سلام خسته نباشید
من امسال پشت کنکور هستم. خب زمان زیادی را باید به مطالعه اختصاص بدهم که تقریبا میدهم
یک مشکلی که برام پیش اومده این هست که در هر موقعیتی که تنها میشم با خودم یک عالمه خاطرات منفی گذشته مدام مثل برق از توی سرم میگذرن
مثلا وقتی دارم توی خیابون راه میرم یا وقتی دارم درس میخونم یک دفعه یاد شکست در رابطه با یک نفر می افتم
یا حتی یاد دوران کودکی می افتم که هفت سالم بود و پدر و مادرم مهمونی گرفته بودند و من جلوی یه عالمه مهمون که اومده بودند پرخاشگری کردم و خیلی دعوا راه انداختم ، بعد خودم را سرزنش میکنم که چه قدر آبروی خودم را اون موقع جلوی مهمان ها بردم و ناخوداگاه میگم "خاک بر سرت!"
متاسفانه من خاطرات بد زندگی ام رو خیلی دقیق یادم میاد. اما خاطرات خوب را اونقدر خوب یادم نمیاد
دقیقا یادمه که توی کلاس چهارم ابتدایی معلممون فقط یکبار برخورد بدی با من کرد!! این مربوط میشه به بیش تر از 8 سال پیش ولی من هنوز یادمه. هر چقدر هم سعی میکنم این خاطرات را فراموش کنم نمیشه
این خاطره ها مدام مثل برق میان توی ذهنم و جای خودشون را به هم دیگه میدن. مثلا یکی از خاطرات از ذهنم میره و یکی دیگه جاش رو میگیره
و هر چقدر هم سعی کردم با این خاطره ها مبارزه کنم و بهشون توجهی نشون ندم باز هم اونها بیشتر هجوم به ذهن ام میارن
من به خاطر همین تاجای ممکن سعی میکنم تنها نباشم و کنار خانواده باشم یا برم پیش دوستانم ولی خب باز هم این خاطرات گذشته مدام توی ذهنم تکرار میشن و تمرکز ام را به هم میزنند
آیا روشی وجود داره که بشه با این هجوم خاطرات مبارزه کرد؟ شاید این که میگم خنده دار باشه ولی من یک مدت یک کش به دستم میبستم و هر وقت یک خاطره ی بد میومد توی ذهنم این کش رو محکم میکشیدم و میزدم به دستم. تاثیرش برای یک مدت خوب بود ولی مشکل اینجا بود که وقتی یکی از خاطرات از بین میرفت یکی دیگه دوباره پا برهنه میپرید وسط ذهنم!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)