موضوع: پیشنهاد رابطه از سوی همکلاسی...خیلی بهم برخورده. کجای رفتار من اشتباه بوده؟

سلام.

من نمیتونم بفهمم این چه رفتاریه. خیلی ناراحتم. خیلی.

همکلاسیم، پیام داده بهم، مستقیما بدون هیچ مقدمه ای، خیلی محترمانه بهم پیشنهاد رابطه داده!
نه صحبتی، نه پیشنهاد دوستی، نه ابراز علاقه، نه کلک مامانمو میفرستم خواستگاری، هیچی. راست رفته سر اصل مطلب. کسی که سه ترمه همکلاسی هستیم، فقط همکلاسی.

نماینده است. شماره همه رو داره. پیام داده :
خانوم فلانی فردا کلاس جبرانیه، ساعتش رو اعلام میکنم بهتون. میتونم یه سوال بپرسم؟
میگم: بفرمایید؟
میگه : شما تنها هستید؟ میگم واسه کلاس فردا؟ میگه : نه نامزد نیستید؟ با کسی نیستید؟
با تعجب میگم خیر. میگه: میدونید که هر انسانی غریزه داره. شما هم که مجردید، نمیتونید ادعا کنید بی نیاز هستید. میخواستم پیشنهاد بدم اگر شما هم مانند من در رنج هستید یه جورایی به هم کمک کنیم.


دلم هرری ریخت. اصلا نفهمیدم از کجا خوردم. این دیگه روش میشه تو چشم من نگاه کنه؟ امروز من از شکی که بهم داد و از خجالتم نرفتم دانشگاه. اینو دیگه کجای دلم بذارم؟ مگه میشه ؟ مگه داریم؟ اگه ناشناس بودم باز هم یه چیز.

این پیش خودش چی فکر کرده؟ مگه من چجوریم که اجازه ی همچین جسارتی به خودش میده؟
باور کنید من اصلا جلف نیستم. اصلا آرایش نمیکنم تو دانشگاه، لباس های جلف و باز و تنگ و اینها نمیپوشم. در شان خودم نمیبینم که جلب توجه کنم . اونم تو مکانی مثل دانشگاه. یا اینکه با پسرا بگو بخند راه بندازم و به اسم کوچیک صدا بزنم و تو سلف و اینور اونور باهاشون بگردم... دیگه نهایت سبک بازی من اینه که سر کلاس دوتا شوخی درسی کنم با استاد همه بخندن. نمیدونم اگر اینم انقدر بده که به مردی اجازه همچین جسارتی به خودش بده، بشینم خونه گلدوزی شرف داره.

من با ایشون برخورد کنم نمیگن کرم از خود درخته؟ خودمو سبک میکنم.

واقعا نمیدونم من انقدر رفتارم جلف و غیر محترمانه است؟ نکنه واقعا مورد دارم؟ شما تو این سایت تا حالا از من بی شرمی دیدین؟ دیگه روم نمیشه برم دانشگاه. من باهاش چه رفتاری داشته باشم؟ چون مسلما دیگه دست بردار نیست. دیگه میترسم الکی بهم خبر بده برم کلاس. میترسم ازش. خدا رحم کنه.

نوشته اصلی توسط عشق آفرین

سلام.

میگه: میدونید که هر انسانی غریزه داره. شما هم که مجردید، نمیتونید ادعا کنید بی نیاز هستید. میخواستم پیشنهاد بدم اگر شما هم مانند من در رنج هستید یه جورایی به هم کمک کنیم.

سلام خانم عشق آفرین

خداییش دلم براش سوخت - همچین شخصی ، حیفه زنده بمونه - کاشکی میشد ، خدا یه رعدو برقی بفرسته کارشو بسازه

یا اینکه خودم می رفتم با یه گلوله کارشو می ساختم - خیلی داره سختی تحمل میکنه - باید بره راحت بشه .


..............................

باید با قاطعیت جوری برخورد کنی - باید جوری نگاهش کنی که جرات نکنه چیزی بگه !!

و اگر مزاحمت ایجاد کرد : شما با قاطعیت بهشون اخطار میدید با قانون باهاتون برخورد می کنم "" جرم سنگینه برا طرف "" یه جور تهدید میشه !

و اگر هم خواستید : نینجاها آماده هستند !

سلام عشق آفرینم.

خب در ملا عام بهت ابراز احساسات نمیکنم ولی خودت می دونی که چقدر واسم عزیز و محترمی

دختر گل رفتار تو هیچ ایرادی نداره، بی تعارف بهت بگم بعضیا ذاتا بی شعورن و تا این مساله را برای همه اطرافیانشون اثبات نکنند آروم نمی شن.

بهت حق میدم که ناراحت بشی و عصبانی باشی، ولی در یک زمان محدود. بعدش یعنی داری ذهن و وقت ارزشمندت و آرامش فکری ت رو صرف یک بی شعور میکنی. اون ناراحتی هم بیشتر جهت ابراز تاسف و فاجعه بودن اون طرف هست.

همین. تمام. از فردا میری دانشگاه و مثل قبل سرکلاس هات حاضر میشی.
در گوشی بهت یه چیزی رو میگم (تو یک زن هستی، یک موجود خواستنی، نماد مهر و عاطفه و نرمی و در عین حال ناخواسته باعث وسوسه مردان سست عنصر، این رو به عنوان ماهیت وجودی زن بپذیر) ممکنه باز هم از این پیشنهادها بهت بشه، باید مثل همیشه قوی باشی. پست فرشته جان رو یکبار دیگه بخون. به توصیه برادران بزرگوارت هم اینجا گوش بده، مسیج ها را از توی گوشیت فعلا پاک نکن. لازم باشه می تونی ازش شکایت کنی.

ممنونم ازتون که وقت گذاشتید و پاسخ دادین. الان آرومترم .

من دیشب پاسخشون رو دادم و گفتم حد خودتون رو نگه دارید . فرض میکنم که هیچی نگفتید. دیگه هیچ تماسی ازتون رو گوشیم نبینم.

نمیدونم پاسخم چطور بود. شاید بهتر بود اول بیام اینجا و مشورت بگیرم و پاسخی مثل پاسخ فرشته مهربان عزیز میدادم. هرچند همین الان که مینویسم پررو پیام داده سلام! ولی من دیگه جوابی نمیدم تا بره رد کارش.

چیزی که آزارم میده اینه که هزارتا سایت و شبکه اجتماعی و اپلیکیشن واسه این کارا هست. چرا باید انقدر گستاخ باشه نسبت به همکلاسیش؟ حس میکنم واسه آزارمه. ترم پیش یه کاغذ دیدم رو زمین انگار از جلسه قبل جا مونده بود. یه لحظه اسم خودمو بالاش دیدم . یکی بالاش نوشته بود " مهنام x (فامیلم ) خر است. " بعد یکی دیگه اومده بود واژه ی خر رو کرده بود خوب ، " مهنام x خوب است."
من که اصلا باهاشون حرف نمیزنم. کاری هم به کار کسی ندارم نمیدونم چه پدر کشتگی باهام دارن. فکر میکنم سوژه محافلشونم ، غرورم جریحه دار میشه. ولی در برخورد ظاهری هم احترام میذارن و ریا و تظاهرشون معرکه است.

یه مدته بس رفتارهای غیر انسانی دیدم رفتم تو لاک خودم و منزوی شدم. بدشانسی تا میام کمی اعتماد کنم و به خودم بقبولونم که همه مثل هم نیستن و سوءتفاهم شده، یه بهونه محکم ترمیاد دستم.

بازم از همتون تشکر میکنم.