پنجشنبه و جمعه گذشته واقعا تعطیلات عذاب آوری بود، پنجشنبه شب قرار بود یکی از دوستان همسرم با خانواده اش به خانه ما بیایند، این دوستش از شهرستان آمده بود و همسرم می خواست حتما خونه ما بیاد، من پنجشنبه صیح سر کار نرفتم و ماندم خونه و همه کارها رو کردم تا عصری که من غذا رو هم گذاشته بودم فهمیدیم برنامه شان عوض شده و نمی توانند خونه ما بیایند، این بود که به مادرم زنگ زدم و دعوتشان کردم شب بیایند خونه ما، اون شب همسرم سرما خورده بود مامانم که اومد شروع کرد براش سوپ درست کردن،... . آقای همسر هم یهو دلش هوای مامانش رو کرد و رفت بهش زنگ زد (اونا شهرستان هستند) و تعریف کرد که مامان من اوجاست و ... ، از حرف زدنشان فهمیدم به خانوم خیلی بر خورده و خیلی ناراحت شده که مامان من خونه ماست، چون من قبلا حرفهای اونا (مادر و پدر همسرم ) رو در مورد دیگران خیلی شنیدم که رفتند خوردند و ... حس زدم که چه خبره و به همسرم چی گفت و نگفت خداحافظی کردند،
بعد از اون همسرم دیگه حرف نزد و رفتاری نشون می داد که یک میزبان نباید چنین کاری بکنه، می رفت اتاق خواب با کامپیوتر ور می رفت یا روی تخت دراز می کشید یا صدای تلویزیون رو بلند می کرد، بعدش هم یکباره گیر داد که من خیلی گرسنه ام شده و الان باید غذا بخورم، من هم قوره سبزی گذاشته بودم و برنجش رو داشتم آبکش می کردم که مثل بچه ها گیرداد و هی میگفت، تا اینکه سوپ آماده شد و گفتیم حالا سوپ بخور تا شام ، که می گفت نه اگه بخورم شام نمی تونم بخورم، حالا خوبه سرما خورده بود و چند روز بود آه و ناله می کرد، خلاصه اون شب اون جوری با کارهای اون گذشت، آخر شب هم هی خودش رو خواب آلود نشون می داد که پاشید برید
فرداش یعنی جمعه صبح من امتحان داشتم که رفتم دانشگاه، در راهم باید از یه مسیر خلوتی رد می شدم که توی این روزها که هوا دیر روشن می شه و جمعه هم خلوته ترسناک بود این بود که ماشین رو برداشتم و با ماشین رفتم، وقتی برگشتم دیگه آقا با من حرف هم نمی زنه من هم که از دیشب دلم ازش پر بود محلش نگذاشتم تا عصر و شب همین جوری گذشت و شنبه صبح که می خواشت با ماشین بره سرکار، من هم باهاش اومدم ولی از یه مسیری اومد که من یه ساعت دیرتر رسیدم، این هم مزید بر علت شد که من پیاده شدنی هر فحشی که بلد بودم دادم و با عصبانیت تمام در کوبیدم و آمدم، حالا با اینه دلم کلی خنک شده ولی نمی دونم شب که برگردم چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)