به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 بهمن 99 [ 21:05]
    تاریخ عضویت
    1399-2-22
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,063
    سطح
    27
    Points: 2,063, Level: 27
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بهترین جواب برای سوالایی از این دست چیه به نظرتون؟

    سلام خدمت همگی، امیدوارم حالتون خوب باشه
    دوستای عزیز میخواستم نظرتون رو بدونم در مورد اینکه به یه سری از سوالای خصوصی که مردم با بی ملاحظگی از آدم میپرسن چه جوابی میشه داد؟ سوالا در مورد ازدواج هست و شاغل بودن
    مثلا چند نفر هستن که همیشه از من در مورد ازدواج سوال میپرسن. حقیقتش سوالاتشون هم از نظر من به غایت مضحکه. مثلا "خبری نشد؟!" یا "ازدواج نکردی هنوز؟!"، "مادرت تو رو شوهر نداده هنوز؟!"، "دختر زود باش خودتو به یکی قالب کن دیگه!" یا مثلا تازگیا دیدم یکی اومده بود خونمون گفت ادای چای آوردن برای مادر شوهرت رو در بیار ببینم! ...بقیه رو نمیدونم ولی اینجور سوالا برام به شدت مسخره به نظر میاد مخصوصا لحن پرسیدنشون خیلی ایراد داره و در ضمن من نه اهل خاله خان باجی بازی هستم نه اهل بازیگری یا حتی اهل قالب کردن خودم به دیگران! یه نکته دیگه اینکه وقتی تو آرایشگاه این سوال از من پرسیده شد" مادرت تو رو شوهر نداده هنوز" و من جواب دادم که نخیر من مجرد هستم دیدم خانومای متاهل یا خانومایی که دختراشون ازدواج کردن پوزخند زدن و به همدیگه نگا کردن.
    سوال بعدی که خیلی از من میپرسن اینه که کارت چیه؟ نشده من یه بار برم خیابون یا باشگاهی جای تفریحی، مهمونی و غیره ای و این سوال از من پرسیده نشه. در ضمن من اولا خیلی حساسم در مورد حریم خصوصیم و اگه یه نکته از زندگی شخصیم رو به کسی بروز بدم حدود یه هفته اعصابم به هم میریزه که چرا اینکارو کردی و چرا مسائل خصوصیت رو بازگو کردی. دوما اینکه تصور کنیم بر فرض خانم فلانی نیتش از این سوالا خیره، خب من به ایشون جواب میدم ولی وقتی وسط کتاب فروشی این سوال رو از من میپرسن من جواب دادنی ده نفر دیگه هم میشنون و من ناراحت و معذب میشم. یکی از کسانی که میشناسم وسط یه جای خیلی شلوغ از من پرسید که کارت چیه؟ گفتم کار نمی کنم فعلا. همینجوری خیلی بی ملاحظه گفت: وای تو عرضه نداشتی تو این چند سال یه کار برا خودت دست و پا کنی؟! ......من هرچقدرم بگم این سوالا رو من تاثیری نداره بلاخره تاثیر منفیش رو میذاره چون یکی دو تا نیست. الان رفت و آمدم به اجتماع رو کم کردم صرفا به خاطر همین سوالا.
    یکی از دوستام هم که ازدواج کرده از من یه سوال واقعا زشتی پرسید که من گذاشتمش کنار از زندگیم خیلی باهاش سر سنگین شدم. همش گله و شکایت میکرد از اینکه مردم ازش میپرسن چرا بچه دار نمیشی ولی خودش در کمال وقاحت از من پرسید (پیشاپیش عذر میخوام) که راستشو بگو تو که مجردی چجوری دووم آوردی تو مسائل جنسی و چیکار میکنی؟ من مجرد بودنی صب تا شب گریه میکردم به خاطر مسائل جنسی حل نشده! (به من چه اصلا این موضوع؟! من از شما سوال پرسیدم که تو مجردی چیکار میکردی؟!) این حرفش خیلی بمن برخورد چون نه تنها سوالش واقعا خصوصی بود بلکه یه جوری مطرح کرد که انگاری من روابط جنسی نامشروع دارم و بهش نمیگم و همش سعی داشت اسم پسر از زیر زبونم بکشه بیرون. منم که خدا رو صد هزار مرتبه شکر مسیر زندگیم شاید موفقیت آمیز نبوده باشه ولی حداقل اخلاقیات درش حرف اول رو زده.
    نظر شما در مورد جواب دادن به این مدل سوالا چیه؟ (خودم جواب ساده ای میدم ولی حس می کنم اعتماد به نفسم میره گفتنی سر کار نمیرم یا ازدواج نکردم رو حمل بر نداشتن خواستگار میذارن که اولا این به کسی مربوط نیس دوما به خاطر نداشتن خواستگار نیست و خود
    م فعلا نمیخوام)

