به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 63
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array

    میخوام مستقل بشم و‌ نیاز به راهنمایی دارم

    سلام.
    وقت همگی به خیر.

    من قصد دارم مستقل بشم. اما چون تنها فرزند باقیمانده در منزل پدری هستم و بقیه خواهر و برادرهام هم راه دور هستن، به دو پلیل عمده تردید دارم :
    ۱- پدر و مادرم هم سنشون بالاست البته خدا رو شکر سر پا هستن و نیازی به کسی ندارند ولی خب کسالتهایی دارند و گاهی کمک کردن من لازمه

    ۲- خواهرم که ام اس داره. اونم خدا رو شکر سر پاست و شوهرش و بچه هاش هستن. ولی او هم گاهگداری در امور بچه ها به کمک نیاز داره

    ۳-خواهر زاده هام هم به من وابسته هستن و طبق روحیاتی که ازشون میشناسم، دور شدن من هم، اثر منفی روی روحیشون میذاره.


    کسانی رو در اشنا و فامیل داشته ایم که دختر خانواده مجرد بوده ولی رفته مستقل زندگی کرده در شهر دیگه. ولی هیچ کدام در چنین شرایطی نبوده اند که خانوادش شاید نیاز به کمک داشته باشند. مثلا بقیه خواهر و برادراشون هم تو شهر منزل پدری بوده اند. به خاطر همین من هیچ تصوری از اینکه اگر بخوام مستقل بشم چی میشه، ندارم.


    میخواستم ببینم کسی در تالار تجربه مستقل شدن با شرایطی مشابه من رو داشته و از تجربیاتش بگه؟ ممنون میشم .

    - - - Updated - - -

    به ۳ دلیل عمده

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام

    دلایل شما برای مستقل شدن چه هست؟


  3. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (دوشنبه 10 شهریور 99), Pooh (یکشنبه 09 شهریور 99)

  4. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    سلام.
    ممنون از تغییر عنوان تاپیک.

    دلایلم شامل؛
    ۱- نیاز طبیعی به استقلال و داشتن زندگی ای که اختیارش دست خودم و مسوولیتهاش بر عهده خودم باشه.

    ۲- برای کار مناسب و‌متناسب با رشته و مدرکم، نیاز هست به شهر دیگری برم.

    ۳- رفع احساس درونی خودم و همینطور حرفهای گاهگاه مادرم و دیگران مبنی بر باری بر دوش خانواده بودن من

    ۴- مورد دیگری که شاید منطقی نباشه چندان و بیشتر حسی هست، دوست ندارم حالا که ازدواج نکرده ام، بخوام تا اخر عمر در منزل پدری باشم.

    .
    .
    .
    خود خانوادم فکر نمیکنم با رفتن من مشکلی داشته باشند. چون سالهاست سرزنشم میکنن چرا برای ادامه تحصیل مهاجرت به خارج از کشور نمیکنی.


    من فقط چون مامان و بابا کسالتهایی دارن و‌همینطور خواهرم گاها برای امور تحصیلی بچه ها و یا گاهی که حالش بده ازم کمک میخواد، تردید دارم.
    البته چون کارهای خونه رو‌هم خودم انجام میدم (البته بیشتر اشپزی ها رو مامان انجام میده‌و خرید رو‌بابا، ولی بقیه کارها صد در صد با خودمه, نگرانم که اگه نباشم چی میشه؟

    و همینطور اگر یه موقع مامان و بابا چیزیشون بشه، کی هست مواظبشون باشه؟ چون خواهر و برادرهام (به جز خواهرم که ام اس داره) راه دور هستن و تا بخوان خودشونو برسونن طول میکشه.

    - - - Updated - - -

    البته دلیل دیگری هم هست که به عنوان تبصره واردش میکنم.

    تا یکی دو سال پیش تنش های شدیدی بین مامان و بابا پیش می اومد که بعد از برخورد شدید من تکرار نشده. ولی همیشه ترسش همراهم هست که یه موقع باز تکرار بشه. چون من تحمل و اعصابش رو ندارم. و این هم هست که میخوام از چنین فضایی که نه تحملش رو دارم نه در جایگاه تغییر دادنش هستم و نه باید دخالتی کنم، پیشاپیش فاصله بگیرم.

