به دل من نمیشینه دیگه کاراش و یاد بدیاش میفتم کلافه میشم احساس میکنم حفظی و از روی اجبار انجام میده هم اینکه واقعا ناراحت میشم که بخوام همه چیز رو بهش یاد بدم دوست دارم خودش بدونه گاهی باید برای من گل بخره یا بهم محبت کلامی کنه یا دعواهامون رو برای مامانش تعریف نکنه . چندروزیه انقدر باهاش بحث کردم دیگه خسته شدم و دلم نمیخواد باهاش حرف بزنم چون وقتیم که شکایت میکنم اصلا بامن حرف نمیزنه هیچی نمیگه انگار که با دیوار صحبت میکنم . من به طلاق فکر میکنم اما خانوادم اصلا درکم نمیکنن و میگن شوهرت کار میکنه دست بزن نداره بهت پول میده بداخلاق نیست تو داری بازی درمیاری و واقعا هم ازین نظرا مرد خوبیه ولی من واقعا از نظر احساسی دچار کمبود شدم و اصلا زندگیمو دوست ندارم . شاغل هم نیستم که استقلال مالی داشته باشم ولی دیگه هیچجوره شوهرمو دوست ندارم و واقعا دلم نمیخواد باهاش زندگی کنم چون خیلی اذیت شدم و غرورم خورد شده تو این چندماه . بهم بگید چیکار کنم برای زندگیم چجوری جدا بشم . خودم ۲۷ سالمه شوهرم ۳۱

  2. کاربر روبرو از پست مفید sara2666 تشکرکرده است .

    سحر بهاری (چهارشنبه 10 آذر 00)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همدردی خوش اومدید

    برای این سطح از مشکلی که بیان کردید، جوابش طلاق و جدایی نیست. جدا شدن یه پروسه ای بین یه ماه سه ماه نهایتا یکسال طول بکشه بی مهارت ترین آدم هم اینو بلده نیازی به مشاوره خاصی نداره.

    اینو در نظر بگیرید که شوهرت در برابر انتقاد شما حتی به قول خودتون از حفظ هم که شده یه تغییراتی کرده. فعلا رفتار شوهرتون بذارید به حساب نداشتن مهارت .

    در مورد ابراز علاقه مثلا اگه شوهرت خودش دوس داره کسی با بغل کردنش محبتش بهش نشون بده ،در برابر شما هم همین رفتار نشون میده. احتمالا تیپ های سمعی و بصری و لمسی و جنبشی رو حین ابراز علاقه شنیدید اگه تا حالا نشنیدید در موردش سرچ کنید. اما مطمئنا با آگاهی و فهمیدن سلیقه شما میتونه تیپ و نوع ابراز محبتش رو تغییر بده

    اما کار اصلی که باید انجام بدید تغییراتی روی خودتونه. اگه شما خودتو دوس نداشته باشی. انرژی هات مثبت نباشه، عزت نفس نداشته باشی نه توی این زندگی نه مجردی کسی شما رو دوست نخواهد داشت. اعضای خانواده و پدر و مادرت اگه دوست دارن قضیه شون فرق میکنه.

    شروع کن به یه دوره خودسازی و بازسازی عژت نفست. فکر نکنید با یاد گرفتن یکی دو جمله همه چی درست میشه. اگه افسردگی داری ، اگه همش فکر میکنی این دیگران هستند که باید بهت محبت کنند، اگه از ته دل فکر میکنی دوس داشتنی و جذاب نیستی، اگه نسبت به آینده خودت امیدوار نیستی. اینها همه نشانه هایی هستند که میگن باید تغییر و تحول کنی. با این تغییرات کم کم رفتار شوهرت هم تغییر میکنه و ازت تاثیر میگیره اگه در بدترین حالت و احتمالش این اتفاق نیفته و خدای نکرده کار به جدایی بکشه نهایتش اینه تلاشت رو کردی و یه آدم خودساخته و قوی و مثبت از اون زندگی میاد بیرون نه یه آدم غمگین و افسرده و وابسته.