  2. کاربر روبرو از پست مفید آبي_آرام_بلند تشکرکرده است .

    Pooh (یکشنبه 05 بهمن 99)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    سلام.
    درک میکنم چی میگید.
    فرهنگ زشت جامعه های عقب افتاده ای مثل ما.


    به اونایی که دسته اول سوالا رو میپرسن جواب بدید که :« خدا رو شکر هنوز آزادم. شماها هول کردید زود دم به تله دادیدا. دلتون برای مجردیتون تنگ نشده؟


    به اون دوستتون هم که در مورد اینکه چجوری تحمل می‌کردید جواب بدید : آخی... ایتقدر تحت فشار بودی و اذیت میشدی که شب تا صبح گریه میکردی؟؟؟ طفلک... خوب شد پس ازدواج کردی
    اگه گفت تو چی؟ بگید من که اینقدر در طول روز خسته میشم که شب سرمو رو بالشت نذاشته خوابم برده

    البته نظر منه.



    این سوالا قبلا منو اذیت میکرد. چون فکر میکردم ازدواج کردن یک چیز خیلی ارزشمندیه که لابد اونایی که نصیبشون شده خیلی ادمهای لایقی بوده اند و به درجه خاصی نائل شده اند.

    ولی باور کن فقط یه اسم تو شناسنامه کسی اومدن، ربطی به بهتر بودن اونا نداره. به خصوص الان که سن ازدواج داره میاد پایین و واقعا میبینی دو تا ادم جسما بالغ ولی عقلا و شعورا بچه، اسمشون متاهله چون فقط چند تا امضا کرده اند و اسمی رفته تو شناسنامشون.


    ازدواج رو خدا صرفا برای بقای نسل ( که البته به نظر من چیز مزخرفیه) قرار داده.
    ولی رشد و نائل شدن به درجات بالاتر، یک مسیر کاملا شخصی و منحصر به فرد برای هر کسیه که چه بسا ازدواج مانعش هم باشه.

    بنابراین فکر نکنید چیزی از دست داده اید یا با محرومیتی روبرو شده اید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    آبي_آرام_بلند (یکشنبه 05 بهمن 99)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام به شما

    موضوع خوبی هست.
    در‌ چنین مواقعی ممکن هست بترسیم، ناراحت بشیم، مقابله کنیم، فرار کنیم و .... اما اینها درست نیست.
    نظر من این هست همین سؤال یا سؤالات رو از خودمون بپرسیم و برای یک فرد آگاه ( یک متخصص ) پاسخ رو شرح بدیم. وقتی علل بررسی بشه، تبادل نظر کنیم، راه حل دریافت کنیم و بیشتر بدونیم، اونوقت دیگه نه میترسیم، نه ناراحت میشیم ، نه جواب گویی میکنیم، نه فرار میکنیم و... بجاش تغییر میکنیم!

    اغلب وقتی آشفته میشیم و به زمین و زمان و اونفرد حمله ور میشیم که هنوز پاسخ درستی به این سؤال در ذهن خودمون ندادیم، مستأصلیم و هنوز خودمون هم اقناع نشدیم، چه رسد به دیگران.

