به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1394-12-14
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    2,463
    سطح
    30
    Points: 2,463, Level: 30
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم به فکر دوست دخترشه

    سلام.ااسمم هنگامه 22سالمه.دانشجوی زبان.شوهرم 29سالشه.پسرعمم بود و 18سالم بود باهم عقد کردیم یه سال بعد هم عروسی.از اول میدونستم که قبلا به دوست دختر داشته.اسمش و همه چیشم میدونستم.اما چون دوسش داشتم اوایل مهم نبود.اوایل نامزدیمون همش میرفت تو فکر.مخصوصا وقتی یه جاهای خاص میرفتیم.یواش یواش فهمیدم که یاد اون دختره هست که اونو توخودش میبره.5سال باهاش دوست بوده.دختره بهش بعد از 3سال دوستی خیانت میکنه اما بعد دوباره باالتماس به سمت شوهرم برمیگرده و اونو مجبور میکنه باز باهم باشن اینجور که شوهرم میگه.اما به قول خودش دیگه دوسش نداشته و فقط باهاش بوده که اذیتش کنه.اما اوایل نامزدی خیلی به فکرش بود.حتی یه عکس که دختره براش کشیده بودو نگه داشته بود که به خواست من اونو انداختیم دور.اما کم کم حس کردم که عوض شده.البته بماند چقددعواو گریه تو 2سال اول باهم بودنمون داشتیم سر این موضوع.اما دیگه بهش اعتماد کامل داشتم که فکرش سمت اون نمیره.اما امشب تو گوشیش یهو بعد این همه سال دیدم درباره اون دختر سرچکرده.اخه اون هنرمند بودو تو اینترنت دربارش هست.بهش گفتم هی میگه تودرباره من اشتباه فک میکنی و اون واسه من مرده واین حرفا.اما حس زنلیی رو دارم که بهشون خیانت شده.باورم نمیشه.ما دوهفته دیگه بچمون به دنیا میاد
    دارم از غثه میمیرم

  2. 3 کاربر از پست مفید مامان کوچولو تشکرکرده اند .

    Hadi99g (جمعه 14 اسفند 94), miss seven (شنبه 15 اسفند 94), mohamad.reza164 (جمعه 14 اسفند 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    216
    Array
    سلام خانوم

    به همدردی خوش اومدین

    اول از همه پیشاپیش قدم نورسیده رو خدمت شما و همسرتون تبریک بگم.

    شانس آوردین جدیدالورود هستین، وگرنه کل تالار رو باید شیرینی میدادین

    ----------------------------

    خانوم محترم اگر بخواهیم از منظر بی طرف به قضیه نگاه کنیم، چقدر شما از خودتون مطمئن هستین؟

    منظورم اینه که همسر خوبی بودین که شوهرتون دلش نخواهد از پیش شما تکون بخوره؟


    بگذریم که در دوران عقد و قبل از عقد و بعد از عقد یکسری اشتباه ها از جانب هر دوی شما صورت گرفته، ولی شما که زندگی با همچین آدمی رو پذیرفتین، چهار سال فرصت داشتین، تا خودتون رو تو دل همسرتون بنشانید.


    چقدر رسم و رسوم شوهر داری بلدین؟ زندگی تون چقدر مهربانانه و عاشقانه است؟


    یه نکته مهم هست که از جانب یکی از دوستان نقل میکنم:

    دل وقتی تنها میشه یهو زور دار میشه و آدمو مجبور به هر کاری میکنه.
    شوهر شما تو خلوت و تنهایی خودش یه لحظه به اون سمت کشیده شده.

