به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array

    >> نقض شدن های الکی

    سلام دوستان، امیدوارم حال همتون خوب باشه.

    یکی از دوست های من هست که بنابه دلایلی ارتباط کاری و غیرکاری گسترده ای با هم داریم، یعنی زمان نسبتا زیادی رو با هم هستیم. قبل از هرچیز، یک رابطه صمیمانه و عاطفی و قدیمی هم داریم. طوریکه من شک ندارم که براش مهم هستم، دوستم داره، و حقیقتا "دوست" منه، اما...

    اما یه اخلاقی داره که منو اذیت می کنه. و اون اینکه هر حرفی که می زنم (منظور حرفهای عادی هست) ردش می کنه.

    انگار یک چیزی توی مغزشه که هرجمله ای که می شنوه، شروع می کنه به تحلیل دقیقش، و بعد مثل یه وکیل یا دادستان، یه ایرادی ازش درمیاره و بهت می گه. در حالیکه در اغلب اون موارد اصلا دلیلی نداره جوابی داده بشه.

    من بهش گفتم که این کار منو اذیت می کنه، اولین بار که کلی ناراحت شد و گفت که با همه همینطوره. دفعات بعدی هم از کنار حرفم گذشت و جدی نگرفت. انگار یه جوری برای خودش حلش کرده که من توهم زدم! و مشکلی در رفتار اون نیست.

    اینو درست می گه که با همه همینطوره. کلا این اخلاقشه، اخلاق مادرش هم هست.

    اما من چیکار کنم؟

    مغز من هم بی خیال نیست، نمی تونم بی توجه باشم. از اینکار کلافه می شم. دوست ندارم هر حرف ساده و گذرایی که می زنم، یکی دربیاد بگه به این علت نادرسته، یا علتش فلان چیزه، یا فلان بعد این قضیه رو ندیدی.

    راه حلی دارید؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  2. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    باغبان (شنبه 06 خرداد 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    سلام ..
    به نظرم ی چند بار تو موقعیت های مشابه مثل خودش باهاش رفتار کن تا درک کنه که رفتاری ناپسند در ایشون به عادت تبدیل شده یا به ارث برده ...
    دوست صمیمی دوستی هست که ایرادهاشو بهش گوشزد کنه ..

  4. کاربر روبرو از پست مفید saeeded تشکرکرده است .

    میشل (پنجشنبه 04 خرداد 96)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saeeded نمایش پست ها
    سلام ..
    به نظرم ی چند بار تو موقعیت های مشابه مثل خودش باهاش رفتار کن تا درک کنه که رفتاری ناپسند در ایشون به عادت تبدیل شده یا به ارث برده ...
    دوست صمیمی دوستی هست که ایرادهاشو بهش گوشزد کنه ..
    سلام و مرسی

    واقعیتش اگه نتونم راز این داستان رو کشف کنم و علت اصلی رو برطرف کنم، به جریمه کردن (و درنتیجه مجبور کردنش به تغییر رفتار) فکر می کنم، اما به تلافی نه. چون نه در شان خودم می بینم که تلافی کنم، و نه تلافی کردن جواب می ده.

    سیستم ما آدما معمولا این شکلیه که اغلب اصلا نمی فهمیم این چیزی که دریافت کردم، همون چیزیه که ایجاد می کنم. و خصوصا ازمون بعیده که فکر کنیم من بواسطه ی فلان رفتارم سزاوار این رفتار شدم، پس برم اون رفتارمو تغییر بدم که دیگه اینجوری باهام رفتار نشه.