    من چرا ازدواج نکردم؟
    من چرا شاغل نیستم؟
    من چرا درس خواندن رو ترک کردم؟
    من چرا جدا شدم؟
    من چرا بچه دار نمیشم
    من چرا...

    هر پرسشی بد نیست، اگر در جهت بیداریمون باشه مفید هم هست. برخی از این جملات سیلی محکمی هستن که میتونن هوشیارمون کنن.

    براستی من کیم؟
    جایگاهم کجاست؟
    چه کردم تا بحال؟
    فلسفه ی زندگی من چیه؟
    تفکراتم چقدر درسته و چقدرش اشتباهه؟
    و ...

  6. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    آبي_آرام_بلند (یکشنبه 05 بهمن 99)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 بهمن 99 [ 21:05]
    تاریخ عضویت
    1399-2-22
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,063
    سطح
    27
    Points: 2,063, Level: 27
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    درک میکنم چی میگید.
    بنابراین فکر نکنید چیزی از دست داده اید یا با محرومیتی روبرو شده اید.
    سلام. خیلی ممنونم ازتون
    بله درست میگین نباید اهمیت داد ولی راستش خیلی از من سوال می پرسن. من شرایط کاری چندانی نداشتم ولی شرایط ازدواج خوبی داشتم خودم نخواستم ازدواج کنم. اینکه این مدل سوالا رو میپرسن راستش جواب میدم خب تموم میشه میره ولی خیلی ناراحت میشم آدمای غریبه و نا آشنا هم جواب من رو میشنون. و اینکه یک بار نشده تا حالا من از کسی سوال خصوصی بپرسم و حقیقتش انقدر از من میپرسن که به خودم میام میبینم من همه چیو در مورد خودم گفتم ولی هیچی از طرف مقابل نمیدونم! نه که بخوام بدونم ولی حس میکنم به اصطلاح خارجیا خیلی اکسپوز شدم. انگاری که منو گذاشتن رو یه سکو چنتا نور افکن انداختن روم و مردم دور من جمع شدن!
    و ناراحتم از اینکه من شرایط دوستانم رو به شدت درک میکنم ولی اونا با چنتا جمله یا پرسش مضحک از چشمم میفتن. با خودم میگم ینی این جور افراد اصلا در سطح تفکرات یا فرهنگ من هستن؟
    ویرایش توسط آبي_آرام_بلند : یکشنبه 05 بهمن 99 در ساعت 23:51

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 بهمن 99 [ 21:05]
    تاریخ عضویت
    1399-2-22
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,063
    سطح
    27
    Points: 2,063, Level: 27
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام به شما
    موضوع خوبی هست.
    سلام. خیلی ازتون ممنونم
    راستش سوال ناراحتم میکنه ولی نه به اندازه جواب دادن به سوال خصوصی. اینکه چرا قصد ازدواج ندارم رو میدونم. نداشتن شغل و کسب درآمد هم من رو آزار داده ولی در مورد این هم کم کم به نتیجه رسیدم و دارم هضمش میکنم. تازه من اهدافی دارم و خب طبیعیه بعضیاشون زمان بر باشن. سوالای این دوستان اصلا در جهت بیداری من نیس چون من میدونم کجام و کجا دارم میرم (اتفاقا این آگاهی هم خیلی شیرینه). من میخوام بدونم چه جوابی میشه بهشون داد که مثلا در مورد ازدواج یا شغل من رو دست کم نگیرن، نه که به جواب من یه "آهااااااااان" بگن یا بگن نگران نباش و اینا. من نگران نیستم حقیقتش. از این هم ناراحتم که چرا مردم همش سوال میپرسن. من صمیمی ترین دوستم بچه دار نمیشه یه بار این اجازه رو به خودم ندادم بگم پس بعد از چند سال زندگی مشترک بچت کو ولی آدما همینجوری بی هوا چپ میرن راست میان سوال میپرسن.
    میدونید این سوالا در چه زمینه ای منو بیدار کرده؟ در این مورد که نکنه من جای اشتباهی قرار گرفتم؟ نکنه من باید برم جایی که مردمش فرهنگشون تو این زمینه یکم بالاتر باشه. الان من میتونم یه ماه برا یه آزمونی بخونم و اینجا استخدام بشم ولی اینکه "اینجا" استخدام بشم منو ترسونده. اینکه تا ابد قراره با این مردم زندگی کنم منو تو فکر میره. من از جنس این آدما نیستم انگار. چند سال پیش که اینجا برگشم الان میبینم چقدر کار اشتباهی بوده