    مهمترین سوال اینه که با وجود پدر شدن، چرا احساس تنهایی کرده؟

    سوال دوم اینه که همیشه مشاور ها میگن، زیاد تجسس نکنید! چرا جستجو کردین ؟

    سوال سوم اینه که، آدمها دوست دارن از حال و روز افراد با خبر باشن. مثلا من یه دوستی ( البته هم جنس) داشتم که متاسفانه به خاطر یکسری از کم لطفی های ایشون، فرصت حضور در کنارشون از من سلب شده. ولی هر وقت دلم براش تنگ بشه، یه سرچی ازش میکنم تا از حالش با خبر بشم. آخه هر چی باشه یه بخشی از گذشته من با ایشون رقم خورده. شاید هیچ وقت دلم نخواهد با ایشون ارتباط مجدد برقرار کنم، ولی گاهی دوست دارم بدونم چیکار میکنه؟ موفقه؟ خوشبخته؟


    میزان وفاداری و خیانت همسرتون رو تو چیزهای دیگه جستجو کنید!
    شاید الان همسرتون دوست داشته باشه، برید کنارش و براش همدم باشید، ازش بپرسید مگه من چیزی برات کم گذاشتم، یا اینکه برات اتفاقی افتاده؟ از چیزی تو زندگی ات ناراحتی؟


    آخه مردا برای اینکه حتی لحظه ای از اتفاقات بحرانی زندگی اشون فاصه بگیرن، به دنبال آفرینش لحظاتی میرن که از اون فضا های بحرانی فاصله بگیرن!


    یکم برامون از خوبی های همسرتون بگید؟ یک برامون از کیفیت زندگی تون بگید.

    ویرایش توسط mohamad.reza164 : جمعه 14 اسفند 94 در ساعت 10:26

  4. 3 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    Hadi99g (جمعه 14 اسفند 94), miss seven (جمعه 14 اسفند 94), مامان کوچولو (شنبه 15 اسفند 94)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1394-12-14
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    2,463
    سطح
    30
    Points: 2,463, Level: 30
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیرم ممنون از خوشامد گوییتون
    وممنون از اینکه جواب دادید
    راستش درمورد زندگیم بخوام بگم ، ماهیچی کم نداشتیم.اون دوسال اول یعنی سال اول نامزدی و سال اول زندگی مشترکمون من خیلی اذیت شدم.چون شوهرم البته به اصرار و کنجکاوی های خودم خیلی درمورد اکن دختر باهام حرف زده.حتی از اون جلو من تعری کرده و تحسینش کرد.اون حرفا 2سال طول کشید تاواسم اهمیتشو از دست بده و سعی کنم دیگه نه خودمونه همسرمو بابتش ناراحت نکنم.من همه سعیمو کردم.اوایل گاهی بهم میگفت بهش محبت نمیکنم.اما بعد هیچی کم نداشت.اینو ممطمئنم. چون حتی دیشب که گفتم مگه چی کم داشتی که فکرت سمت اون رفته فقط گفت که من فکرم جز این خونه جایی نمیره.
    تواین 2سال اخر زندگیمون عاااالی بود.جوری که میتونم بگم هیچی کم نداشت.من نه از محبت نه از رسیدگی به خونه نه اشپزی نه از اینکه سرحال و بانشاط باشم و نه از اینکه باظاهر مرتب جلوش باشم و ....خلاصه هیچی کم نذاشتم.
    اصلا هم عادت به جست و جو تو گوشیشی نداشتم تا اینکه چند وقت پیش اتفاقی فیلم بدی که یکی از دوستاش که من به شدت لزش بدم میاد تو گوشیش دیدم.ااون موضوع رو باخودش درمیون گذاشتم و تقریبا حلش کردیم.اما من حساسیت پیداکردم و همش توگوشیش دنبال چیزبد میگشتم که اون صفحه اینترنت سرچ شده رو دیدم.
    اول گفت خوب کردم که رفتم .گفت اصن رفتم که تو ببینی و ناراحت شی و دیگه سرگوشیم نری واسه چک کردن.اما بعد همش میگفت اشتباه فکر میکنی و من ذهنم جز سمت تو و بچم جایی نیس.اما من واقعا حس میکنم ...فرض شدم و اون بهم خیانت کرده

