به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 15:57]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    697
    سطح
    13
    Points: 697, Level: 13
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه انگیزه ای برای ادامه ندارم.

    سلام به همگی دوستان، من یه تاپیک زدم قبلا، و چند تا از بچه ها زحمت کشیدن و برام راهنمایی گذاشتن، البته واقعا خیلی کم بودن و کاش دوستان بیشتری لطف میکردن و منو راهنمایی میکردن، از اون تاپیک به بعد با راهنمایی های دوستان عزیز من خیلی سعی کردم رفتار خودمو بهتر کنم و کمتر به نقاط منفی همسرم نگاه کنم و بیشتر سعی کنم حتی در مواقع دعوا لااقل به خاطر بچه م سکوت کنم و خودمو کنترل کنم تا آرامش زودتر برقرار شه،ولی واقعا بریدم و خیلی خیلی خسته م، تو این مدت دو بار هم پیش یه مشاور رفتم، تا حدی کمک کرد و البته صد در صد موافق بود که این ازدواج از ابتدا اشتباه بوده در حالیکه به دلم ننشسته بوده باهاش ازدواج کردم، برای وسواس بهم دکتر روانپزشک معرفی کرد، ولی همسرم خیلی خیلی مثل همیشه بی خیاله و تا من بهش درواقع پیله نکنم حاضر به انجام هیچ کاری نیست، مثل همیشه، ولی این بار دیگه من بریدم. خیلی خسته و بی انگیزه ام، همش آرزو میکنم کاش هیچوقت این زندگی شروع نمیشد، دیگه تحمل،رفتارهاش برام غیر ممکن شده، ضمن اینکه ایشون. خیلی عصبی شدن بخاطر شرایط،کارشون و فوق العاده بداخلاق، دایم سر. چیزهای بسیار کوچیک سر بچه داد میزنه و حتی میزنتشخیلی داغونم دیگه احساس میکنم کاملا به ته خط رسیدم،دیگه تحمل این چیزا رو ندارم، احساس خفگی بهم دست میده، ااحساس میکنم همین الان از غصه میمیرم،،نیومدم ا ینجا برای اینکه بگم چه کارهایی شوهرم میکنه و چقدر بی حوصله شدم.فکر میکنم دیگه باید برای طلاق خودمو آماده کنم، هرجور فکر میکنم میبینم دیگه نمیتونم تحملش کنم. وقتی با خودم فکر میکنم که باید تا آخر عمرم با این آدمی که هیچ سنخیتی باهم نداریم و فقط،هرروز داریم همدیگرو زجر میدیم زندگی کنم واقعا میبینم نه میشه و نه میتونم. بی فایده ست، همه چیز بی فایده ست. هرکاری میکنم اوضاع بهتر بشه همش موقتیه مثل یه مسکن، ولی درد سر جای خودش هست، طرز فکرها، طرز رفتارها، منش و عقاید اون هرگز تغییری نمیکنه، نگاهش به زندگی هرگز عوض نخواهد شد. هرگز،به هیچکس اعتماد نخواهد کرد، هیچوقت به یه زن اعتماد نمیکنه و براش سنگ تموم نمیذاره چون از ریشه مشکل هست، مشکل در تربیت،من هیچوقت نمیتونم برش گردونم به 5سالکی و از نو طرز فکر بهش بدم، هرچی هم جلوتر میریم همه چیز بدتر و سخت ترمیشه. دیگه هیچ انگیزه ای ندارم، هیچ آینده روشنی جلوی چشمام نیست این آدم همینه، حتی دیگه بخاطر بچه حاضر نیستم بمونم چون دارم میبینم بچه م در آسیب دایمه. پدری که بجای دست نوازش بیشتر دست بزن و داد و فریاد و بی محلی برای بچه ش داره چقدر حرص بخورم چقدر بی خیال باشم، دیگه نمیتونم. ازتون خواهش میکنم شرایط بعد طلاق رو بهم بگید، چجوری خودمو بچه مو آماده کنم، اصلا چی باید به بچه م بگم. چجوری برای یه بچه 5ساله توضیح بدم که محل زندگی مون داره عوض میشع و چرا بابا نمیتونه با ما بیاد، بخدا تا حالاشم فقط بخاطر همین تحمل کردم که این حرفا رو مجبور نشم به بچه م بگم. کاش تحمل نمیکردم و زودتر این راه رو میرفتم، افسوس، افسوس که

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,878
    سطح
    100
    Points: 308,878, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    راهکار اساسی برای حل مشکلات این است که نقش خود را قوی و فعال کنیم و ما فاعل شویم.
    باید دست از مفعول بودن بکشیم.

    همه چیز به خود ما بستگی دارد که در شرایط بوجود آمده، چه اقداماتی انجام دهیم.
    شما در نخستین گام مقاله ذیل را بخوانید.
    انرژی احساسی صلح آمیز

    و تک تک لینکهایی هم که در آن است به دقت بخوایند.
    حالا بر اساس این مقاله و کدهایی که داده شده است. بر گردید و پست اول این تاپیکتون را مجددا مطالعه کنید. و همه جملات، کلمات و اشاراتی که به مسائل احساسی داشته اید را در پست بعدی قرار دهید تا به کمک هم گام بعد را برداریم.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  3. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    اسما@ (شنبه 30 مرداد 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    32
    Array
    آآآآآفرین به اقای مدیر خیلی خوب تشخیص دادن مشکل شما را
    لطفا با دقت فایل ها را بخون متوجه میشوی

    تایپیک فرشته مهربان بسته بود امدم اینجا چون فکر کردم اصلیترین راه هست برای مشکل شما برای رسیدن به ارامش بایستی از خیلی چیزها گذشت چون ارامش داشتن در زندگی یعنی همه چیز یعنی همه دنیا را داشتن اون کسایی که موفقند چون ارامش بیشتری دارند وقتی در کنارشون هستیم حس خوبی داریم بیشتر جذب میکنند تا دفع
    سختیها و مشکلات را سد نمیدونند بلکه اون را به عنوان پله ترقی به حساب می اورند
    عزیزم شما میتوانی با تغییر دادن خودت باعث حفظ زندگیت و تغییر و تحول در ایشان شوید با صبر گذشت محبت کردن نادیده گرفتن نا خوشایندها و ناملایمات زندگی و مبدل کردن به شادی خوشحالی در زندگی
    ارامش داشتن یعنی از همه چیز بگذریم چون به قدرت خدا ایمان داریم چون به خدای بزرگ توکل میکنیم تلاش خودمون را انجام میدهیم بقیه امور و نتایج را به خدا میسپاریم
    خداوند در قران میفرماید شما بر من توکل کنید من از جایی که فکرشان را نمیکنید به شما روزی میدهم
    و این دل سپردن مهم است >>>>>>>>>>

    ویرایش توسط اسما@ : شنبه 30 مرداد 95 در ساعت 10:47


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. من نفرت انگیزم
    توسط shilaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 92, 15:14
  3. هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 92, 21:16
  4. خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم
    توسط مرمر تنها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 09 آذر 92, 18:44
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.