  9. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    خواهش میکنم

    الان در دو پست قبلی که نقل قول کردین تمامی مواردی که بالا عرض کردم دیده میشه... مقابله به مثل، ناراحتی ، گریز و ...
    وقتی میگیم بجای این واکنش ها شما بدنبال چرایی موضوع باشین، راه حل پیدا کنین تغییر کنین، برای همین هست. بله درست میگین ما در حالت عادی ممکنه اصلا ناراحت نشیم.
    من فرضا سی و هشت سالمه، هنوزم دارم از پدر و مادرم پول خرجیمو میگیرم، هنوزم تو خونه خودمونم و ملالی نیست. طبیعتا خوش میگذره، حتی خوش هم نگذره بقول یه دوستی سه وعده غذای گرم برای سیر شدن و یه لحاف و بالش و یه سقف برای استراحت هست.

    مطمئنا زندگی من و شما به اندازه ی زندگی یک چهره معروف نمیتونه برای مردم جذابیتی داشته باشه، اینکه فکر کنیم چون ازمون سؤال میکنن پس دنبال اینن بدونن تو زندگی شخصیمون چی میگذره این اشتباهه.
    البته دقت کنین من الان دنبال این نیستم کار اون افراد یا اون فرد رو صحیح جلوه بدم، ولی در صدد اینم با این سؤالات تلنگری برای شما بوجود بیاد.

    تلنگر و هوشیاری این نیست شما بفرمایین ؛
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبي_آرام_بلند نمایش پست ها
    نکنه من باید برم جایی که مردمش فرهنگشون تو این زمینه یکم بالاتر باشه. الان من میتونم یه ماه برا یه آزمونی بخونم و اینجا استخدام بشم ولی اینکه "اینجا" استخدام بشم منو ترسونده.

    این همون گریزه، حتی میتونه یه بهانه ای چرب باشه من از زیر این کار هم در برم ! بهمین سادگی
    این تغییره کی قراره اتفاق بیافته؟

    ببینید عزیزم اتفاقا من بشما توصیه میکنم حتما شرکت کنید، توصیه میکنم اگر موقعیت ازدواج دارین، اما طبق گفتتون ...؛ ↓
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبي_آرام_بلند نمایش پست ها
    شرایط ازدواج خوبی داشتم خودم نخواستم ازدواج کنم.

    علل رو با کمک یک متخصص بررسی کنین، راه حل پیدا کنین و قدم در راه تغییر بگذارین.
    خیلی از موقعیت ها میتونن به پیشرفت ما کمک کنن، مقصود از هوشیاری همین هست. من خوشحال میشم کسی ازم چیزی نپرسه چون تغییر کردن درد خواهد داشت و شکستن این پوسته رو میطلبه.

    از دیگران توقع نداشته باشین رفتار و گفتارشون رو در برخورد با شما تغییر بدن، چون همیشه یک نفر هست ازتون سؤال بپرسه. شما باید واکنشتون رو تغییر بدید، چون کنترلی بر دیگران ندارین اما فرمون زندگیتون تو دستای خودتون هست.
    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.
    ویرایش توسط سحر بهاری : دوشنبه 06 بهمن 99 در ساعت 10:19

  10. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 07 بهمن 99), آبي_آرام_بلند (چهارشنبه 08 بهمن 99)

  11. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 خرداد 04 [ 20:05]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,225
    امتیاز
    94,117
    سطح
    100
    Points: 94,117, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,934