  5. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    مقدمات کارها رو انجام داده ام و دنبال قطعی کردن شرایط کاری هستم و اگر قطعی بشه، باید دنبال محل اسکان باشم.

    مساله من چطور مستقل شدن نیست. چون راهش رو میدونم.

    فقط همین چیزهایی که گفتم به تردیدم میندازه که آیا واقعا تصمیم درستیه ؟ مسوولیتم نسبت به پدر و مادرم چی میشه؟ خواهرم چی؟ خواهرزاده هام چی؟

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 اردیبهشت 00 [ 23:15]
    تاریخ عضویت
    1397-1-08
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    6,509
    سطح
    52
    Points: 6,509, Level: 52
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    233

    تشکرشده 371 در 127 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام خوبی خانم پوه؟
    ببین مسئولیت شما نسبت به باقی اعضای خانوادتون دقیقا به اندازه مسئولیت تک تک اعضای خانوادتون در قبال بقیه اعضاس. یعنی شما قرار نیست به خاطر اینکه آخرین بچه ی باقیمونده تو خونه هستی، تکلیف اضافه تری نسبت به اونها به دوش داشته باشی. اگرم الان اضافه بر دوش داری، داری به بقیه کمک میکنی و خوب دمت گرم ولی وظیفه ت نیست.
    اصلا فرض کنیم الان نمیخوای مستقل شی ولی یه مورد خوب پیش میاد و ازدواج میکنی. خوب نمیتونی شوهرتو برداری بیاری پیش پدرمادرت که! پس در هر صورت به خاطر مستقل شدن عذاب وجدان نداشته باش. هرکس زندگی خودش و مشکلات خودش رو داره. این از این.
    به نظر من بیشتر از اینکه به فکر اطرافیان باشی از سمت خودت قضیه مستقل شدن رو بررسی کن. اصلا بشین ببین تنهایی با روحیاتت سازگار هست. مجرد مستقل یعنی تنهایی به معنای واقعی کلمه! یعنی وقتی عصرا میری سمت خونه میدونی هیچکس منتظرت نیست. شب برای شام کسی صدات نمیزنه. اینم در نظر داشته باش که تو این اوضاع احوال اقتصادی اجاره خونه و خرجای زندگی هم واقعا کمرشکنه.
    من دو سه سالی خونه دانشجویی داشتم. آخر هفته ها میرفتم خونه و تقریبا مشکل خاصی نداشتم ولی شاید چون میدونستم این تنهایی موقته اینجوری بودم.

  7. 2 کاربر از پست مفید scarface تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 11 شهریور 99), سحر بهاری (سه شنبه 11 شهریور 99)

  8. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    ممنون از توضیحاتت
    مستقل شدن و جدا شدن از خانواده نیازمند پرورش مهارت های مختلف هست .

    ( استقلال و مدیریت مالی ، مدیریت منزل، مدیریت زمان ، توجه به مسئله روان و جسم، توجه به حدود ارتباط با اجتماع، داشتن قوانین مشخص و چهارچوب ها، برنامه ریزی و ... ). اگر در این مسائل مشکل داشته باشین باید با احتیاط بیشتری جلو برین و اونها رو رفع کنین یا چاره ای بیاندیشین.

    از طرفی استقلال بمعنی بریدن از خانواده نیست، این نوع استقلال مشکل داره و فرد از اونور بوم میافته. شما اگر شرایط استقلال رو دارین و خودتون و خانوادتون باهاش مشکلی ندارین باید سعی کنین تعادل رو ایجاد کنین.
    برخی افراد به حدی درگیر شغلشون هستن که حتی در تعطیلات هم فرصت استراحت ندارن و عده ای دیگر درست نقطه ی مقابل اونها هستن و کل هفته درگیر نیستن و میتونن با خانوادشون ارتباط بگیرین و اونها رو ملاقات کنن.
    از طرفی برنامه ریزی جدیدی رو در خانواده نیاز دارین و بهتر هست از پرستار و کمک از شرکت های خدمات نظافت منزل بهره ببرید .