    هنرمندی شما ساختن خودت و زندگیت تمرکز روی خوشبختیه. مفهومی به نام بیکاری معنی نداره ما اینو به عنوان نبود شغل میشناسیم. ولی کسی که توی خونه باشه در هر شرایطی که باشه اونوقت بخواد بشینه غصه بخوره و هیچ کاری نکنه معنای واقعی بیکاری اینه .دیگه اینجا خودش مقصره. توی این سن و اول زندگیت فرصت خوبی برای ساختن و رشد در اختیار داری
    ویرایش توسط ammin : چهارشنبه 10 آذر 00 در ساعت 14:18

  4. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Mvaz (چهارشنبه 10 آذر 00), سحر بهاری (چهارشنبه 10 آذر 00)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 00 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1400-9-10
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    798
    سطح
    14
    Points: 798, Level: 14
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام به همدردی خوش اومدید

    برای این سطح از مشکلی که بیان کردید، جوابش طلاق و جدایی نیست. جدا شدن یه پروسه ای بین یه ماه سه ماه نهایتا یکسال طول بکشه بی مهارت ترین آدم هم اینو بلده نیازی به مشاوره خاصی نداره.

    اینو در نظر بگیرید که شوهرت در برابر انتقاد شما حتی به قول خودتون از حفظ هم که شده یه تغییراتی کرده. فعلا رفتار شوهرتون بذارید به حساب نداشتن مهارت .

    در مورد ابراز علاقه مثلا اگه شوهرت خودش دوس داره کسی با بغل کردنش محبتش بهش نشون بده ،در برابر شما هم همین رفتار نشون میده. احتمالا تیپ های سمعی و بصری و لمسی و جنبشی رو حین ابراز علاقه شنیدید اگه تا حالا نشنیدید در موردش سرچ کنید. اما مطمئنا با آگاهی و فهمیدن سلیقه شما میتونه تیپ و نوع ابراز محبتش رو تغییر بده

    اما کار اصلی که باید انجام بدید تغییراتی روی خودتونه. اگه شما خودتو دوس نداشته باشی. انرژی هات مثبت نباشه، عزت نفس نداشته باشی نه توی این زندگی نه مجردی کسی شما رو دوست نخواهد داشت. اعضای خانواده و پدر و مادرت اگه دوست دارن قضیه شون فرق میکنه.

    شروع کن به یه دوره خودسازی و بازسازی عژت نفست. فکر نکنید با یاد گرفتن یکی دو جمله همه چی درست میشه. اگه افسردگی داری ، اگه همش فکر میکنی این دیگران هستند که باید بهت محبت کنند، اگه از ته دل فکر میکنی دوس داشتنی و جذاب نیستی، اگه نسبت به آینده خودت امیدوار نیستی. اینها همه نشانه هایی هستند که میگن باید تغییر و تحول کنی. با این تغییرات کم کم رفتار شوهرت هم تغییر میکنه و ازت تاثیر میگیره اگه در بدترین حالت و احتمالش این اتفاق نیفته و خدای نکرده کار به جدایی بکشه نهایتش اینه تلاشت رو کردی و یه آدم خودساخته و قوی و مثبت از اون زندگی میاد بیرون نه یه آدم غمگین و افسرده و وابسته.

    هنرمندی شما ساختن خودت و زندگیت تمرکز روی خوشبختیه. مفهومی به نام بیکاری معنی نداره ما اینو به عنوان نبود شغل میشناسیم. ولی کسی که توی خونه باشه در هر شرایطی که باشه اونوقت بخواد بشینه غصه بخوره و هیچ کاری نکنه معنای واقعی بیکاری اینه .دیگه اینجا خودش مقصره. توی این سن و اول زندگیت فرصت خوبی برای ساختن و رشد در اختیار داری


    دقیقا من احساس میکنم افسردگی ممکنه داشته باشم چون اصلا نمیتونم خودمو دوست داشته باشم و یه مدتیه که اصلا به خودم نمیرسم . فقط کارم شده گریه قبلا خیلی به آشپزی و کارای خونه علاقه داشتم الان سه چهار روزه آشپزی نکردمم خودمم‌ غذا نمیخورم که البته بیشترش بخاطر لجبازیه چون میدونم همسرم دوست نداره من لاغر باشم و اینو چندین بار از اوایل عقد بهم‌گفته که یه بار من خیلی ناراحت شدم‌و گفتم من ظاهرم همین شکلی بود چرا قبل ازدواج دقت نکردی و ازون موقع دیگه میگه هرجوری خودت دوست داری مهم احساس خودته ولی من میدونم که دوست نداره چون در خلال حرفاش میگه هنوزم . در کل اصلا انگیزه ای ندارم و حس میکنم تو این زندگی حیف شدم من از نظر زیبایی کم نداشتم و قبل ازدواج خواستگار زیاد داشتم .
    درباره مدل ابراز علاقه ش منظور شما اینه که همسر من مثلا با رابطه جنسی محبتشو نشون میده و من باید مدل این ابراز علاقه رو تغییر بدم؟
    واقعیتش من اینجوری فکر نمیکنم که با رابطه جنسی به من محبت میکنه فقط نیاز جنسی داره مثلا اگه قهر باشیم بعد چندروز میاد درخواست میکنه بدون اینکه از من دلجویی کنه یا .. وگرنه اگه بحث نیازش نباشه باهام حرف نمیزنه تو رابطه جنسیمونم هیچ پیش نوازی نداریم