  6. 2 کاربر از پست مفید مامان کوچولو تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 15 اسفند 94), mohamad.reza164 (شنبه 15 اسفند 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1394-12-14
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    2,463
    سطح
    30
    Points: 2,463, Level: 30
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میشه خواهش کنم جواب بدید
    شدیدااحساس خیانت بهم دست داده
    از دیشب فقط دارم گریه میکنم و شوهرم اون اتاق خوابش برده
    یعنی من چقد بدبختم

  8. 2 کاربر از پست مفید مامان کوچولو تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 15 اسفند 94), mohamad.reza164 (شنبه 15 اسفند 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    من گاهی که بیکار میشم اسم همکلاسی هایی که باهاشون رقابت درسی داشتم یا بعضی استادامون رو سرچ میکنم این اصلا دلیل نمیشه که قصد دارم به همسرم خیانت کنم چون یه تار موی همسرم رو به صد تای اونا نمیدم... چون شوهرمه که هر روز به عشقش بلند میشم و براش ناهار درست میکنم... منتظر میمونم از سر کار برگرده تا با هم ناهار بخوریم... شوهرمه که برام خونه، وسایل زندگی و آرامش فراهم کرده... وقتی دلم میگیره با همسرم میرم بیرون میرم گردش میرم خرید تا دلم باز شه...آهننگ های عاشقونه رو به یاد همسرم گوش میکنم... کنجکاوی های لحظه ای که شاید سالی دو سه بار اتفاق بیفته در برابر عشق و احساسی که من به همسرم دارم هیچه... حالا چون همسرتون اون دختر رو دوست داشته شما حساسیتتون بالاست و البته حق هم دارید و من هم درکتون میکنم... اما یه سرچ ساده توی نت هیچ خیانتی رو اثبات نمیکنه...شاید صرفا از روی کنجکاوی این کار رو کرده...
    ویرایش توسط نیکیا : جمعه 14 اسفند 94 در ساعت 19:50

  10. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (شنبه 15 اسفند 94), مامان کوچولو (شنبه 15 اسفند 94)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام میتونم احساست درک کنم

    اما با دیدن پستت دوتا نکته برداشت میکنم

    اول اینکه احتمالا در نهانگاه ذهنت هنوز به چشم تحسین ودلسوزی به چنین رابطه ای نگاه میکنی یعنی اگه به فرض برادر خودت چنین اتفاقی براش میفتاد به چشم دلسوزی در حق برادرت نگاه مساله گذشته ش میکردی .حالا به نظر میرسه دچار تعارض شدی چون علاوه براون دلسوزی خیانتی رو هم در حق خودت میدونی.

    اگر این نگاه ساده رو داشته باشی حل کردنش مشکل تر میشه.

    منظورم اینه اول باید به این سطح از آگاهی برسی که شوهرت از اساس در دوران مجردیش یک رابطه اشتباه عاطفی داشته که حالا ارزش این رو نداره افراد ثالث اینقدر فکر وانرژیشون رو صرف چگونگی اون رابطه کنند.

    نکته دوم اینه که در هر شکلی اولا پرسیدن جزییات روابط گذشته همسر کار اشتباهیه چون باعث مشکلات فکری و وسواس یا حتی بدبینی وگاهی هم تجسس میشه.


    همین افکار باعث میشه بعضی مسائل رو به هم ربط بدی ونتایج جدید ولی نادرست ازش استخراج کنی مثل ارتباط فیلمش با دوستش با اینکه الان شبیه یه فرد خائن شده.یاجستجوهای اینرنتیش.

    واقعیت اینه با این کارها شوهرت رو سوق میدی که راهی خلاف انتخاب کنه واگه شخصیت ضعیفی میداشت دچار مشکل میشدید.

