به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اردیبهشت 04 [ 01:32]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    17,794
    سطح
    84
    Points: 17,794, Level: 84
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,912

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    100
    Array

    شکی که مثل خوره به جونم افتاده!!

    سلام همدردیهای عزیز.قدیمی ترها منو بهتر میشناسن.20ساله ازدواج کردم،مشکلات ریزودرشت وزیادی داشتم اما جدیدترینش که ازتون کمک میخوام راهنماییم کنین چطور رفتار کنم:
    ماجرا برمیگرده به چند وقت پیش که خیلی اتفاقی بالای سر شوهرم رفتم کار داشتم نگاهم به گوشیش افتاددرحال چت کردن با کسی بود اون نوشته ای که یه لحظه دیدم ودستپاچگی شوهرم،حس کردم طرف مقابل یه مرد نمیتونه باشه و اسمی هم که سیو کرده الکیه(نام همسایمون بود که رابطه رسمی باهم داریم)اون شب رو تاصبح کابوس دیدم فرداشبش نتونستم جلوی خودمو بگیرم خیلی آروم پرسیدم فلانی کیه آخه خیلی وقتا دیدم اسمشو که تو چتهاته گفت همسایمونه.ادامش ندادم فقط توی یه فرصت مناسب دیگه گفتم خیانت خط قرمز منه واقعی ومجازی هم نداره اگه پاش بیفته میزنم زیر همه چیز.

    تااینکه چندروز پیش دختر 11ساله یکی از اقوام شوهرم برای دخترم نامه ای نوشت که من اتفاقی دیدم ومیخواستم بریزمش توی آشغالی که دیدم نوشته بابات تو واتس آپ بایه زن رابطه داره به اسم فلان(همون نام همسایمون)بعد تو ببین کیه.
    دختر9ساله من هم جوابش رو داده بود:به بهونه ای کنار بابام رفتم ودیدم اونو ولی نفسم بند اومد چون پروفایل اون...(یکی از نزدیکان منه)

    نمیدونم میتونین تصور کنین چه جهنمی توی ذهن من شد:تمام زندگیم یه لحظه شد فیلم ترکی

    وحشت کرده بودم از اینکه دخترم رو خیلی بچه میپنداشتم درحالیکه چقدر بزرگ شده بود،ازدنیایی که دیگه بچگی در اون نبود،ازاسترسی که بچم اون لحظه گرفته بود

    خلاصه عکس نامه ها را برای شوهرم توی واتس آپ فرستادم و گفتم چه جوابی براشون داری؟!!
    اونم سریع اومد خونه وقسم خورد که هیچی نیس واصلا شماره اون شخص رو نداره ونمیدونه این حرفها رو بچه ها از کجا در آورده اند!!
    ولی بعدش که حالش سرجاش اومد وشاکی شد که چرا بهش شک کردم وبرای خودش مهلت تعیین کرده تایه مدت نمازش رو میخونه اگه نعوذبالله خدایی هست باید بلایی سرمن بیاد برای تهمتی که بهش زدم وگرنه قید همه پیروپیغمبر رو میزنه.

    انگار این وسط یه چیزی هم بدهکارشدم عوض اینکه او به من ثابت کنه چیزی نیس به من میگه برو از شوهر اون زن بپرس زنت چکار داره میکنه!!خلاصه زده به کولی بازی وقهر سنگین وناله ونفرین.منم موندم بایه دنیا شک واگه واقعا بهش تهمت زده باشم چی!!اگه مثل فیلمها رو دست خورده باشم چی!!
    اصلا چکار باید الان بکنم؟؟
    هروقت دارم نماز میخونم میگه الهی به کمرت بزنه

    شوهر من رو میشل،شیدا،گیسو کمند و...بهتر میشناسن کینه ایه واز هرچیزی راحت کوتاه نمیاد.واقعا من اشتباه کردم؟؟؟؟

