باسلام.لطفا اگه توحرفام چیزنامربوطی دیدید توجه نکنید زیاد حالم خوب نیست و فکرمیکنم به صحبت با یه مشاور خوب نیاز دارم
من اخیرا بیمارستان بودم بعدش خونه دوتا ازخواهرام بودم که یکیشون خیلی خوب باهام برخوردنمیکرد علیرغم امکان مالی و..
یه مشکل روحی عاطفی عشقی هم داشتم که حالمو گرفته با برادر و خواهرم هم درگیری داشتم
تو یک دور همی فامیلی حضور داشتم که چون هنوز حالم خوب نشده بود به سختی بابقیه حرف میزدم چون از عوارش بیمارستان قسمتی از صورتم ورم داشت و دفرمه بود .و هرچندساعت یکبار یک گوشه میرفتم یکی دوقطره اشک هم میریختم.رفتار و گفتار های گاها نابخردانه که مناسبه شان خودم باشه هم نداشته .
یکسری هم میخواستن لطف کنن و نشون بدنترحم نمیکنن ولی اونقدر رو میفهمیدم که همینجور که رفتار و حال من خیلی طبیعی نیست اونها هم از ته دلشون برام میسوزه که این ناراحتم میکرد چون رفتارای یک ادم کاملا سالم رو هم ندارم و با شرایطم فقط با تمرین و بردباری شاید بتونم بدستش بیارم
کاملا گیج هستم.بی حال و انرژِی .میلی به هیچکاری ندارم .سردر گم هستم که چه کاری بکنم .روحیه م خرابه .حتی موسیقی رو بیشتر از چنددقیقه نمیتونم گوش بدم. سردرد دارم و...
نمیدونم چه کاری هست که برای تغییر روحیه م میتونم انجام بدم که دوباره رفتارهای خواهرامو بی توجهی ها و نفرت هاشون فراموش کنم بخصوص که یکیوشن اخیرا یک حرف خیلی انسان رنجاننده پشت سرهم گفته. همه دور و بری هامو دوست دارن و از من بدشون میان
نیاز به مشاور دارم که اونو هم فعلا نمیتونم برم چون صبح خیلی زود باید برم نوبت بگیرم.شما بگید چکارکنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)