به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 اسفند 99 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1399-12-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,397
    سطح
    20
    Points: 1,397, Level: 20
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question از طرف خانواده و اطرافیان تحت فشار روحی هستم

    سلام
    الان که دارم اینو واستون می نویسم در بدترین وضعیت روحی ممکن هستم. احساس میکنم زمان از رو جنازه ام رد شده و یه موجود عقب مانده هستم.

    من پسر 32 ساله هستم که در این مقطع از زندگی، مخصوصا بعد از ورود به سی سالگی مشکلات زندگیم شروع شده. مهمترینشون هم بحث ازدواج هست که از طرف خانواده و اطرافیان ناخواسته تحت فشار هستم. نه به این صورت که دستمو بگیرن به زور منو متاهل کنن، هر بار که میخوام خودمو با شرایط اداپته کنم دقیقا همون لحظه یکی یادآوری میکنه که فلانی پس کی میخوای ازدواج کنی؟ داری پیر میشی. عمرت میگذره. بدم میاد از اینکه بر خلاف میل باطنیم، ازدواج تبدیل شده به مشغله و سد بزرگ زندگیم. دوباره برمیگردم سر خونه اول و شروع افسردگی

    بیشترین فشار از طرف مادرم هست. اوایل کار به صورت امری بود اما بعد یکی دو سال دیگه تو فاز نارضایتی رفته و بیشتر میخواد من رو تو بن بست عاطفی بذاره و مجبورم کنه زودتر ازدواج کنم. کیس هایی رو هم که معرفی میکنه برای ازدواج اصلا به ظاهر اهمیت نمیده و درک نمیکنه خواسته های یک پسر رو. کلا نسبت به اینکه یک دختر با ظاهر زیبا بتونه گزینه مناسبی باشه فوبیا داره و تصورش اینه که خیلی اتفاق نادریه.

    من به شخصه با ازدواج هیچ مشکلی ندارم حتی میدونم که نیاز هم دارم بهش. اما در حال حاضر به دو دلیل نمیتونم عجولانه تصمیم بگیرم. یکی بخاطر برنامه های شخصی هست که دارم. دیگری هم بخاطر اینکه کیس مناسبی تا الان پیدا نکردم.

    مادرم مهربون و خیرخواه هست اما بیشتر از این بابت حرص میخورم که مادرم به این قضیه به عنوان رفع تکلیف نگاه میکنه تا باری رو از روی دوش خودش برداره و به خیال خودش تو اون دنیا شرمنده نشه و همچنین دهن اطرافیان رو ببنده.
    بابام هم که انگار نه انگار،همه چی رو دایورت کرده و ازدواج فرزند اپسیلونی اهمیت نداره واسش و اولویت های زندگیش مسائل بی اهمیت دیگه ای هستن. نه کمک مالی، نه صحبت مردونه ای نه چیزی. هیچی

    با اینکه رشته ام مهندسیه اما وضعیت شغلی و مالی خوبی ندارم. جایی که توش کار میکنم داره به سمت نابودی میره. خیلی از نیروهاش تعدیل شدن. حتی قبل این اتفاقات هم حقوقم در حدی بود که روم نمیشد به کسی بگم که این حقوق رو میگیرم.
    از طرفی نزدیک یکی دو سال هست که قصد دارم برای کار یا تحصیل از ایران برم و تقریبا زحمت های زیادی کشیدم واسش اما هنوز مونده تا اخر راه. نمیخوام ازدواج مانع این کار بشه.

    خیلی تحت فشارم. همش ذهنم درگیر اعداد و ارقام و گذر زمانه. هر خبر ازدواح اطرافیان و دوستام رو که میشنوم بیشتر افسرده میشم. قبلا با دید مثبتی بهش نگاه میکردم اما از وقتی فشار اطرافیان زیاد شده این حس جاشو با عذاب وجدان عوض کرده. حس میکنم تو خونه موجود اضافی هستم. شب موقع خواب خیره میشم به سقف ذهنم میره هزار جا. کارایی که نکردم. عمری که میگذره. افسوس روزهای گذشته. کارهایی که باید بکنم. آستانه تحملم خیلی کم شده. بغضی وقتا زود عصبانی میشم . حتی سر کار از اینکه همکارم خیلی راحت گرفته همه چی رو و درک نمیکنه من از درون چه فشاری میکشم و نمیتونم واسش توضیح بدم حرص میخورم.