    پ ن:چتهایی رو به من نشون داد که واقعی بودند وباهمسایمون بود.اونی که اون شب من دیده بودم نبود(چقدر از کنکاش وجستجو متنفرم.من هنوز رمز گوشی شوهرم رو نمیدونم)
    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا
    خداوند دوبار تکرار کرده که یادمون نره بعد هر سختی آسانیست

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 00 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1395-2-16
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,588
    سطح
    48
    Points: 5,588, Level: 48
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    103

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم تولد ارزوها
    کاش زودتر دوستان بیان و راهنماییتون کنند چون اونا بیشتر با زندگی شما اشنا هستند.
    اما نکته ای که به ذهن بنده رسید اینه که کاش بهتر عمل میکردین به جای این که به ایشون بفهمونین چرا به من خیانت کردین ؟ توپ رو مینداختین تو زمین خودش که حالا چی کار کنیم که اون دختر فامیل و مهمتر از اون دخترمون چرا همچین چیزی نوشتن؟ الان دخترمون چه احساسی داره؟ و اگه دخترمون به کس دیگه ای گفته باشه چی؟
    خلاصه به فکر چاره درستش مینداختین..الان صورت مساله اصلی پاک شده و ایشون مدعا شدند بهشون تهمت زده شده در حالیکه صورت مساله اصلی همون تفکر دختر شماست.
    اگه بتونین موضوع رو به اون سمت ببرین به نظرم درمان این مشکلتون راحت تر میشه
    اما بازم صبر کنین عزیزانی که سالها در کنارتون بودند و بهتر واردند بیشتر راهنمایی کنند.
    فعلا با دعا و توکل به خدا ارامشتون رو حفظ کنین و کاری به نفرین و ناله های همسرتون نداشته باشین.
    انشالله خدا کمکتون میکنه

  3. کاربر روبرو از پست مفید همراهی تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 10 دی 99)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اردیبهشت 04 [ 01:32]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    17,794
    سطح
    84
    Points: 17,794, Level: 84
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,912

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    100
    Array
    باتشکر از شما خانم یا آقای همراهی عزیز.دقیقا این کاری که شما گفتین رو اول من انجام دادم یعنی خیلی ناراحت بودم که دخترم این موضوع رو فهمیده وبااین جمله دخترم که (نفسم بند اومد)چقدر گریه کردم وهمینطور به همسرم گفتم اولین قدم قطع ارتباط این دو بچه است تا موضوع بزرگتر از این نشده.
    شوهرم هم اول اعتراف کرد که چقدر ترسیده بچه ها اینقدر بیشتر ازسنشون میفهمن ولی الان نمیدونم چش شده که زده به اون درش که چرا تو به من شک کردی!وقتی بهش میگم چه جوابی داری برای این سوالات؟میگه به من مربوط نیست خودت بگرد جوابشو پیداکن.اگه میتونی ثابت کن

    راستش الان پی ثابت کردن چیزی نیستم.فقط مثل یه غریق خودمو سپردم دست آب تا به هر سو که میخواد منو باخودش ببره.

    توی برزخی گیر کردم که خدا به روز کافرش نیاره،اگه گناهکار باشه وباهاش آشتی کنم که میشه فاجعه یعنی تو هر کار دلت میخواد بکن من به هر قیمتی توزندگیت هستم(چقدر بدبختم من!دعا میکنم اگه خیانتی هست لااقل بااون آشنای من نباشه که زندگی دوخانواده ازهم میپاشه)اگه اشتباه کرده باشم....یعنی میشه این همه معادله الکی روهم جور شده باشه تایه شخص بیگناه رو گناهکار نشون بده!!!

  5. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام بر شما

    نوع رویارویی ما با مسائل مختلف بسیار مهم هست و از طرفی خیانت هم علایمی داره و باید برسی های لازم صورت بگیره و نمیشه به این چت ها اعتنا کرد. پس ابتدا اجازه ندین مسائل کوچک و اثبات نشده شما رو آشفته کنن و باعث خطا در تصمیم گیری هاتون و انتخاب مسیر صحیح بشن.