    بنابراین تلافی کردن اتلاف انرژیه. بعلاوه من اصلا حوصله ی این کارا رو ندارم، ترجیح می دم فاصلم رو بیشتر کنم، تا اینقدر با کسی ور برم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  6. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    saeeded (جمعه 05 خرداد 96)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    منظورم از تلافی همین تقلید کردن رفتار بود...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    سلام دوباره ..
    منظور من تلافی کردن نبود ...
    منظورم اینه که در موقعیت مشابه دقیقا مثل خودش رفتار کن و بی درنگ اشاره کن که چقدر این نوع رفتار تو ذوق آدم میخوره ...
    نه اینکه مثل خودش رفتار کنی و بزاری به حساب تغییر رفتارت در مقابل ایشون و اونم این رفتار شمارو بزاره به حساب تلافی.
    .
    به همین خاطر میگم اینجور برخورد ها بین دو دوست صمیمی اجتناب ناپذیره و دو طرف هم نباید از این تلنگر ها ناراحت بشن ..
    گفتی که صمیمی هستیم این پیشنهاد رو دادم ولی اگه دو دوست عادی بودین این پیشنهاد اصلا توصیه نمیشه ..
    .
    من که از این روش جواب گرفتم ... چراکه هزارجور منطق و توجیه نمیتونه عمق قضیه رو به مخاطب نشون بده و هیچ جوری حاظر به پذیرش رفتار اشتباهش نمیشه .

  9. کاربر روبرو از پست مفید saeeded تشکرکرده است .

    میشل (جمعه 05 خرداد 96)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اردیبهشت 98 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,969
    سطح
    40
    Points: 3,969, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    165

    تشکرشده 137 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خود من هم یکم این رفتارو در حد خفیف تر داشتم که البته به خاطر اینکه همسرمو بدجوری عصبی میکرد جلوی اون دیگه انجام نمیدم و کمتر شده ولی خب دوستتونو درک میکنم . کاااااااااملا بی منظوره ، اصلا هم هدفی پشتش نیست صرفا یه جوری انگار ادم دلش میخواد مکالمه هاش جذاب تر باشن من یادمه حتی ممکن بود طرفم یه چیزی بگه که من درتمام طول زندگیم تا به اون لحظه باهاش موافق بودم ولی وقتی از طرف یکی دیگه مطرح میشد یهو شروع میکردم نقض کردن اون حرف و انگار یه جورایی با خودم بحث میکردم . دلیلشم این بود کلا بحث کردن برام لذت بخش بود ، البته پافشاری نداشتم روی حرفام چون اصلا اهمیت زیادی واسم نداشت و صرفا داشتم مکالمه رو پیش میبردم پس خیلی واسم مهم نبود که حالا حرفم به کرسی میشینه یا نه . مثلا یادمه یه بار اوایل عقدم شوهرم بهم گفت اگه یه مرد نتونه زنشو مدیریت کنه بعدش دیگه زنشم اون اعتماد و عشق رو بهش نداره !! من در تمام طول عمرم با این حرف موافق بودم و همیشه ام دوس داشتم شوهرم یه کوچولو بتونه کنترلم کنه ( البته قربون خدا برم تو این مورد یکم زیادی جدی گرفت خواستمو ) ولی نمیدونم چرا وقتی این حرفو شوهرم گفت شروع کردم که مگ الان صدسال پیشه ؟ این حرفا قدیمین و اصلا هم اینطور نیست و مرد فلان و زن بهمان و ... انقدر گفتم که اخرش بحثمون شد واس همین میگم اصلا هدفی پشت این حرفا نیست چون من درتمام اون لحظه ها حتی خوشحالم بودم که همسرم این موضوعو قبول داره و هیچ وقت خطر زندگی با یه مرد زن ذلیل منو تهدید نمیکنه یه چیز دیگه ام که تاثیرگذار بود روی این رفتارم دوستام بودن . دوستای من همشون دوران دبیرستان صدبرابر من این کارو میکردن و کلا هرکی یه چرتی توی جمع دوستیمون میگفت تبدیل میشد به یه بحث مفصل توی اون جمع من از همه کمتر این رفتارو داشتم و اونا دیگه خیلی وضعشون بد بود ! یه مثال براتون میزنم که عینا خود اتفاق رو میگم :