  6. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara2666 نمایش پست ها
    درباره مدل ابراز علاقه ش منظور شما اینه که همسر من مثلا با رابطه جنسی محبتشو نشون میده و من باید مدل این ابراز علاقه رو تغییر بدم؟
    ببنید منطورم این نبود رابطه جنسیش لزوما نشانه نوع ابراز علاقه شه.کاری با اون مساله نداشتنم . اونجا که شما گفتید گاهی توی آشپزخونه میاد بغلت میکنه. خب این نشون میده شوهرت درکش از نشون دادن ابراز علاقه بیشتر آغوش گرفتن باشه. احتمالا وقتی دوس داره شما هم بهش ابراز علاقه نشون بدید دوس داره بغلش کنید. اینو به عنوان یه احتمال در نظر بگیرید...حالا سلیقه شما اینه دوس دارید اون ادم برات هدیه بگیره و اینو نشونه صداقتو ثبات در دوس داشتن میدونید.

    تیپ لمسی یعنی دوس داشتن توی آعوش و نوازش مبینه تیپ سمعی یا شنیداری دوس داشتن توی صحبت کردن و شنیدن دوست دارم میبینه. تیپ دیداری توی هدیه گرفتن و هدیه دادن... تیپ جنبشی توی هیجان مثل سورپرایز شدن...همه مردم همزمان این چهار سلیقه رو دارن یعنی هم هدیه رو دوس دارن هم صحبت کردن و شنیدن و گفتن دوست دارم هم سورپرایز شدن سورپرایز کردن رو نشانه های دوس داشتن میدونن اما در هر کسی یکی از اینها غلبه داره مثلا احتمالا شما دیداریتون غلبه داره نه اینکه کسی دیداری بود از نوازش و سورپرایز خوشش نیاد. منظورم این بود تا اینجا موقتا اینطور فکر کنید که شوهرت مهارتهای لازم رو نداره نه اینکه شما رو دوست نداره. دوم اینکه شما هم شاید عزت نفست پایین باشه شاید توی دوس داشتن تیپ وابسته ای داشته باشبد. همانطور که خودتون هم گفتید نشانه هایی از افسردگی دارید.


    خب راه برای تغییر و تحول بسته نیست.شما حساب کن یکسال روی تغییر خودت وقت بذار (این اتفاق زودتر میفته ولی نهایتش رو یکسال بذار). قرار نیست از اول خودتو تخریب کنی و بسازی.

    تو خیلی تجارب و مهارتهای مفید هم داری. اما باید بگردی افکار و باورهای مزاحم و مخرب رو پیدا کنی و حذفشون کنی و افکار مثبت و درست رو جایگزینش کنی.

    مثل من دوس داشتنی نیستم...شوهرم فقط منو به خاطر لذت جسمی میخواد...دیگران از من سواستفاده میکنن


    یه زن ضعیف یا ترسو یا حساس توی بلند مدت دوس داشتنی نیست. مرد هم همینطور یه مردی که همش شاکیه، همش خانواده و دیگران رو مقصر میدونه، زیاد تو خودشه جذابیتش کم میشه

    اما اینو در نظر بگیر که تو و شوهرت از هم تاثیر میگیرید از زبان بدن همدیگه.نود درصد تاثیری که تو روی شوهرت میذاری زبان ناخوداگاه، زبان بدنت و کلیت شخصیتته نه لزوما کلام و سخنت.