    شما باید با توجه به شرایط خودتون تصمیم بگیرین و مشورت ها رو در حد اینکه چه معایب یا حُسن هایی مطرح هست در نظر بگیرین .

  9. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 11 شهریور 99)

  10. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    سلام.
    ممنونم از راهنمایی های شما جناب اسکارفیس و خانم سحربهاری.

    نکاتی که فرمودید رو مد نظر میگیرم. خیلی ممنونم.

  11. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانوم پو
    خوبید
    اول اینکه چرا مایوس از ازدواج هستید الان که مد ازدواج ٤٠ به بالاست چون جوانها دختر پسر پول ندارن ازدواج کنند در سن بالا این اتفاق انشالله برای همه می افتد
    شما که تحصیل کرده اید هنوز دنبال کارید با این سن وای به حال اقایون
    بعدم امکان مستقل شدن همیشه دارید ولی در کنار خانواده بودن همیشه نیست
    اگر معلمی دوست دارید فکر کنم بتوانید در شهر خودتان معلم شوید با توجه به مدرک تحصیلی شما فرصت خوبیم هست برای اینکه با والدین بچه ها و همکارانتون اشنا بشید حتی روی ازدواجتان هم تاثیر میگزارد حتی میتوانید شهرهای اطراف شهرتان هم سری بزنید برای کار
    نماز اول وقت فراموش نکنید بعد از نماز سجده کنید و هرچی میخوان رو دعا کنید
    برای منم دعا کنید

  12. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    Pooh (چهارشنبه 12 شهریور 99)

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 20:10]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    805
    امتیاز
    24,593
    سطح
    95
    Points: 24,593, Level: 95
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 757
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,679

    تشکرشده 1,815 در 746 پست

    Rep Power
    177
    Array
    سلام

    خانم پو، اول از همه باید دیدگاه و هدفمون از زندگی رو خوب برای خودمون تشریح کرده باشیم و همزمان ببینیم عواطف و احساسات ما همسو با دیدگاه ما هست یا نه؟ مثلا:

    اگر من نوعی دیدگاه هم اینه که فرزند می تونه پدر و مادرش رو رها کنه و از یه سنی مجردی زندگی کنه، ولی وقتی از جلوی یک مدرسه رد میشم و میبینم خانواده ای دارن فرزندشون رو به مدرسه میبرن یاد تمام فداکاری های خانواده در مورد خودم میشم، احساس بدی بهم دست بده که چه جفا کاری هستم در حق خانواده ام.

    این حس دوگانه دائما من رو زجر خواهد داد، مخصوصا زمانی که اتفاقی برای پدر و مادرم بیافته که کمک من میتونسته مانع از اون بشه.

    پس نتیجه اینکه، اگر دیدگاه من و دلایل عینی و ذهنی که برای ترک منزل با خودم دارم، همراه با احساسات من و منویات درونی من نباشه، باید مطمئن باشم که دارم به یک زندگی بدی در دوران مستقل شدن وارد میشم.

    ..........

    حالا برسیم سر اینکه چقدر ما با خودمون صادق هستیم؟

    اینکه ریشه اصلی اینکه من قراره مستقل بشم در چه هست؟ آیا دلایلی که برای خودم چیدم، به واقعیت همان دلایل حقیقی هستن، یا در ناخودآگاه ذهنم من دارم به علتی دیگر این تصمیم رو میگیرم و پشت دلایل ظاهری که چیدم پناه میگریم؟

    مثلا: واقعیت اینکه من برای جلب توجه دیگران،یا اینکه توانایی هایی رو به اشخاصی ثابت میکنم، یا اینکه در بازی که با خودم چندین سال پیش آغاز کردم یه سناریو ای رو به سرانجام برسونم و نتیجه اش رو ببینم تا آرام بگیرم و هزار دلیل دیگه.