    بهتر هست با شیوه ی گفتگوی صحیح که بارها در این تالار برای دوستان قرار دادیم با همسرتون صحبت کنین. دغدغه ها، ناراحتی ها، نیازهاش رو بشنوین و اجازه بدین بدون نگرانی از واکنش شما بتونن حرف بزنن. اگر شما شنونده خوبی باشین و بتونین ارتباط مؤثری برقرار کنین او هم کم کم به حرف ها و دغدغه های شما گوش میده.

    وقتی ارتباط میگیرین متهمش نکنین، برچسب نزنین، سززنشش نکنین ، احساساتتون رو مدیریت کنین و ... از علاقه خودتون به زندگیتون، به اون ، از برنامه و اهدافتون، از امید به آینده حرف بزنین. اجازه بدین فضایی بوجود بیاد که متوجه بشین مشکل چی هست و سپس بدنبال چاره ی درست اون باشین.

    مثلا گاهی فردی که خیانت میکنه علت رو مسائل عاطفی بیان میکنه، اگر این مسائل عاطفی بدرستی حل میشد شاید فلان اتفاق هم نمیفتاد.

    اگر در مورد شیوه ی گفتگوی صحیح مطلبی نخودین من خلاصشو براتون قرار بدم. در مورد فرزندتون هم مطالبی میگذارم.

  6. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 10 دی 99), همراهی (پنجشنبه 11 دی 99)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اردیبهشت 04 [ 01:32]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    17,794
    سطح
    84
    Points: 17,794, Level: 84
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,912

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    100
    Array
    سحر بهاری عزیز خیلی ممنون از اینکه وقتتون رو دراختیارم گذاشتین.راستش الویت اولم دخترمه که ممنون میشم روش صحیح برخورد بااون و آگاه کردنش از مسائل مختلف واینکه ذهنش رو نسبت به پدرش چجور درست کنم که اون افکار بدی که اون دختر بچه تو کلش فرو کرده رو بیرون کنم.دخترم بیماری قلبی داره فکر اینکه اون لحظات چه استرسی بهش وارد شده دیوونم کرده.
    اگر خیانتی از جانب همسرم باشه خیلی بعید میدونم بخاطر مسائل عاطفی یا جنسی باشی چون ایشون بارها گفته توی سن کم ازدواج کرده وهیجان زندگی رو درک نکرده وبقولی از راه شرعی وقانونی نیازهاشو برطرف کرده.
    در مورد اون خانم آشنام خیلی موقره بعید میدونم هرچند این دوره از هیچ کس هیچ چیز بعید نیست وسابقا همسرم خیلی توجه بیجا به اون خانم میکرد وچندساله مسئله ای که من ازش اطلاع ندارم باعث شد همسراون خانم کلا رابطشون رو با ما قطع کنه.فقط مدت کوتاهیه که من ارتباط تلفنی بااین خانم دارم یا پسرم اگه مشاوره ای بخواد از آقا میگیره.

    الان ذهن من پر شده از افکاری که چند سال پیش داشتم.شکهایی که چندسال پیش داشتم که با قطع ارتباط خیالم راحت شده بود دوباره جولان پیدا کردند.همش باخودم میگم از بین این همه آدم چرا دخترم باید شبیه یا درست مثل پروفایل همون خانم رو ببینه!!!!
    ممنون میشم راه درست گفتگو با همسرم که فرد مغرور ولجبازیه رو بهم بگین.رسیدم به نقطه ای از زندگی که فکر میکنم بعد بیست سال اصلا نشناختمش.