    امسال به طریقی با یک نفر آشنا شدم برای ازدواج . همه چی خوب پیش رفت تا اینکه بخاطر مسائل مالی جواب رد دادن. بعد اون دیگه با کسی آشنا نشدم.

    میدونم مشکل من حادتر این حرفاس که با یه تاپیک اینترنتی حل بشه اما چه کنم که داغونم. این تاپیک رو زدم تا شاید کمی حرف دلمو بزنم و آروم بشم.

    میدونم که این وضعیت من به مشاوره حضوری هم نیاز داره. اما تو شهر ما مشاور خبره نیست. حتی یک بار خواستم مراجعه کنم از روی اسم و مشخصاتش فهمیدم پسر یکی از همسایه ها هست دیگه منصرف شدم. نمیخامم تنها بارقه امیدم از بین بره و یه سری توصیه های کتابی و فرمالیته بگه بهم. "برنامه ریزی کن" "مثبت فک کن"... من یه چیز دقیق و عملی میخوام

    ببخشید اگه طولانی شد

  2. کاربر روبرو از پست مفید arman_a تشکرکرده است .

    Mvaz (شنبه 02 اسفند 99)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام بشما

    کار خوبی کردین برای ما نوشتین، امید هست نوشته های ما بتونه برای شما مفید باشه.

    سؤالاتی دارم لطفا پاسخ بدین؛

    ۱.‌اشاره کردین در شرایطی که دارین ازدواج ممکنه سد یا مانعی برای پیشرفتتون باشه، چطور با اینحال مجاب به آشنایی با اون خانم شدین؟
    ۲. چطور با ایشان آشنا شدین و چه مدتی این ارتباط طول کشید؟
    ۳. چقدر از شرایط مهاجرت و داشتن شغل خوب در جای دیگری آگاه و مطمئن هستین؟
    ۴. قبلا سابقه ی رابطه ی عاطفی داشتین؟ چه مدت؟
    ۵. درآمد شما آیا صرف مخارج منزل میشه؟ چند ساله شاغلین؟
    ۶. فرد مورد نظرتون برای ازدواج چه ویژگی هایی داره و از معیارهای خودتونم بنویسین.
    ۷. قبلا سابقه ی افسردگی داشتین؟ به متخصص مراجعه کردین؟
    ویرایش توسط سحر بهاری : شنبه 02 اسفند 99 در ساعت 18:02

  4. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    arman_a (یکشنبه 03 اسفند 99)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 اسفند 99 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1399-12-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,397
    سطح
    20
    Points: 1,397, Level: 20
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام بشما

    کار خوبی کردین برای ما نوشتین، امید هست نوشته های ما بتونه برای شما مفید باشه.

    سؤالاتی دارم لطفا پاسخ بدین؛

    ۱.‌اشاره کردین در شرایطی که دارین ازدواج ممکنه سد یا مانعی برای پیشرفتتون باشه، چطور با اینحال مجاب به آشنایی با اون خانم شدین؟
    ۲. چطور با ایشان آشنا شدین و چه مدتی این ارتباط طول کشید؟
    ۳. چقدر از شرایط مهاجرت و داشتن شغل خوب در جای دیگری آگاه و مطمئن هستین؟
    ۴. قبلا سابقه ی رابطه ی عاطفی داشتین؟ چه مدت؟
    ۵. درآمد شما آیا صرف مخارج منزل میشه؟ چند ساله شاغلین؟
    ۶. فرد مورد نظرتون برای ازدواج چه ویژگی هایی داره و از معیارهای خودتونم بنویسین.
    ۷. قبلا سابقه ی افسردگی داشتین؟ به متخصص مراجعه کردین؟
    سلام. ممنونم
    1. بله. بخاطر اینکه ایشون از نظر ظاهری و رفتار کلی مطابق معیارهای من بودن. یا بهتره اینجوری بگم که واقعا به دلم نشسته بود. حتی حاضر بودم بخاطر ازدواج با ایشون قید رفتن رو بزنم.