    تشکرشده 6,925 در 2,425 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبي_آرام_بلند نمایش پست ها

    سلام خدمت همگی، امیدوارم حالتون خوب باشه
    دوستای عزیز میخواستم نظرتون رو بدونم در مورد اینکه به یه سری از سوالای خصوصی که مردم با بی ملاحظگی از آدم میپرسن چه جوابی میشه داد؟ سوالا در مورد ازدواج هست و شاغل بودن


    با سلام



    --یه دفتر بردارید ، این سئوال های اذیت کننده و یا این ناآرامی ها ی درونی را توش بنویسید ،،، سپس بهش فکر کنید .
    وقتی تونستید پاسخی آرامش بخش برا ی این جور سئوال ها از جانب خود و در خلوت خودتون پیدا کنید ، به آرامش مد نظر می رسین و دیگر این جور سئوالات شما را اذیت نمی کنه و برای شما مهم نمی شه .


    --مطلب بعد ،بحث اهمیت گذاری ها ست .
    این خود شما هستید که به این سئوال ها اهمیت زیادی قرار دادید ،
    نمی گم مهم نیست - بلکه طیف اهمیت گذاری و شادی واقعی ما باید جوری چیده بشه که شادی واقعی ما وابسته به بیرون نباشه .
    اگه شادی ما به محیط بیرونی وابسته باشه ، آرامش ما هم نیازمند و وابسته اون میشه .
    ما کنترل کاملی به محیط بیرونی خود نداریم .
    تمرکز و انرژی خودتون را ،به درونتون ، و وجودتون ،، بیرید .
    نذارید ذهنتون د رگذشته و آینده حرکت کنه ،،انرژی تون را در زمان حال و در پیشرفت توسعه خودتون صرف کنید .





    در پناه خدا


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 07 بهمن 99 در ساعت 20:47

  12. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 07 بهمن 99), آبي_آرام_بلند (چهارشنبه 08 بهمن 99)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 بهمن 99 [ 21:05]
    تاریخ عضویت
    1399-2-22
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,063
    سطح
    27
    Points: 2,063, Level: 27
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    خواهش میکنم

    الان در دو پست قبلی که نقل قول کردین تمامی مواردی که بالا عرض کردم دیده میشه... مقابله به مثل، ناراحتی ، گریز و ...
    وقتی میگیم بجای این واکنش ها شما بدنبال چرایی موضوع باشین، راه حل پیدا کنین تغییر کنین، برای همین هست. بله درست میگین ما در حالت عادی ممکنه اصلا ناراحت نشیم.
    من فرضا سی و هشت سالمه، هنوزم دارم از پدر و مادرم پول خرجیمو میگیرم، هنوزم تو خونه خودمونم و ملالی نیست. طبیعتا خوش میگذره، حتی خوش هم نگذره بقول یه دوستی سه وعده غذای گرم برای سیر شدن و یه لحاف و بالش و یه سقف برای استراحت هست.

    مطمئنا زندگی من و شما به اندازه ی زندگی یک چهره معروف نمیتونه برای مردم جذابیتی داشته باشه، اینکه فکر کنیم چون ازمون سؤال میکنن پس دنبال اینن بدونن تو زندگی شخصیمون چی میگذره این اشتباهه.
    البته دقت کنین من الان دنبال این نیستم کار اون افراد یا اون فرد رو صحیح جلوه بدم، ولی در صدد اینم با این سؤالات تلنگری برای شما بوجود بیاد.

    تلنگر و هوشیاری این نیست شما بفرمایین ؛

    این همون گریزه، حتی میتونه یه بهانه ای چرب باشه من از زیر این کار هم در برم ! بهمین سادگی
    این تغییره کی قراره اتفاق بیافته؟

    ببینید عزیزم اتفاقا من بشما توصیه میکنم حتما شرکت کنید، توصیه میکنم اگر موقعیت ازدواج دارین، اما طبق گفتتون ...؛ ↓

    علل رو با کمک یک متخصص بررسی کنین، راه حل پیدا کنین و قدم در راه تغییر بگذارین.
    خیلی از موقعیت ها میتونن به پیشرفت ما کمک کنن، مقصود از هوشیاری همین هست. من خوشحال میشم کسی ازم چیزی نپرسه چون تغییر کردن درد خواهد داشت و شکستن این پوسته رو میطلبه.

