سلام و عرض ادب.
من 2 ساله که ازدواج کردم، 27 سالمه و خانومم 29 سال.
دو مشکل اساسی که بین ما هست رو مطرح میکنم، خواستم دوتا تاپیک جدا بزنم، گفتم همینجا هر دو رو بگم بهتره
1. توهین به قومیت و اصالت من
من اصالتا مازندرانی هستم، البته خیلی ساله که تهران زندگی میکنم بخاطر کار و تحصیل. تو محل کارم با خانومم که تهرانین آشنا شدم و بعد ازدواج کلا مستقر شدم.
یکی از مسائلی که توی بحثا و علی الخصوص موقع دعوا مطرح میکنه این جملاته که "تو از دهات اومدی چیزی سرت نمیشه"، "برو با اون خانواده اُمُلت"، "شهرستانیا معلومه نباید بدونید جنس خوب چیه"، "ننه و دَدَت تا الان تو دهات بودن نمیدونن از کجا دختر گرفتن" و...
کلا خانومم فحاشی زیاد میکنه (قبلا یه تاپیک زده بودم و دوستان راهنمایی کردن) اما این مورد توهین به اصالت تازگیا بیش از پیش شده. کلا وقتی میبینه من رو یه چیزی حساسم بیشتر تکرار میکنه. تا زمانی که مطمئن شه من دیگه برام مهم نیست، بعد میره دست میذاره رو یه چیز دیگه که حساسم و اون رو هم انقدر میگه تا من تمام توجهم رو از دست بدم.
2. بدگویی از من با دیگران
وقتی که بحثمون کمی بالا میگیره، یکی از کارایی که میکنه میدوئه سمت گوشیش و به پدر و مادر من پیامای توهین آمیز میده و توی گروه دوستاش و گروه فامیلیش (که من حضور ندارم) آبروی منو میبره و از من بد میگه.
در واقع تمام حرفا و جملاتی که توی دعوا باید بین خودمون باشه رو میبره و تو گروه مطرح میکنه.
وقتی بعدا باهاشون رودررو میشم، این فکر که این آدما درباره من چیا فکر میکنن منو معذب میکنه!
بارها و بارها بهش گفتم هرکاری که میکنیم بین خودمون باید باشه، هر دعوایی هر بحثی. میگه نه بذار همه بدونن چه حروم...اده ای هستی و کلی فحش دیگه.
کسی تجربه مشابه داره؟
(اگر هم میخواید بفرمایید که باهاش صحبت کن برید کلاس کنترل خشم یا مشاوره یا... بارها سعی کردم تو این دو سال، نمیاد و اصلا قبول نداره. در واقع هیچکس رو جز خودش قبول داره و اعتقاد داره همه در گمراهی مطلق به سر میبرن و دارن اشتباه زندگی میکنن)
ببخشید اگه کمی طولانی شد. سپاس از وقتی که گذاشتید
علاقه مندی ها (Bookmarks)