خیلی خیلی از شما ممنونم بخاطر پاسخی که به من دادید و پیوست هایی که گذاشتید حتما مطالعه شون میکنم
خواهش می کنم
حقیقتش همینطور که گفتم من از پارسال بعلاوه 6ماه زمانی که برای فراموشی گذاشتم به هیچکسی اعتماد نکردم
خب طبیعی ست ....وقتی صدمه ای از طرف دیگران و یا از حتی از خودمون ، به ما وارد میشه ،،،در یه مسیری قرار می گیریم ،،مسیری شاید به مانند : بی اعتمادی - منفی گرایی - احساس شکست و .....
هر انسانی شاید در دوران ِ ، دوران زندگیش یه اتفاقی داشته باشه ....چه در دوران کودکی تا کهنسالیش ،،
چیزی که باید مراقب باشیم اینکه در حلقه مسیر اشتباه قرار نگیریم .....یعنی نیافتیم تو حلقه بی اعتمادی ،،، و اعتماد را صفر و یکی ببینیم.
میگن هر چیزی را استاندارد بررسی کنیم .....یعنی اعتماد سالم - محبت سالم - تلاش سالم و ....
مراقب باشیم خودمون را قربانی نبینیم ،بلکه به اندازه خودمون و اختیاری که در مسیر داشتیم و تصمیماتی که گرفتیم آنالیز داشته باشیم ، بازبینی کنیم ،،
یاد بگیریم نقاط ضعف و مثبت را شناسایی کنیم - ورودی ها و خروجی های اشتباه را چک و بررسی کنیم - مشورت بگیریم تادر حال و آینده موفق باشیم .
................................
ولی سوالای زیادی توذهنم مونده که جوابی ندارم براشون.میشه تعارف نکنید و اینها رو جواب بدید
چه جور پسریه که میگه من با فلان زن خاطره دارم میخوام برم ببینمش
خاطراتمو که نمیتونم پاک کنم وبه درودیوار میزنه که موقعیتی حوربشه تابره ببینه اون زن رو
چه حوری یه مرد میتونه به کسیکه میخواد باهاش زندگی کنه این حرفا روبزنه
چه جوری این کارهارو به اسم ادب و احترام توجیح میکنن
یه مقدمه درباره مغز بگم :
در مغز نورونها و شبکه های عصبی وجود داره ....
هر رفتاری که انجام میدیم یه شبکه و یه نورن عصبی برای اون کار ایجاد میشه،،، وقتی اون کار زیاد تکرار بشه ، شبکه ها پررنگ و تبدیل به عادت میشن ،،
مثلا فردی که سیگار میکشه، اینجوری معتاد به سیگار میشه ، یعنی وقتی یه نخ سیگار میکشه یه شبکه ای از نورون ها در ذهن اون فعال میشه وقتی بیشتر تکرارش کنه این شبکه ها قوی تر و تبدیل به عادت میشن .
مغز اطلاعات را نمی تونه مثل پاک کن پاک کنه،
مغز اطلاعات را کم رنگ میکنه .... وقتی کم رنگ کنه برامون اهمیتش کم میشه و وقتی اهمیتش کم بشه ،،،،انگار نیست !
همین علت یابی شما د رمورد اون پسر و چراها ، خودش باعث میشه در حلقه این شبکه ها باشید ،،
هر چرایی ، یه چرایی دیگر برا شما بوجود میباره و این ادامه داره ....
و این چراها کمکی نمیکنه .....
دنبال چگونه ها باشید...
مثلا چگونه در مسیر درست باشم؟
چگونه احتیاط را رعایت کنم ؟
چگونه در خواستگار بعدی بیشتر دقت کنم و کجاها را بیشتر چک کنم و چگونه مدیریت داشته باشم؟
ولی یه چیزی خدمتتون میگم :
ما به محیط بیرون خودمون تسلطی نداریم ....
