به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 99 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1397-3-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation حق دارم از رفتار همسرم ناراحت باشم یا نه؟

    سلام به همگی

    من میخوام یه موضوعی رو مطرح کنم که دوست دارم شماهایی که از بیرون میخونین منو راهنمایی کنین چون واقعا نمیدونم که باید چیکار کرد.

    شاید خیلی مسخره و ساده به نظر بیاد. اما خب اینم یه مشکله دیگ.

    راستش من قبلا پستی گذاشته بودم در ارتباط با رابطه همسرم و وابسته بودنش...خب بعد از اون به لطف همدردی های دوستان خیلی حالم بهتر شد و ریلکس تر برخورد کرد.

    منو همسرم خارج از کشور زندگی میکنیم (حدودا 2 سال بیشتر) و درس میخونیم جفتمون.
    اخیرا برای خواهر همسرم خواستگاری پیدا شده و این موضوع باعث شده یه مقداری ما باهم اختلاف پیدا کنیم.
    داستان اینجوری شد که اوایلی که صحبتش بود اونا از همسرم خواستن که چیزی برای من تعریف نکنه و من بی اطلاع باشم (همسرم تعریف کرد برام) و بعد تماس میگرفتن حدود 3 ساعت باهاش حرف میزدن توی خونه به صورت خصوصی، درحالتی ک من توی خونه بودم و میگفتن چیزی بهش نگو. راستش من حس کردم که خیلی جالب نیست این رفتار. به همسرم یک بار گفتم عزیزم نمیشه ک من توی خونه باشم شما سه ساعت خصوصی حرف بزنی و قرار باشه من هیچی ندونم. موافقت کرد و بهشون گفت ک انتظار به جایی نیست. چون بلخره فکر و ذکر همسر من تمااااام مدت پیش اونا بود و مکالمه روزانه ما شده بود داستان خواستگار خواهرش. که خب من مشکلی نداشتم میخواستم کنارش باشم.

    دفعه بعدی ک صحبت کردیم (ب همسرم گفته بودن ک باشه پس ما تعریف میکنیم قضیه رو) پدرشون شروع کردن یه مختصری در مورد پدر اون اقا پسر حرف زدن و بعد چهار بار تکرار کردن این قضیه بین ما میمونه و از این جمع خارج نمیشه. یه مقداری از این حرف اذیت شدم برای اینکه نه من اجباری گذاشته بودم براشون ک حتما بمن بگن و نه اونا اگر اعتماد نداشتن نباید میگفتن. خب منم کلی کار و دغدغه دارم که یه خواستگار که یه چیز طبیعی هم هست توی کارای من گمه. (این در حالی بود که تمام خاله ها و داییاشون میدونستن) اما با این حال من گفتم اوکی نمیخوان کسی بدونه و حرفی نزدم.

    هفته بعدش دقیقا زمانی که همسر من داشت دو دستی تو سرش میزد که ددلاین داره و کاراش روی هم انبار شده با خواهرش قرار صحبت گذاشت. راستش من خیلی کمکش میکنم تنهایی با وجود کارایی که دارم، همه کارارو انجام میدم ک درس بخونه. تمام استرس و نگرانی و حال خرابش برای منه وقتی کار داره. اما در کمال ناباوری قرار ملاقات گذاشت و نزدیک 4 ساعت به صورت خصوصی با خواهرش حرف زد و اون ازش خواسته بود ک ب من چیزی نگه.
    برام سخت بود چون دقیقا خودم کاری داشتم ک نیاز ب کمک همسرم داشتم ک گزارش منو بررسی کنه ولی بهش گفتم نمیخواد بجاش درستو بخون و اون خیلییی خوشحال شد و ازم تشکر کرد. هنوزم باورش برام سخته ک اینکارو کرد.

    خب سر این قضیه من اعتراض کردم و بحثمون خیلی جدی شد.

    هنوز یه هفته نگذشته بود ک قرار بود صحبت خانوادگیمونو داشته باشیم. دیدم تماس گرفتن و ایشون هندزفری رو گذاشت و رفت تو اتاق و ...به اندازه دو ساعت حرف زد.

    من انتظار ندارم برام تعریف کنه. ولی انتظارم ندارم نادیده گرفته بشم.

    میشه لطفا بمن بگین من حقی اینجا برای اعتراض دارم؟ واقعا به کمکتون احتیاج دارم. نمیخوام الکی بحث کنم. نمیخوامم همسرم رو محدود کنم. فقط میخوام بدونم ایا من اینجا جایگاهی دارم یا نه؟

    شما ک از بیرون میبینین چه نظری دارین؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام دوست عزیز. بنظر من و با توجه به تجربه ای که دارم، تو مسائل مربوط به خانواده همسر جوری برخورد کنید و نشون بدین که کوچکترین اهمیتی براتون نداره مسائلشون و شما درگیر کارهای خودتون هستین. بنظرم وقتی برای شما تعریف کردن تبریک میگفتید و دیگه تو بحثاشون شرکت نکنید و اصلا چیزی نپرسید مگه اینکه خودشون بخوان بگن که در نهایت فقط تبریک بگید..

  3. 3 کاربر از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده اند .

    Delsa1992 (پنجشنبه 01 آبان 99), فرزانه 123 (چهارشنبه 30 مهر 99), سحر بهاری (چهارشنبه 30 مهر 99)

  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام بر شما

    چیزی که از اون صحبت میکنین یک مسئله ای ای هست که برای شخص شما از اهمیت پایینی برخوردار هست و هیچ اثری در زندگی مشترکتون نخواهد داشت.
    اگر شخصی چه خواهر همسر، چه همکار ، چه همسایه، چه دوست و ... تقاضا داره که مطلبی افشاء نشه دلایلی متعددی پشت قضیه هست، میطلبه به حریم شخصی و تصمیم اون فرد احترام بگذاریم.