    از دیگران توقع نداشته باشین رفتار و گفتارشون رو در برخورد با شما تغییر بدن، چون همیشه یک نفر هست ازتون سؤال بپرسه. شما باید واکنشتون رو تغییر بدید، چون کنترلی بر دیگران ندارین اما فرمون زندگیتون تو دستای خودتون هست.
    سلام. خانم سحر عزیز. فکر می کنم من آدمی نیستم که بخوام از مشکلات فرار کنم اگه بودم خیلی وقت پیشا فرار میکردم و دیگه لازم نبود بیام اینجا راهنمایی بخوام از دوستان، یا حتی من اصلا برنمیگشتم شهرمون. درباره ناراحتی بله من ناراحت هستم، حتی خسته شدم از این همه سوال خصوصی و فضولی عده ای از مردم. مقابله به مثلی که فرمودین رو متوجه نشدم راستش. اگه منظورتون تلافی یا انتقامه اصلا اهلش نیستم. نشون به اون نشونی که چند ساله یکی از دخترای فامیل بدون هیچ دلیلی چپ میره راس میاد بهم زخم زبون میزنه (حرفای آبکی و چرت و پرت) یه بار خواستم جوابشو بدم هنوز موفق نشدم اینکارو بکنم و من نتونستم هیچ، طرف چنتا نیش و کنایه جدید زده بهم! اینکه بخوام مقابله به مثل کنم کلاس خصوصیش رو هم شرکت کنم کاری نیست که از دست من ساخته باشه و شخصیت من بپذیرتش.
    دوست عزیزم من آدم مفت خوری نیستم و اینکه اهل بخور و بخواب باشم. من که نگفتم هیچ وقت کار نکردم تو عمرم و همش از جیب پدر و مادرم خوردم، اتفاقا برعکس. من سراع خیلی کارا رفتم ولی متاسفانه شرایط کار مثل قبل نیس. شغل و تحصیل و شرایطه دیگه، برا یکی جریان موافقه برا یکی مخالف. البته من دس رو دس نذاشتم و تا هر وقت توان داشته باشم تلاش میکنم.
    اینکه فرمودین زندگی من برا دیگران جذاب نیس برا همین برداشت من از فضولی مردم اشتباهه باید عرض کنم نمیدونم بقیه بین کدوم آدمای فرشته ای زندگی میکنن ولی من یه مثال خانوادگی میزنم. چنتا از اعضای فامیل من اگه بشنون من سر کار میرم یا موفق شدم یا ازدواج خوب یکردم به معنای واقعی سکته میکنن که چرا از بچه های اونا جلو زدم. هیمنا و بارها و بارها تو زندگی من سنگ اندازی کردن. همین الان من دروغکی گوشی تلفنو بردارم زنگ بزنم بهشون بگم من با یه دکتر ازدواج کردم هیچ بعید نیست دو سه تا تلفات پزشکی بِدن پشت تلفن. اینجور آدما و خانواده ها پیدا میشن و من و خانوادم وسط همینا بزرگ شدیم، آدمایی با سندرم خرچنگی. آدمایی که دخترا و پسراشون سر کارن ولی راضی نیستن من قدم از قدم وردارم. آدمایی که دختراشون ازدواج کردن ولی هر روز با یه جادو جنبل جدید میان سراغ من که مبادا ازدواج کنم! حتی اگه چن نفر بیان بگن من وسط یه مشت آدم مهربونم شاید برا این فرد صادق باشه ولی ممکنه برا دیگری صادق نباشه. حتی برعکس این قضیه هست. مثلا من اگه زن عموی دلسوز و مهربونی نداشتم نمیتونم بگم هر کسی که زن عموی مهربونی داره، دروغ میگه. البته من تا حدودی متوجه منظور شما شدم و قبول دارم من آدم سلبریتی و شخص خاصی نیستم ولی داد از دست این مردم بدبخت و فضول و حسود. پرسش خیلی از این آدما هم اگه نیت کسب آگاهی از زندگی من نباشه نیت شوم تری پشتشه. مثل همون دختری که عمدا وسط جمع بهم گفت تو لیاقت نداشتی کار پیدا کنی و 50 نفر دیگه برگشتن منو نگاه کردن. خب مشخصه هدف این آدم عقده ای به زعم خودش تحقیر کردن منه.
    راستش اینکه فرمودین من از زیر کار در میرم رو واقعا متوجه نشدم چرا برداشتتون این بوده. اگه منظورتون از صحبت من در مورد مهاجرت بود، کلمه "هجرت" در تاریخ و فرهنگ ما وجود داره و دلیل بر این نیست که اونایی که هجرت کردن از زیر کار در رو بودن و هستن.
    در مورد ازدواج من قصدم تغییر این شرایط نیست. من دوس دارم فعلا مجرد باشم و ازدواج اولویت اصلی زندگی من هیچ وقت نبوده و نیس. برم پیش مشاور بی فایده میشه چون من نیت جدی ندارم و عملا وقت من و مشاور گرفته میشه. ان شالله بعد از حل شدن یه سری موضوعات شاید به ازدواج هم فکر کنم دوست عزیزم.