    2. به صورت دو نفر عادی آشنایی داشتیم اما برای آشنایی ازدواج از قضا یک نفر واسطه شد و معرفی کرد و مزید بر علت شد که من پا پیش بذارن. اصلا ارتباط به اون صورت هم شکل نگرفت، خیلی سریع اتفاق افتاد همه چی. شاید میشه گفت به یه ماه هم طول نکشید تا همه سنگ هامون رو وا کندیم و به توافق نرسیدیم. متاسفانه استقلال فکری نداشتن و بخاطر تجربه نزدیکان و افراد دیگه خانواده یه سری فوبیاهای مالی داشتن که بهشون دیکته شده بود و شرایط مالی رو ارجح تر از بقیه موارد میدونستن.

    3. راستش تا سن 22 سالگی و قبل خدمت سربازی، مهاجرت یه چیز فانتزی و رویایی بود برای من. اما در حین خدمت سربازی و مخصوصا بعد از اون که به واسطه تجربه دوستانم و آشنایان نزدیک با روال رفتن و معایب و مزایای رفتن آشنا شدم و از اون مهم تر وقتی دیدم هر چقدر سعی و تلاش میکنم انگار روی تردمیل راه میرم و پیشرفتی نیست، بیشتر مصمم شدم برای رفتن. از نظر آشنایی مثلا کیس های مختلفی بودن که رفته بودن و موندگار شده بودن و رفته بودن و برگشته بودن. هر دو مورد با توجه به شرایط من حتما توصیه میکردن که برم و تجربه کنم. همون موردی که رفته و موندگار شده شرایط مشابه من رو داشت در ایران ، الان بهترین وضعیت مالی و رفاه رو داره اونجا. خودش هم مطمئن بود اگه ایران همون روال رو ادامه میداد به هیچ جایی نمیرسید.
    البته از همه این ها که بگذریم، خودم هم میدونم که مهاجرت خیلی روند فرسایشی و طاقت فرسایی هست و سختی های خاص خودشو داره.

    4.بله داشتم. دو مورد بود در برهه های زمانی مختلف . یکی بین 23 الی 27 سالگی و دیگری حوالی 28 تا 31. هر دو رابطه عمیق و طولانی بودند. مخصوصا رابطه اول چون اولین تجربه یک ارتباطی عاطفی طولانی برای من بود. بیشتر تحت تاثیر قرار میگرفتم. درسته نمیشه فراموش کرد اما حسم نسبت به اون ارتباط ها الان عذاب آور یا اذیت کننده نیست به نسبت بقیه مشغله های ذهنی. یعنی خیلی وزن کمتری دارن شاید در این حال من. نمیدونم شایدم یه علت نهان هستن که من دست کم میگیرمشون

    5.من تقریبا نزدیک 7 8 سال هست که شاغل هستم. سال های اول خیلی با انگیزه و پشتکار کار میکردم . اما رفته رفته وقتی دیدم نه پیشرفت مالی دارم نه پیشرفت شغلی. انگیزه ام به سمت صفر میل کرد. تا جایی که همین چند روز پیش ، سر کار برای انجام یه کار روتین انگیزه کافی رو نداشتم و کسل بودم و انقدر با کلیک کردن های بیخود خودمو مشغول کردم که فقط تونستم 10% کار رو انجام بدم. حتی میخواستم وسط کار گریه کنم. همش این سوال تو ذهنم بود که چرا من باید همچین کارهایی رو انجام بدم و هیچ نتیجه ای هم حاصل نشه. انجام دادنش چه فایده ای داره اصلا.
    از نظر مخارج اگه منظورتون خانواده هست نه واقعا خرج خانواده رو من نمیدم. شاید درصد خیلی خیلی کمی باشه. بیشتر مخارج شخصی خودم هست و بقیه پس انداز.
    از نظر اعتقادی، پس انداز به صورت دلار طلا یا... رو صحیح نمیدونستم و رغبتی هم نداشتم واسش. بیشترین ضربه مالی رو اونجا خوردم که خودم رو مشغول کار کرده بودم و بیشتر درآمد ناچیزم رو پس انداز میکردم جاهایی که سود مجاز میدن و متاسفانه دو سه سال قبل دیدم که پس انداز ریالی من به کلی نابود شده .