    نه به خاطر شوهرت که به خاطر خودت اول ییا تغییرات مثبت کن .خیلی مهارتها هست که باید یاد بگیری اونوقت احساست نسبت به خودت مثبت میشه. حالت اکثر اوقات خوبه .تا حالت بد میشی سریعتر میتونی حال خودت خوب کنی یا حداقل یه آگاهی بالاتری داری که بهت میگه موقتا حالت بد شده. رفتار منفی دیگران روی تو کمترین تاثیر رو میذاره چون مهارتهای لازم یاد میگیری


    البته اینها معنیش این نیست هیچ مساله ای بین تو و شوهرت پیش نمیاد یا همش باید تغییر کنی. این مسائل هم هر کدوم راهکار خودشو داره. ولی من با توجه به پست اولت و بخشهایی از پست دومت اینطوری تشخیص دادم اگه انرژی هات رو به صورت اساسی و ثابت مثبت کنی.وتبدیل به یه زن با نشاط و مثبت گراو باعزت نفس بشی احتمال خیلی زیاد این مشکلی که مطرح کردی حل میشه. نیاز به صبر و حوصله و یادگیری و تمرین داره یه کار تدریجی ولی شدنیه
    ویرایش توسط ammin : چهارشنبه 10 آذر 00 در ساعت 16:40

  7. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    سحر بهاری (چهارشنبه 10 آذر 00)

  8. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام به شما، ممنون که با ما در میان گذاشتین.

    دوست داشتن و دوست داشته شدن معنی داره...

    معنیش برای مدعیان عشق ورزی درک ظرافت ها و پذیرش نقص های هم هست، وقتی به این درک میرسیم دنیا برامون واقعی تر خواهد بود.
    این درسته که عشق با خودش مسئولیت میاره، اما قرار نیست یک عاشق مسئولیت زندگی ما رو بر عهده بگیره!
    او مسئول خوشحال کردنمون، فراری دادنمون از غم ها و رنج هامون، یاری گر مشکلاتمون و ... نیست. این تصویر غلطی از عشق هست.

    او برام همه ی پولاش خرج کنه، او فقط بمن توجه کنه، او کادو بخره‌و گل بده، او بیاد غمم رو از روی دلم برداره، زنگ میزنم سریع خودشو برسونه، او مدام در کنار من باشه و ... این رؤیاها از اون کم کم در ذهن ما یه چیزی شبیه شخصیت های فیلم های رمانتیک با رفتارهای اغراق آمیز میسازه که در هیچ رابطه ای در دنیای بیرون پیدا نمیکنیم.

    اگر قرار هست رابطه ی ما از معامله احساسات ، اعتراف گیری، مقابله، محاسبه و ... به جایی برای تجربه آرامش عمیق تبدیل بشه، لازمه به پذیرش برسیم . یعنی من خودم باشم و تو خودت باشی ، همدیگر رو همینطور که میبینیم بپذیریم و سپس ارتقاء بدیم، بجای تغییر دادن یا ترک کردن.

    لازمه به شجاعت دوست داشتن و دوست داشته شدن برسیم و تلاش کنیم از رابطه ی خودمون مراقبت کنیم. بدونیم که هیچ رابطه ی صدرصدی وجود خارجی نداره و همه ی انسانها در روابطشون به صورت کامل نیازهاشون برآورد نمیشه.

    ....................
    چند سؤال دارم لطفا در زمان مناسب پاسخ بدین؛

    ۱. اینکه با همسرتون صحبت کردین و او رفتارش بهتر شد، چه مطالبی رو و چگونه بیان کردین؟

    ۲. یه روز معمولی رو که دوست دارین همسرتون کنارتون باشه در نظر بگیرین، توی اون روز چند بار با همسرتون تماس میگیرین یا اصلاحا ازش خبر میگیرین؟

    ۳. شما از نیازها و انتظارات همسرتون مطلع هستین؟ در تصمیمات باهاش مشورت میکنین؟

    ۴. رابطه شما با خانواده همسرت و رابطه ی همسرت با خانواده شما چطور هست؟

    ۵. میتونین از ویژگی های خوب همسرتون چند مورد بنویسین.

    ۶. همسرتون معمولا چند ساعت در روز در محل کارش حضور داره و شغلشون چی هست؟

    ۷. شما شاغل نیستین، میتونین بفرمایین در طول روز چطور اوقات رو میگذرونین؟

    ۸. آیا در اطرافتون کسی هست که در مورد زندگی مشترکش با شما صحبت کنه یا اینکه از شما در مورد زندگیتون و نحوه ی ارتباط عاطفی با همسرتون سؤال بپرسه؟

    ۹. زمانی که با والدینتون زندگی میکردین، رابطه ی شما با اونا چطو بود؟

    ۱۰. ارتباط همسرتون با والدینش چطور هست؟

    ۱۱. ایشون هر چند وقت با دوستنشون در ارتباطن؟

    متشکرم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.