در محیط اطراف ما شاید افراد سوء استفاده گر ، چه پسر و چه دختر - چه مرد و چه زن ، در هر سنی و طیفی باشند ،،،
بعضی از افراد بخاطر کمال گرایی ها ، نفس و هوس ها و تنوع گرایی ها و عدم مدیریت احساساتشون و عدم تعهد ،، تو مسیر غلط رفتاری قرار می گیرند .
یعنی اگه به موردی هم برسن باز راضی نمیشن به خاطر تنوع گرایی هاشون و متاسفانه این مسائل چه در مردها و چه د ر خانم ها ،، بعضا دیده شده .
چیزی که مهمه و در پست قبلی هم براتون نوشتم و تاپیک ها ی مرتبط هم براتون معرفی کردم اینکه ، مسیر درست خودمون کجاست ،،،
مثلا در مسیر خواستگاری چه چیزهایی را احتیاط کنیم .
یه فردی رفت پیش عالمی.... بهش گفت منو نصیحت کن ....عالم بهش گفت شغلت چیه؟
طرف گفت نجار هستم ،،،
عالم گفت برا دلت دروازه بساز ....و براش نگهبان بذار و جز خدا توش وارد نکن ....تو دل باید فقط خدا باشه ...بقیه نعمت ها زیر سایه لطف خدا .
وقتی این دروازه را هممون درست کنیم ...براش نگهبان بذاریم ....می دونیم مسیر را چطوری بریم و چطور مسائل و شرایط سخت را حل کنیم .
این مطالب + پست قبلی و تاپیک های معرفی شده را بخونید ...ان شالله جواب را پیدا می کنید .
البته من جواب دادم در این پست :)
انرژی تون را بذارید برا بازسازی...برا پیشرفت .
گذشته را مانند چراغی داشته باشید و ازش یاد بگیرید .
.......................
میشه این مردا روبیشتر برای من بازکنید که خوب بفهممشون
جه جوری باید تو برخوردای اول این مردا روشناخت
نمی تونید کامل بشناسید مردها را با برخورد اول ،،، همان طور که ما مردها هم نمی تونیم خانم ها را با رفتار اولیه بشناسیم ،،
ولی خب، یه چیزهایی کمک می کنه ....مثا رفتار - ادب - حیاء - نگاه چشم - صحبت کردن - ایمان و ...
باید رفت و آمد خانوادگی بشه - از محله جستجو بشه - از محل کار و ....تا بشه یه مقداری شناخت پیدا کرد...بقیه اش مهارت در زندگی ست .( هر دو )
ما مرد خوب هم داریم واقعا؟؟
نه پ َ ،،، فقط خانم ها خوبن 
صفر و یکی را بذارید کنار ....هر انسانی ویژگیهای خودش را داره ،،،سعی کنیم اول خودمون خوب باشیم ...مسیر را خوب بریم ....حتما در مسیر یارمون را پیدا می کنیم .
خیلی سوال داشتم از ذهنم پریدند
الهی شکر از ذهنتون پرید
سپاس ازشما
خواهش می کنم
اعتماد رفته خودمو چه طوری بسازمش
اول گذشته خودتون را قبول کنید ...سپس جاهایی که از طرف خودتون اشتباه بوده را بررسی کنید - از مشاور مشورت بگیرید - با توکل به خدا در مسیر اعتماد سالم قرار بگیرید
یه چیز کلی بگم :
اعتماد زیاد و کم اعتمادی و بدبینی ، ایراد داره و شاید ریشه در کودکی و محیط شخص باشه ....
بعضی موقع ها همان طو رکه گفته شد حوادث ها این موضوع را در ما روشن میکنه ،،
هر چیزی در یه طیفی هست ....دنیا به صورت صفر و یکی نیست .
تو تاپیک تله های شخصیتی ...طرحواره بی اعتمادی را مطالعه کنید ،بهتون کمک میکنه و با خوندش حتما رشد خوبی خواهید داشت و اگه پیش مشاور هم رفتید با دونستن این مطالب،،، می تونید سئوالات بهتری بپرسیم 
علاقه مندی ها (Bookmarks)