    6. خوب طبیعتا دوست دارم فرد مورد نظرم ادم تحصیلکرده ، مودب و واقع بین باشه و درک متقابل داشته باشیم و حرف همو بفهمیم. کسی نباشه که انتظار برآورده شدن رویاهای دست نیافته خودش رو از من داشته باشه تو این وضعیت. البته این موارد رو خیلی از افراد مد نظر دارن. در یک کلام میتونم بگم که به من آرامش و امنیت بده و منم متقابلا همینطور.
    ظاهر هم در کنار این موارد مهمه واسم. کسی باشه که واقعا به دلم بشینه.
    همون مورد آشنایی هم که گفتم خیلی شفاف و صریح صحبت کردیم و اتفاقا خیلی خوب شد که همون اول کار تفاوت ها مشخص شد.

    7. راستش همین الانش هم نمیدونم این حالی که دچارش هستم افسردگی هست یا اسم دیگه ای داره. اگه منظورتون همین حس و حال و وضعیت روحی فعلی هست. باید بگم که یه روند تدریجی داشت که به مرور تشدید شده. علی الخصوص بعد از خدمت سربازی که برای پسرها یه نقطخ عطف تو زندگی هست چون انتظار میره بعد از مانع سربازی، پیشرفت قابل توجهی تو زندگی داشته باشن اما چون برای شخص من محقیق نشد بخاطر همون به یأس و پوچی رسیدم.

    نه کلا تا حالا مراجعه حضوری برای مشاوره نداشتم. در سنین پایین تر خجالت می کشیدم از رفتن . بعدا هم از اطرافیان شنیدم که توصیه های فرمالیته و روتین ارائه میشه و تنها نکته مثبتی که داره اینه که این فرصت رو پیدا میکنی تا با یکی درد و دل کنی و خالی بشی. این رو هم نمیتونم انکار کنم که برای من حفظ اطلاعات محرمانه بیمار خیلی مهمه و حتی خود این همه دغدغه ام هست که ایا واقعا پزشک یا بقیه افراد مطب این مورد در عمل اهمیتی داره واسشون یا نه. درسته در زبان همه میگن اطلاعات بیمار محرمانه هست اما ایا واقعا محرمانه میمونه

    بعضی روز ها حالم به صورت ناخودآگاه خیلی خوب میشه. میرم موزیک گوش میدم و خیلی حس خوبی دارم اما بعدا حالم عوض میشه و دوباره میرم تو همون حالت کسل بودن و یأس و ناامیدی. خود عوامل محیطی هم اثر دارن. به صورت متناوب این حس و حال تکرار میشه. مثلا بی حوصله و کلافه هستم. زود از کوره در میرم. از جاهای شلوغ بیزارم. وقتی کسی یه چیزی رو چند بار تکرار میکنه عصبانی میشم.
    ویرایش توسط arman_a : یکشنبه 03 اسفند 99 در ساعت 17:06

  6. کاربر روبرو از پست مفید arman_a تشکرکرده است .

    سحر بهاری (سه شنبه 05 اسفند 99)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    متشکرم
    شما در مسیر زندگی خودتون تلاش هایی کردین، مراحلی سپری شده... و مثل هر انسان دیگری اشتباهاتی داشتین، مسائلی مطرح بوده که پیامدهایی داشته... بهمین دلیل برای بررسی بیشتر و بهتر، بهبود کیفیت زندگی خودتون و ساختن آینده ای خوب نیاز دارین با مشاور گفتگو کنین.
    اینهم چیزی نیست که بگیم سریع اتفاق میافته بالاخره با توجه به گذشت اون سال ها و اتفاقات، زمانی رو مطلبه ولی در عوض تغییرات ارزشمندی اتفاق میافته که براتون بسیار مفیده. مشاوره در کنار علمی که آموخته، تجاربی هم داره و میشه با اتکا به اینها بسیاری از مشکلات رو کم کم حل کرد.