  8. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,765
    سطح
    100
    Points: 308,765, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tavalode arezoo نمایش پست ها
    الان ذهن من پر شده از افکاری که چند سال پیش داشتم.شکهایی که چندسال پیش داشتم که با قطع ارتباط خیالم راحت شده بود دوباره جولان پیدا کردند.همش باخودم میگم از بین این همه آدم چرا دخترم باید شبیه یا درست مثل پروفایل همون خانم رو ببینه!!!!
    با سلام و احترام
    به نظر اولویت اول مقابله با این افکار منفی و اتوماتیک باشد.
    شما تا وقتی که این افکار را تحت کنترل نگیرید و بر آنها حاکم شوید، نمی توانید یک ارتباط موثر با همسرتان در این شرایط بر قرار کنید.
    بهترین کار اینست که موقتا اصلا در این مورد تجزیه و تحلیل نکنید، اقدام نکنید. و بر خود متمرکز شوید. به خودتون تنفس بدهید. کمی فضای بهتر برای خود ایجاد کنید.

    ترس از ترس و نگرانی از ترس ، گاهی خودش ما را به سوی ترس و نگرانی سوق می دهد.

    گاهی هیچ کاری نکردن و هیچ فکر نکردن، موقتا می تواند فضای بهتری برای شما ایجاد کند. و احساس آرامش کنید.

    پس از این هست که شما درخواهید یافت که اصلا نیاز هست اقدام اضافه ای بکنید یا نه؟ یا اصلا نیاز هست مسئله را دنبال کنید یا نه؟

    و اگر نیاز به حل آن باشد. پس از این باید با مهارتهای ارتباطی پیش ببرید.

    خلاصه اینکه: اکنون با توجه به مقالات خطاهای شناختی سعی کنید بر افکار اتوماتیک و منفی خود مسلط شوید و با پرداختن به علاقمندی های خود فضا را برای خود تلطیف کنید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  9. 6 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 11 دی 99), tavalode arezoo (پنجشنبه 11 دی 99), فرزانه 123 (چهارشنبه 17 دی 99), همراهی (پنجشنبه 11 دی 99), اثر راشومون (پنجشنبه 11 دی 99), سحر بهاری (جمعه 12 دی 99)

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اردیبهشت 04 [ 01:32]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    17,794
    سطح
    84
    Points: 17,794, Level: 84
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,912

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    100
    Array
    سلام دوستان.دوست داشتم نتیجه تجربه خودم رو درمورد این موضوع دراختیار کسایی که مورد مشابه منو دارند بذارم:
    طبق فرموده جناب مدیر وقتی افکار منفی ذهن رو درگیر میکنه اتوماتیک دلائل زیادی براشون پیدا میشه که اگه متوقف نشه مرتب اضافه میشن.درکمال شرمندگی شکم کاملا درمورد همسرم بیمورد بود واین پروسه متوقف کردن افکار منفی خیلی سخت بود اما از اونجا که آدم اراده کنه میتونه کاری رو انجام بده موفق میشه ووقتی ذهنم بازتر شد متوجه بیهوده بودن خیلی از افکارم شدم.
    مورد دیگه به همه همدردیها توصیه میکنم ممکنه شماهم مثل من وقتی حالتون بده متوجه خیلی از حرفها نشین یعنی پستی اینجا گذاشته میشه،میخونینش ولی کامل متوجهش نمیشین.مثلا من هرروز پستها رو میخوندم وهرروز فکر میکردم ویرایش شدند وحرف جدیدی بهشون اضافه شده،درصورتیکه پرده های ذهنم کنار میرفت و روشنتر پستها رو دریافت میکردم.شاید روزهای اول فقط به دنبال جوابی بودم که سوال سطحی ذهن من رو جواب بده ولی خیلی ممنونم از مدیر همدردی که منو با لایه های درونی ذهنم آشنا کرد.

  11. کاربر روبرو از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده است .

    همراهی (جمعه 26 دی 99)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    70
    Array
    سلام
    تولد آرزوی عزیز خیلی از پست شما خوشحال شدم و انرژی مثبت گرفتم
    ان شاءالله که افکار منفی همیشه ازت دور بمونه و ذهن و روانت آرام باشه

  13. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (شنبه 27 دی 99)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.