سلام علیرضا 16 از مشهد هستم
خیلی خستم میدونین نمیدونم کیا این نوشته ی منو میخونن توقع جواب هم ندارم میدونین من خستم از همه ی خوبیها قشنگی ها دنیا از خدا از مادرم از همه نمیدونم خدا وجود داره در وجودش شک دارم یک فرد پوچ و بی مقدار که فقط فقط یک سال از خونه بیرون نرفته یک ادم خسته که چراغ اتاقش هیچ وقت روشن نشده یک ادمی که درزای اتاقش رو گرفته که صدا نیاد ادمی که تو شلوغی اتاقش گم میشه و ایچ وقت از اتاقش نمیاد بیرون اصلا از ادمم بگزریم من ک ادم نیستم
خستم میدونین حال کسی رو که چند بار روانپزشک و مشاوره رفته و هیچ نتیجه ای نگرفته میفهمین ؟
یک کسی که همش افکار منفی میاد به ذهنش افکارپوچ نگران کننده فک کنه ک به هیچ دردی نمیخوره
یک کسی ک هیچکی ازش خوشش نمیاد مگه با چاخان و دورویی کسی که عقایدش با ادم وبشر فرق میکنه
کسی که فقط یک رفیق داره که تا حالا ندیدش
کسی ک در مدرسه ها حداقل شاگرد سوم بود و حالا پنچ تا تجدید
کسی که بیش تر وقتا تو خودشه افسردست غصه ی عالم و ادم میخوره
کسی که تنبل شده بی اعتماد به نفسه همش به موهاش گیر میده
کسی که تو خیابون سر به زیر راه میره تا نیشخندای مردم به خاطر قیافش رو نبینه
کسی که خودارضایی میکنه بدبخت شده
کسی که عصبیه همش
دعوا میکنه بهیچ چیزو باور نمیکنه
کسی ک از دنیا بدش میاد دنیا رو فقط یک چربی میبینه بدون روح
یک فرد خجالتی شکاک بدون هیچ خوبی و مفیدی میدونین وقتی موهام حالتی که دوست ندارم نیست از این رو به اون رو میشم فقط سه ساعت برا درست کردنشون میزارم ولی اخر سر درست نمیشه میخوام بمیرم بابا به قران بی خودیه این زندگی
زندگی ای که معلوم نیست خدا داره یا نه
چرا باید زندگی دیگری خوب باشه و ما به امید زندگی خوب خودمون در دنیای دیگه انتظار بشینیم ؟ک شاید ما راحت تر تو اون دنیا جا بگیریم چون زندگی سختی داشتیم
قیافم چرا باید مسخره بشه وقتی که تو بچگی خوشگل بودم طوری که هر کی میدید منو ماچه رو حتما میکرد
میدونین دروغ نیست خیلی به خود کشی فک کردم
من باید به خاطر موهام از همه چیزم بمونم چون که وقتی حالتش با سرم یکی نباشه خیلی بدم میاد
ایتمنا چی که رفیقای نامرد از اول راهنمایی بهم یاد دادن با همه ی ضرراش بازم باور نمیکنم ضرر داره
اضطراب و عدم اعتماد به نفسم و شکاک بودن به خمه چیز حساس بودن به همه چیز
خسته ام نمیتونم پاشم و یک تحولی کنم منتظر یک تلنگری یا یک چیزی که تو دلم بی افته بلندشم و تغییر کنم ولی نمیشه خدایا نگام نکن به حرفام گوش نکن حق داری
سرگرمیتیم دیگه خدایا خوشحالم سرگرمت میکنم
دیگ ولم نمیکنی؟؟ نمیشه بیام پیشت تو که معلوم نیست کجایی....
من منتظر میشینم که روزی که همه چی سیاه شه دیگه بیدار نشم دیگ کسی رو اذیت نکنم دیگ مادرمو اذیت نکنم
بزار که کوله بارمو رو شونه شب بزارم
باید که از اینجا برم فرصت موندن دارم
تو حجم سرد این قفس
منتظر پر زدنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)