    پس لازم هست قبل از هر اقدامی مثل مهاجرت، ازدواج و ... ابتدا اینمورد رو اولویت خودتون قرار بدین چرا که همین مسئله و نپرداختن به ( خود ) میتونه روی تصمیمات مهم زندگی ما سایه بندازه و ما رو دچار خطا در تصمیم گیری کنه، خطا در تصمیم گیری هم آسیب های بیشتری رو بدنبال داره و سبب بوجود آمدن بحران میشه.
    مشاور برای قضاوت، افشای اطلاعات و... نیست، بلکه برای گوش دادن به حرف های افراد در جایگاه شخصی امین، مسلط و در جهت کمک بشما برای موفقیت و بهبود کیفیت زندگیتون خواهد بود.
    مشورت گرفتن از دیگران فقط جمع آوری یکسری اطلاعات پراکنده درست و غلط هست که ممکنه در نهایت باعث سردرگمی انسان، در جا زدن و ... یا ورودش به آسیب های بزرگتر باشه، همانطور که میبینین همون افرادی که بشما اطلاعات غلطی در مورد مشاوره دادن نتونستن تا این لحظه بهتون کمک درستی کنن.

    شما میتونین از امکان مشاوره خصوصی این سایت یا ... استفاده کنین، سپس خواهید دانست که نیاز به چه چیزی دارین، چه باید بیاموزین، چه تلاشی لازم هست انجام بدین و چگونه باید قدم بردارین.

    _ در مورد اجبار مادر یا اطرافیان به ازدواج

    خب نگرانی والدین طبیعی هست، حتی گاهی نگرانی اطرفیان هم طبیعی هست... اینکه شما افرادی در کنارتونن که نگران شمان، متوجهتونن و در مورد شما و برنامه هاتون میپرسن یا مثلا مادرتون تلاش هایی داره خیلی ارزشمنده و باید بابت این نعمت شاکر باشین و قدرشون رو بدونین.
    شما وقتی به عنوان یک فرد آگاه و موفق ظاهر بشین، کم کم اطرافیانتون پی خواهند برد با فردی مواجه نیستن که بخوان برای اون تصمیم بگیرن و میفهمن به اون بلوغ لازم در زمینه های مختلف رسیدین و نگرانی ها از بین میرن. لازم هست اونها ما رو مسئولیت پذیر، آگاه، قاطع و ... ببین، تلاشمون رو در جهت بهبود احساس کنن و بتونن به نگرانی های خودشون پاسخ درستی بدن و قانع بشن.

    موفق باشین
    ویرایش توسط سحر بهاری : سه شنبه 05 اسفند 99 در ساعت 10:45

  8. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    arman_a (چهارشنبه 06 اسفند 99)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 اسفند 99 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1399-12-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,397
    سطح
    20
    Points: 1,397, Level: 20
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    متشکرم
    شما در مسیر زندگی خودتون تلاش هایی کردین، مراحلی سپری شده... و مثل هر انسان دیگری اشتباهاتی داشتین، مسائلی مطرح بوده که پیامدهایی داشته... بهمین دلیل برای بررسی بیشتر و بهتر، بهبود کیفیت زندگی خودتون و ساختن آینده ای خوب نیاز دارین با مشاور گفتگو کنین.
    اینهم چیزی نیست که بگیم سریع اتفاق میافته بالاخره با توجه به گذشت اون سال ها و اتفاقات، زمانی رو مطلبه ولی در عوض تغییرات ارزشمندی اتفاق میافته که براتون بسیار مفیده. مشاوره در کنار علمی که آموخته، تجاربی هم داره و میشه با اتکا به اینها بسیاری از مشکلات رو کم کم حل کرد.

    پس لازم هست قبل از هر اقدامی مثل مهاجرت، ازدواج و ... ابتدا اینمورد رو اولویت خودتون قرار بدین چرا که همین مسئله و نپرداختن به ( خود ) میتونه روی تصمیمات مهم زندگی ما سایه بندازه و ما رو دچار خطا در تصمیم گیری کنه، خطا در تصمیم گیری هم آسیب های بیشتری رو بدنبال داره و سبب بوجود آمدن بحران میشه.
    مشاور برای قضاوت، افشای اطلاعات و... نیست، بلکه برای گوش دادن به حرف های افراد در جایگاه شخصی امین، مسلط و در جهت کمک بشما برای موفقیت و بهبود کیفیت زندگیتون خواهد بود.
    مشورت گرفتن از دیگران فقط جمع آوری یکسری اطلاعات پراکنده درست و غلط هست که ممکنه در نهایت باعث سردرگمی انسان، در جا زدن و ... یا ورودش به آسیب های بزرگتر باشه، همانطور که میبینین همون افرادی که بشما اطلاعات غلطی در مورد مشاوره دادن نتونستن تا این لحظه بهتون کمک درستی کنن.