    از دیگران توقع نداشته باشین رفتار و گفتارشون رو در برخورد با شما تغییر بدن، چون همیشه یک نفر هست ازتون سؤال بپرسه. شما باید واکنشتون رو تغییر بدید، چون کنترلی بر دیگران ندارین اما فرمون زندگیتون تو دستای خودتون هست.
    من خیلی فکر کردم راجع به این جملتون و واقعا درسته. کاملا حق با شماست. به این فکر کردم که اگه اصلا نیت من فرار از این شرایط باشه واقعا اصلا تا کی میشه فرار کرد؟ به قول شما بلاخره آدم هر جا بره یکی پیدا میشه که دوباره از آدم سوال بپرسه. البته یه لیست ورداشتم و مزایا و معایب مهاجرت رو نوشتم و حقیقتش وزن ستون مهاجرت کردن سنگین تر شد و من همیشه مد نظر دارمش و میدونم از همه لحاظ خیلی به من کمک میکنه. رو حرفاتون فکر کردم و بازم بهشون فکر می کنم دوست عزیزم. خیلی از لطفتون ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    با سلام

    --یه دفتر بردارید ، این سئوال های اذیت کننده و یا این ناآرامی ها ی درونی را توش بنویسید ،،، سپس بهش فکر کنید .
    وقتی تونستید پاسخی آرامش بخش برا ی این جور سئوال ها از جانب خود و در خلوت خودتون پیدا کنید ، به آرامش مد نظر می رسین و دیگر این جور سئوالات شما را اذیت نمی کنه و برای شما مهم نمی شه .

    در پناه خدا
    سلام. بله چشم حتما این کار رو میکنم. فرمایشاتتون به جا، درست و منطقی بود. دستتون درد نکنه، خیلی ازتون ممنونم

  14. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    خواهش میکنم
    من با توجه به تاپیک قبلتون و این مطالب این تاپیک خدمتتون مواردی رو عرض کردم، اگر دقت کنین برداشت های شما تغییر پیدا میکنن.
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبي_آرام_بلند نمایش پست ها
    فکر می کنم من آدمی نیستم که بخوام از مشکلات فرار کنم اگه بودم خیلی وقت پیشا فرار میکردم و دیگه لازم نبود بیام اینجا راهنمایی بخوام .
    ببینید عزیزم راهنمایی باید بکار گرفته بشه، اینجا و هر مشاوره دیگری سالانه افراد زیادی مراجعه میکنن و تنها بخشی از اونها به توصیه ها عمل میکنن. این آمدن و رفتن باید به نیت تغییر و تحول ارزشمند باشه .