    من احساست رو درک میکنم شوهرت باید قبل ازدواج مشکلش رو از نظر فکری هم حل میکرد...ولی الان اگر فکری هم به سرش بیاد از گذشته برای خیانت به تونیست.داره تمام تلاش خودش رو میکنه.پس حتما وجدا از پرسیدن در مورد گذشته ش خودداری کن.ابدا تجسس نکن گوشیشو چک نکن .سرچهاشو دنبال نکن.ازش نپرس الان حالت چطوره فراموش کردی یانه و... .


    صمیمیتت رو باهاش بیشتر کن وبهش ثابت کن بهش اعتماد داری واقعا هم بهش اعتماد کن ودر اون مورد به حال خودش بذارش تا خودش قضیه رو حل کنه.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  12. 7 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 15 اسفند 94), fahimeh.a (یکشنبه 10 مرداد 95), Hadi99g (جمعه 14 اسفند 94), miss seven (شنبه 15 اسفند 94), mohamad.reza164 (شنبه 15 اسفند 94), مامان کوچولو (شنبه 15 اسفند 94), سها** (شنبه 15 اسفند 94)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 تیر 96 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    1,893
    سطح
    25
    Points: 1,893, Level: 25
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 35 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خخخ...خانم یعنی مثلا اگر من در مورد هیلاری کیلینتون سرچ کنم یعنی ذهنم مشغول ایشون و میخوام به همسرم خیانت کنم؟؟!!
    چه ربطی داره!!!
    خیلی از سرچ ها از سر کنجکاوی هست...
    زندگی تون با این کارها نابود میشه...لا تجسسو رو بیخود تو اسلام نگفتن...قطعا حکمتی داره
    لحظات خوبی کنار همسرتون داشته باشین

  14. کاربر روبرو از پست مفید aminfatemi تشکرکرده است .

    مامان کوچولو (دوشنبه 17 اسفند 94)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 04 [ 12:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    12,640
    سطح
    73
    Points: 12,640, Level: 73
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 210
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    124

    تشکرشده 549 در 281 پست

    Rep Power
    87
    Array
    مطمئن باش فقط از سر کنجکاوی بوده

    منم گاهی اسم یکی از همکلاسیهای مذکرم رو سرچ می کنم چون یه زمانی دوستش داشتم
    اما اصلا حالا هیچ احساسی بهش ندارم و فقط و فقط از سر کنجکاوی که بدونم درسش رو تموم کرد و چه مقاله جدیدی داده همین

    دوران زایمان عینهو یه جهنم میمونه از درد و استرس و....خواهش می کنم با دامن زدن به این افکار جهنم ترش نکن.
    با همسرت باش و مرتب درباره وضعیت آینده تون صحبت کن
    برنامه برای کوچولوت بچین
    چه لباسی بپوشه و...
    فکر عکس و فیلم از لحظه تولد و...باش فکرت رو آزاد کن

    در لحظه زایمانت برای همه بچه های همدردی دعا کن.

  16. 4 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 15 اسفند 94), fahimeh.a (یکشنبه 10 مرداد 95), mohamad.reza164 (شنبه 15 اسفند 94), مامان کوچولو (شنبه 15 اسفند 94)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    86
    Array
    تبریک میگم پیشاپیش
    جالبه منم یه وقتایی خیلی کم از روی کنجکاوی یه سرچی راجع به یه ادمی تو گذشته میکنم عکساشو نگاه میکنم موقعی ام که میبینم میگم احمقو نگاه

    بنظرم این حالتو همه ی ادما دارن ... گذشته هم جزوی از زندگی بوده امکان نداره همه چیز پاک بشه از ذهن ادمی مطمئن باش اون حس وجود نداره

    سعی کن از حس قشنگ مادر بودن لذت ببری و رابطتو با این چیزای مسخره با شوهرت خراب نکنی
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  18. 3 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    alireza198 (شنبه 15 اسفند 94), hamdardiuser (شنبه 15 اسفند 94), مامان کوچولو (شنبه 15 اسفند 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.