    شما میتونین از امکان مشاوره خصوصی این سایت یا ... استفاده کنین، سپس خواهید دانست که نیاز به چه چیزی دارین، چه باید بیاموزین، چه تلاشی لازم هست انجام بدین و چگونه باید قدم بردارین.

    _ در مورد اجبار مادر یا اطرافیان به ازدواج

    خب نگرانی والدین طبیعی هست، حتی گاهی نگرانی اطرفیان هم طبیعی هست... اینکه شما افرادی در کنارتونن که نگران شمان، متوجهتونن و در مورد شما و برنامه هاتون میپرسن یا مثلا مادرتون تلاش هایی داره خیلی ارزشمنده و باید بابت این نعمت شاکر باشین و قدرشون رو بدونین.
    شما وقتی به عنوان یک فرد آگاه و موفق ظاهر بشین، کم کم اطرافیانتون پی خواهند برد با فردی مواجه نیستن که بخوان برای اون تصمیم بگیرن و میفهمن به اون بلوغ لازم در زمینه های مختلف رسیدین و نگرانی ها از بین میرن. لازم هست اونها ما رو مسئولیت پذیر، آگاه، قاطع و ... ببین، تلاشمون رو در جهت بهبود احساس کنن و بتونن به نگرانی های خودشون پاسخ درستی بدن و قانع بشن.

    موفق باشین
    ممنونم از شما. بله خودمم معتقدم که مشاوره حضوری خوبه اما بخاطر همون دلایلی که تو پست های قبلی گفتم یکم رغبت ندارم واسش. میترسم پیش مشاوری که میرم کارش خوب نباشه و دیگه اعتماد نکنم به مشاور. چجوری تشخیص بدم کدوم مشاور خوبه که بهش مراجعه کنم؟
    بله از اون نظر که شما فرمودین ، توجه بقیه نکته مثبتی هست. اما من مشکلم اینجاست که متاسفانه همین توجه اثر منفی میذاره روی من. مثلا ذهنم بیش از پیش درگیر گذر عمر میشه و خیلی وقتا منفعلانه همش درگیر این هستم که ازدواج کنم یا برنامه شخصی خودمو ببرم جلو. همش احساس میکنم با گذشتن روزها شانس من برای ازدواج با شخص ایده آل خودم خیلی پایین میاد و راه برگشتی نیست. مثلا اینکه مجبورم با شخصی ازدواج کنم که سنش بالاتره چون سن منم بالا میره. یا اینکه شاید دیگه از زندگی خسته شده باشه مثل من و شور و شوق زندگی مشترک رو نداشته باشه یا اینکه از نظر ظاهری مطابق میل هم نباشیم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید arman_a تشکرکرده است .

    سحر بهاری (چهارشنبه 06 اسفند 99)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    ۱. خب ببینید اینکه دنبال کسی باشین که مشاوره خوبی بمن میده یا خیر... چیزی نیست که مثل بقیه مسائل بهش نگاه کنیم.
    مثلا یکی میره از فروشگاهی خرید میکنه و ناراضیه. دلیل رو میپرسی میگه گران فروشی، کم فروشی، جنس نامرغوب و غیر اصل و ... شما اینجا یا نمیرید یا در خریدتون احتیاط میکنید.
    ولی یچیزی مثل مشاوره اینطوری نمیشه بهش نگاه کرد، ما نمیدونم مشکل اون شخص چی بوده و چه توقعاتی از اون مشورت داشته ؛

    * بعضیا در برابر توصیه های مشاور مقاومت میکنن و بارها میرن و بر میگردن.
    * یه عده دیگه توقع اینو دارن مشاور به اونها حق بده و توصیه هایی کنه که برن باهاش در برابر دیگران بایستن، اما خودشونو تغییر ندن.
    * برخی انتظار دارن مشاوره چوب سحر آمیزش رو در بیاره و همه چی رو سامون بده، بدون اینکه تلاشی کنن.
    و ...