    من برای چی اومدم؟ تغییر و لمس حال خوب... پس عنوان تاپیکم چی میگه؟
    اومدم مشاوره یا بقیه حکم بدن بگن برو فلان رفتار رو انجام بده، یا فلان حرف رو بگو؟
    یا نه یه دستوری بهم بدند که من آروم بشم؟
    یا حتی اینکه بگن حق با توئه و همدردی کنن و ...؟
    اومدم هر چی هر کی گفت مثل همون آدمای زندگیم دنبال چند تا جمله بگردم جوابشونو بدم و تو ذهنم بدترین برداشت رو داشته باشم؟

    یا ...
    این چیزا چقدر میتونه توی پیشرفتم در زندگیم مؤثر باشه؟

    بهترین و ارزشمندترین راه حل اینه که تغییر کنم. هر چه من بهتر و آگاه تر بشم و اوج بگیرم آدم های سالم تری رو ملاقات میکنم، زندگی سالم تری رو تجربه میکنم، حال بهتری خواهم داشت.
    شما این حرف ها ،این رفتارها رو تبدیل به فرصت کنین و سعی کنین بیش از گذشته زندگیتون رو بهبود ببخشین، راهی باز کنین...


    و باز هم تأکید میکنم بر جملات پایانی که در پست قبلم به رنگ بنفش هست. موفق باشین
    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  15. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    آبي_آرام_بلند (جمعه 10 بهمن 99)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    51
    Array
    سلام
    این مساله چند وقت دغدغه من بود. کی عقد میکنی؟ کی میری سر خونه زندگی؟ نمیخوای بچه بیاری؟ کی درست تموم میشه؟ این همه درس خوندی کار پیدا نکردی؟ یه کار بهتر پیدا نمیشه؟ ... یعنی سوال و دخالت آدم ها،‌ تمومی نداره. من بعد از مهاجرت هم تو جامعه غیرایرانی با این سوال ها مواجه شدم، البته خیلی کمتر!

    مساله مهم اینه که چرا سوال پرسیدن بقیه تو رو بهم میریزه؟ چرا نمیتونی عکس العمل و پاسخ مناسب داشته باشی؟ به نکاتی که جناب باغبان و سحر بهاری اشاره کردن،‌ خوب دقت کن. معمولا وقتی نگاه اطرافیان و قضاوت و سوال هاشون برای ما مهم میشه که از درون احساس ضعف داشته باشیم.
    اگر بتونی روی احساست کنترل داشته باشی، تو موقعیت میتونی واکنش مناسب داشته باشی و دیگه بعد از گذشتن اون موقعیت حرص نخوری. مثلا وقتی تو جمع ازت سوال خصوصی میپرسن، تو نه تنها جواب اون سوال رو نمیدی، بلکه به یه شکلی به طرف مقابل میفهمونی که نباید این سوال رو بپرسه. چند بار که این کار رو تکرار کنی‌،‌ بقیه هم عادت میکنن حریمت رو رعایت کنن و کمتر دخالت کنن.
    دنبال تغییر دادن قضاوت آدم ها هم نباش. معمولا هرچی تو جواب بدی،‌ باز اونا اونجوری که خودشون دوست دارن فکر میکنن.
    علاوه بر این،‌ همیشه یه عده هستن که مدام در حال مقایسه خودشون با دیگران هستن. انگار تو مسابقه دو هستن و مدام دارن پشت سرشون رو نگاه میکنن که کسی بهشون نرسه. خب، این مساله ناشی از احساس ضعفی هست که اونا دارن. در مقابل این آدم ها سعی کن کمتر اطلاعات بدی و فاصله رو حفظ کنی.
    ویرایش توسط بهاره جون : پنجشنبه 09 بهمن 99 در ساعت 01:54

  17. کاربر روبرو از پست مفید بهاره جون تشکرکرده است .

    آبي_آرام_بلند (جمعه 10 بهمن 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.