    خانم پو با خودتون صادق باشید، علت و ریشه این تصمیم رو فقط و فقط با خودتون در بیارید بیرون. اگر لحظه ای شک کردین به اینکه دلایلی که در پست دومتون نوشتین، نزدیک یک دلیل تراشی هست، کمی به خودتون زمان بدین. اگر هم که واقعا دلایل حقیق همون چیز هایی هستن که با باقی آدمها در میون میگذارید، میتونید به این قضیه مستقل شدن بیشتر فکر کنید.


    .........................


    در بالا موضوعاتی مطرح شد که از ذهن بر میامد، ولی در ذیل تصمیم گرفتم چند خطی از نوع دیگری بنویسم.

    نگاه کنید بدترین پدر و مادرها برای بچه هاشون خیلی زحمت کشیدن. تا وقتی خودمون فرزند دار نشیم هیچ کدومش رو درک نمی کنیم.

    در همه جا احترام به پدر و مادر و خدمت کردن به اونها بسیار سفارش میشه. حتی به طور عملی احساس نابی که به یک فرد در زمان خدمت خالصانه اش به پدر و مادر درش ایجاد میشه موید این مهم هست که خدمت و احترام به اونها از درجه اهمیت بالایی هست.


    افرادی هستن که به خاطر خدمت به خانواده از مهمترین تصمیم های زندگی اشون عقب گرد کردن، از کار و شغلشون زدند، برای اینکه فقط .................................................. ............

    ................

    امیدوارم تصمیم درستی بگیرید.

    در پناه حضرت دوست

  14. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    Pooh (چهارشنبه 12 شهریور 99)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آذر 02 [ 13:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,980
    سطح
    63
    Points: 8,980, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 336 در 126 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام پوه عزیز. به نظر من با والدین خودت صحبت کن و نظر آنها را صادقانه جویا شو. گاهی والدین هنگامی که فرزندشان بزرگسال است ترجیح می دهند مستقل از او زندگی کنند حتی اگر به کمک نیاز داشته باشند. برخی دیگر تمایل به ماندن فرزند در کنار خودشان دارند.
    شما گفتید که آنها با هم اختلاف دارند و شما هم ناراحت می شوید و هم نمی خواهید در کار آنها مداخله کنید. حفظ حریم شخصی و احترام والدین از هر چیزی واجب تر است. وقتی خداوند به ما فرمان می دهد که در سنین پیری والدین حتی اف نیز به آنها نگوییم تکلیف ما مشخص است. شما در کارهای خانه به آنها کمک می کنید اما این مسئله اهمیت بیشتری دارد. درست مثل فرزندانی که به محبت و احترام بیش از رفاه و امکانات مادی نیاز دارند. آنها تا به حال چند فرزند را بزرگ کرده اند و زندگی خود را پیش برده اند. از این به بعد هم این کار را خواهند کرد. قدیمی ها مثل ما نیستند. حالا فکر کنید که آیا با مستقل شدن این امر تحقق بیشتری پیدا می کند یا نه ؟
    خواهر و برادرهای شما نیز باید بپذیرند که به پدر و مادر خود بیشتر رسیدگی کنند و برای این کار وقت بگذارند. بدون اینکه عذری وسط بیاورند.
    در ثانی اگر خانه ای گرفتید پدر و مادرتان می توانند هر وقت خواستند نزد شما بیایند و در خانه شما مدتی بمانند.
    پدر من تک فرزند است. پدربزرگ و مادربزرگ من با انتخاب خودشان در شهر دیگری که به ما نزدیک بود زندگی می کردند. هر هفته پنجشنبه یا جمعه نزد آنها می رفتیم . آنها هم غالبا به خانه ما می آمدند و مثلا یک ماه در خانه ما می ماندند.

    به هر حال امیدوارم بهترین تصمیم را بگیری. به خدا توکل کن و دعا کن بهترین نقدیر را نسیب شما بکند.

  16. کاربر روبرو از پست مفید پرنیان یاسی تشکرکرده است .

    Pooh (چهارشنبه 12 شهریور 99)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.