    بهمین دلایل متنوع که در این پست نمیگنجه اون فرد میاد میگه فلانی خوب نیست، منم میگم اره پس حتما خوب نیست ، یا نگرانی برام ایجاد میشه. این غلطه.

    این شما هستین که باید تعیین کنین چرا به مشاوره میخواین مراجعه کنین و چقدر در رسیدن به آگاهی عطش دارین و در نظر دارین که تغییراتی اتفاق بیافته. اگر این تصمیمو داشته باشین میتونین با خیال آسوده تری مراجعه کنین.

    اگر هی بخوایم ایرادی بگیرم که درستی ادعامون نامعلومه و از این مشاوره به مشاوره دیگری بریم فقط سردرگم میشیم ( چون هر کسی عقیده خودشو داره ، روشی پیش میگیره و ...).

    شما هر چقدر اشتیاق و تلاش بیشتری در جهت حل مسئله داشته باشین ، همون قدر هم نتیجه بهتری میگیرین.

    ۲. خب بازم تاکید من همون مورد بالاتر هست که خدمتون در جمله های پایانی عرض کردم. بعقیده من این نگرانی و آشفتگی زمانی اتفاق میافته که یکسری واقعیت ها وجود دارن ، ما برنامه ی مشخصی برای حل و فصل مسائل نداریم و ....
    همیشه تأکید میکنم که اتفاقا بهتر هست با واقعیت ها روبرو بشیم ، در واقع فرصتی برای رویارویی ایجاد کنیم. این واقعیت داره؛

    * سن انسان بالا میره و به عقب بر نمیگرده.
    * به دلیل ازدواج هم نسلی هام احتمالا انتخاب های کمتری خواهم داشت، ( که توی اون انتخاب ها هم ممکنه دایره من کوچک و کوچکتر بشه یا اگر اختلاف سنی زیاد باشه دچار مشکل بشم )
    * چرا تو زمینه اقتصادی با وجود درآمد هر چند کم موفق نبودم؟
    * واقعا مهاجرت میتونه مشکلمو حل کنه یا من به اتکای حرف مردم، تخیلاتم و... دارم میرم؟
    * اگر مهاجرت انقدر برای من خوب بود و بعنوان یه هدف بهش نگاه میکردم و براش برنامه داشتم، پس چرا فلانی رو دیدم حتی میتونستم قیدشم بزنم؟
    * واقعا من دنبال چه چیزی در زندگیم هستم؟
    و ....

    همانطور که عرض کردم اگر شرایط مراجعه حضوری ندارین ، میتونین بصورت خصوصی از حضور مشاوره محترم سایت بهره ببرین.


    ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 06 اسفند 99 در ساعت 10:17

  12. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    arman_a (شنبه 09 اسفند 99)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 اسفند 99 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1399-12-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,397
    سطح
    20
    Points: 1,397, Level: 20
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    ۱. خب ببینید اینکه دنبال کسی باشین که مشاوره خوبی بمن میده یا خیر... چیزی نیست که مثل بقیه مسائل بهش نگاه کنیم.
    مثلا یکی میره از فروشگاهی خرید میکنه و ناراضیه. دلیل رو میپرسی میگه گران فروشی، کم فروشی، جنس نامرغوب و غیر اصل و ... شما اینجا یا نمیرید یا در خریدتون احتیاط میکنید.
    ولی یچیزی مثل مشاوره اینطوری نمیشه بهش نگاه کرد، ما نمیدونم مشکل اون شخص چی بوده و چه توقعاتی از اون مشورت داشته ؛

    * بعضیا در برابر توصیه های مشاور مقاومت میکنن و بارها میرن و بر میگردن.
    * یه عده دیگه توقع اینو دارن مشاور به اونها حق بده و توصیه هایی کنه که برن باهاش در برابر دیگران بایستن، اما خودشونو تغییر ندن.
    * برخی انتظار دارن مشاوره چوب سحر آمیزش رو در بیاره و همه چی رو سامون بده، بدون اینکه تلاشی کنن.
    و ...