    یه روز یکی از همین دوستام داشت میگفتش که من خیلی تخیلاتم قویه و هرچی بهم بگین میتونم تصورش کنم ، مثلا شما بگو ملخ بنفش صورتی بالدار ، تصویرش کاملا واضح میاد توی ذهن من !! یکی دیگه از دوستام برگشت گفت مگه ملخا همه بال ندارن ؟ تو چرا گفتی ملخ بالدار ؟؟؟ همین قصه رو شروع کرد که حالا اون یکی داشت دلیل میاورد که نه بابا کی گفته همه بال دارن و ... این هم خودش یه داستان شد

    برای همین گاها حتی منو هم عصبی میکردن ، ولی خب بعد یه مدت یه جورایی یاد گرفتم چطور باهاشون بسازم ( البته که خودمم کمی شبیهشون شدم) :

    + اون ادم به هیچ وجه منظور و قصد جدی نداره پس باهاش جدی برخورد نکنین : شوخی کنین و بخندین به رفتارش . خود من خیلی وقتا میخندیدم و بهشون میگفتم الان یه اره درسته میگفتی خیلی انرژی کمتری ازت صرف میشدا ! یا مثلا به شوخی ادای گریه درمیاوردم و با همون گریه میگفتم جون من بیخیال شو که طرف خودش خندش میگرفتو بی خیالم میشد . خلاصه که یه جوری با شوخی و خنده سر و تهشو هم بیارین ! حتی میتونن اگه حوصله داشتین همراهیش بکنین چون اونقدا هم بد نیست ، گاها بامزه ام هست

    اخی یاد خاطره های خودم افتادم با تاپیکتون

  11. کاربر روبرو از پست مفید آوای بهشت تشکرکرده است .

    میشل (شنبه 06 خرداد 96)

  12. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 خرداد 04 [ 20:05]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,225
    امتیاز
    94,117
    سطح
    100
    Points: 94,117, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,934

    تشکرشده 6,925 در 2,425 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها


    مغز من هم بی خیال نیست، نمی تونم بی توجه باشم. از اینکار کلافه می شم. دوست ندارم هر حرف ساده و گذرایی که می زنم، یکی دربیاد بگه به این علت نادرسته، یا علتش فلان چیزه، یا فلان بعد این قضیه رو ندیدی.

    راه حلی دارید؟

    .............................

    سلام خانم میشل

    ان شالله که خوب باشید


    به نظرم ما انسانها ارزش های درونی خودمون را بهتر می دونیم چیه ،،

    و هر تفکر و هر حرف در وجدان خودمون آنالیز میشه ،،،چون وجدان در تنهایی آدم ها به آدم دروغ نمیگه


    ما تسلطی بر رفتار و افکار و باورهای زندگی اشخاص نداریم.

    شاید بعضی از آدم ها عزت نفس بالایی نداشته باشند و هر حرفی را رد کنند و به دنبال حرف خودشون هستند .



    به نظرم جنگ برای اینکه کی راست میگه ،،،چرا حرفم تایید نمیشه و ....خوب نیست،،،،و آرامش آدم را کم میکنه

    یه مدت تمرین سکوت کنید ( یعنی بیشتر بشنوید - به عقاید خودتان و دوستتون احترام بذارید ودست از این جنگ بردارید )


    اگر حرفی که دارید می زنید از نظر خودتون درست هست ،، ولی مورد تایید دوستتون نیست ،،،، از جدل دوری کنید،،،چون ارزش خودتون را می دونید ،،،عزت نفس و اعتماد به نفس خودتون را می دونید.

    ولی اگر تایید شدن حرفتون برای دیگران مهمه ! ( مهم نیست حرف ساده باشه و یا هر حرفی ) ،،،،باید روی عزت نفس و هوش هیجانی ! تون بیشتر کار کنید .

    البته هممون باید این کار انجام بدیم و خودمون را توسعه بدیم .




    موفق باشی.

    رمضانت خوش .


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 06 خرداد 96 در ساعت 22:55

  13. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    نازنین2010 (دوشنبه 19 فروردین 98), میشل (یکشنبه 07 خرداد 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.