    اگر بخواهیم از مسائل دیگران خبردار بشیم، این باعث میشه یه شبکه ی بزرگ بوجود بیاد، که همه در اون از اسراری که نباید فاش میشد، آگاهن . چطور؟

    شما در زندگیتون مسئله ای دارین و با خانوادتون بصورت پنهانی مشورت میکنین. انتظار دارین این بین خودتون و خانوادتون بمونه. ( این خانواده میتونه شامل افرادی باشه که بهشون اطمینان دارین ) .
    حالا تصمیم ندارین شوهر خواهرتون متوجه جرئیات بشه و خواهرتون اگر بخاطر اینکه شوهرش جزو نزدیک ترین افراد به اون هست بیاد مسئله ی شما رو افشاء کنه ممکنه ناراحت بشین، اگر افشاء نکنه شوهرش احتمالا ناراحت میشه.
    اما اگر شوهرش بفهمه اونم میره به نزدیک ترین فرد خانوادش میگه و .... بهمین ترتیب همه خبردار میشن.

    مسئله ی خواستگاری یچیز بسیار بسیار مهم هست و معمولا دختران با پسران سعی میکنن تا به مراحل مهم تری نرسیدن و تصمیمات نهایی رو نگرفتن دیگران کمتر بدونن چه بود و چه گذشت...

    توصیه میکنم به حریم اون فرد ( خواهر همسرتون ) احترام بگذارین و اجازه بدین اگر بدنبال مشورت هست این کار رو انجام بده تا زمانی که مطمئن بر تصمیماتش بشه و اون رو شخصا علنی کنه.

    ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 30 مهر 99 در ساعت 08:01

  5. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (چهارشنبه 30 مهر 99), زن ایرانی (پنجشنبه 01 آبان 99)

  6. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام وقت بخیر
    بنظر من هم اصلا براتون مهم نباشه حتی اگر با شما مشورت کردن و گفتن سکوت کنید ویا تبریک بگویید

  7. 3 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Delsa1992 (پنجشنبه 01 آبان 99), فرزانه 123 (چهارشنبه 30 مهر 99), صحراز (پنجشنبه 13 آذر 99)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 02 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1399-7-01
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به حق با شماست
    مگه شوهر شما مشاور ازدواج‌ هستن که ۴ ساعت از وقتشون رو‌ صرف مشورت ازدواج‌‌ کنن.
    شما که خارج از کشور هستین اصلا شوهرتون چه شناختی از اون آقای خاستگار داره که مشورت میده.

    حالا شوهرتون که انقد مشورت خوبی میدن به نظر بهتره مواظب زندگی خودتون باشن.

    من مشاور نیستم و به عنوان یه کاربر عادی دارم نظر میدم که کاملا کاملا کاملااااا حق با شماست که نخواین همسرتون از شما بزنن و به خواهرشون یا اصلا هر کس دیگه، ساعتهااا مشورت بدن.


    منم این حق رو برای خودم قائل نبودم که از شوهرم چیزی بخوام.
    ولی امروز شوهرم خواب بود، محض کنجکاوی گوشیشو چک کردم (هنوز نمیدونم اشتباه کردم یا نه)
    ولی متوجه شدم خواهرش چقددددرررر کارای ریز و درشتش رو از داداشش میخواد.
    منم از همون لحظه رویه‌م رو تغییر دادم.

    بهتره به حالت درد و دل این موضوع رو برای شوهرتون باز کنین.
    یکم حس نیاز و تنهایی چاشنی کنید.
    مثلا بگین چقدر دوس‌ دارم فلان کارو‌ برام انجام بدی و ...

    کلا برای این آقایون تا فاز بدبختی و حس نیاز برنداری، هیچ کاری برات نمیکنن

  9. 4 کاربر از پست مفید نیکی 69 تشکرکرده اند .

    Delsa1992 (پنجشنبه 01 آبان 99), Samin28 (یکشنبه 09 آذر 99), حیاط خلوت (پنجشنبه 01 آبان 99), صحراز (پنجشنبه 13 آذر 99)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 99 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1397-3-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از پاسختون
    ولی شما فقط جنبه اینکه ایسون نخواد کسی از کارشون سر در بیاره صحبت کردین.
    اوکی من کاملا قبول دارم بهشون حق میدم.

    اما به نظرم اینکه در زمانی ک من خونه هستم و خودم به همسرم احتیاج داشتم، ایشون و خانوادشون تماس میگیرن و ساعت ها در حضور من این وقت رو میگیرن و بعد هم توقع دارن من هیچی ندونم خیلی به نظرم زشته.
    میتونن زمانی تماس بگیرن و خصوصی صحبت کنن ک همسرم خونه نباشن.
    من هم توقعی ندارم ک سر در بیارم و علاقه ای ندارم.
    مهم نوع رفتاری است که اینجا داره سکل میگیره

    - - - Updated - - -

    خیلی ممنون نیکی جان
    ممنون ک درک کردین

    من حتی میگم پدر مادرشون تحصیل کرده هستن و حتی خواهرشونم تحصیل کرده ان...دلیلی نداره که ایشون در جریان ریز جزییات باشه اصلا..اون هم بعنوان یک مرد

    احساس میکنم مرد باید کمی از این فضا فاصله بگیره...

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 99 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1397-3-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون نیکی جان<br>ممنون ک درک کردین<br><br>من حتی میگم پدر مادرشون تحصیل کرده هستن و حتی خواهرشونم تحصیل کرده ان...دلیلی نداره که ایشون در جریان ریز جزییات باشه اصلا..اون هم بعنوان یک مرد<br><br>احساس میکنم مرد باید کمی از این فضا فاصله بگیره...<br><br><br>


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.