    بهمین دلایل متنوع که در این پست نمیگنجه اون فرد میاد میگه فلانی خوب نیست، منم میگم اره پس حتما خوب نیست ، یا نگرانی برام ایجاد میشه. این غلطه.

    این شما هستین که باید تعیین کنین چرا به مشاوره میخواین مراجعه کنین و چقدر در رسیدن به آگاهی عطش دارین و در نظر دارین که تغییراتی اتفاق بیافته. اگر این تصمیمو داشته باشین میتونین با خیال آسوده تری مراجعه کنین.

    اگر هی بخوایم ایرادی بگیرم که درستی ادعامون نامعلومه و از این مشاوره به مشاوره دیگری بریم فقط سردرگم میشیم ( چون هر کسی عقیده خودشو داره ، روشی پیش میگیره و ...).

    شما هر چقدر اشتیاق و تلاش بیشتری در جهت حل مسئله داشته باشین ، همون قدر هم نتیجه بهتری میگیرین.

    ۲. خب بازم تاکید من همون مورد بالاتر هست که خدمتون در جمله های پایانی عرض کردم. بعقیده من این نگرانی و آشفتگی زمانی اتفاق میافته که یکسری واقعیت ها وجود دارن ، ما برنامه ی مشخصی برای حل و فصل مسائل نداریم و ....
    همیشه تأکید میکنم که اتفاقا بهتر هست با واقعیت ها روبرو بشیم ، در واقع فرصتی برای رویارویی ایجاد کنیم. این واقعیت داره؛

    * سن انسان بالا میره و به عقب بر نمیگرده.
    * به دلیل ازدواج هم نسلی هام احتمالا انتخاب های کمتری خواهم داشت، ( که توی اون انتخاب ها هم ممکنه دایره من کوچک و کوچکتر بشه یا اگر اختلاف سنی زیاد باشه دچار مشکل بشم )
    * چرا تو زمینه اقتصادی با وجود درآمد هر چند کم موفق نبودم؟
    * واقعا مهاجرت میتونه مشکلمو حل کنه یا من به اتکای حرف مردم، تخیلاتم و... دارم میرم؟
    * اگر مهاجرت انقدر برای من خوب بود و بعنوان یه هدف بهش نگاه میکردم و براش برنامه داشتم، پس چرا فلانی رو دیدم حتی میتونستم قیدشم بزنم؟
    * واقعا من دنبال چه چیزی در زندگیم هستم؟
    و ....

    همانطور که عرض کردم اگر شرایط مراجعه حضوری ندارین ، میتونین بصورت خصوصی از حضور مشاوره محترم سایت بهره ببرین.


    بله واقعا سوالایی که مطرح کردین بجا هست. نمیدونم بخاطر نوسانی بودن این حس و حال روحیم هست یا اینکه مشغله ذهنی خودم رو گفتم و شما راهنمایی کردید. چند روزه حالم به نسبت کمی بهتر شده و به توصیه شما عمل میکنم و سعی میکنم آمادگی لازم رو برای رفتن پیش مشاور حضوری پیدا کنم .
    در حال حاضر دغدغه های ذهنی من و مشکلاتم زیاده واقعا نمیدونم تو اون تایم کم مشاوره از کدوم شروع کنم . به نظرتون نت برداری کنم یا چیکار کنم؟
    و سوال مهمم اینه که امکانش هست من توی مراجعه حضوری فامیلی خودم رو نگم؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید arman_a تشکرکرده است .

    سحر بهاری (پنجشنبه 07 اسفند 99)

  15. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    * مواردی رو که اینجا گفتین، همونو منتقل کنین.
    * صادقانه صحبت کنید و صادقانه پیش برید.
    * جلوی احساسات و هیجانات خودتون رو نگیرین، راحت باشین.
    * مسائلی رو که به نظرتون کم اهمیت هست رو هم بیان کنین.
    * طبق برنامه پیش برین.
    * به توصیه ها عمل کنین.
    * به تخصص اونفرد توجه کنین، شما نیاز به یک مشاوره فردی خوب دارین.

    باقی موارد رو اونجا مطرح کنین. نگران نباشین انشالله بتونه براتون مفید باشه.

  16. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    arman_a (شنبه 09 اسفند 99)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.