موضوع: چرا نمی توانم مشکلاتم را بیان کنم؟

سلام دوستان...
من همیشه از این سایت بازدید می کردم...
خیلی وقته می خواستم از مشکلاتم اینجا حرف بزنم...
اما انقدر درگیر مسائل مختلف هستم که اصلا وقت نمی کنم...
درگیری بیشتر تو ذهن خودمه...
من با مسائل زیادی دست و پنجه نرم می کنم و کم کم احساس می کنم توانی برای مقابله ندارم و ممکنه کارای ناجور ازم سر بزنه...
مشکلات خانوادگی..تحصیلی...شخصیتی...ح تی جسمی!!!!
که همشون مثل زنجیر بهم وصل هستند.
من برای بیان مشکلاتم دچار مشکل هستم !!

1- اصلا نمی دونم از کجای کلاف شروع کنم تا بتونم شرح درستی رو با چیدمان منسجم از شرایطم ارائه بدم!
2-اصلا سخنور خوبی نیستم!! لغتنامه ذهنم با کمبود واژه دچاره!

به نظر شما دقیق از کجا شروع کنم؟؟مشکلات خانواده..خودم...افکارم....جسم� �...گذشتم..حال..؟؟؟

چون اولویت بندی ندارید و همچنین ترس شما از اینکه هراس دارید که نکنه مشکلاتم حل نشن هم علت احتمالی دیگه است.

از یک نگاه روانشناسانه به افرادی که کلا تو شروع کارها مشکل دارن، میشه به تفکر کمال گرایی و سخت کردن کارها اشاره کرد. در واقع تمایل به پیچیده کردن کارها شاید تو شما بالا باشه.

مثل افرادی همچون خود من که علاقه ی شدید مثلا تو تعویق انداختن کارها و وظایفشون دارن . در ضمن یک نگاه دیگه هم اینه که شما از اول خودتونم میدونید که قرار نیست مشکلاتتون حل

بشه!!!

این قسمت آخر که گفتم خیلی جالبه و با هراس داشتن از اینکه نکنه مشکلم حل نشه متفاوته. ممکنه شما به خاطر تجربه ی چندین شکست کلا به این نتیجه برسید که من همیشه

شکست خورده امو تو ضمیر ناخودآگاهتون ثبت شده باشه حتی اگه تو سطح خودآگاه به نتایج دیگه ای برسید اما در موقع اقدام به خاطر یادآوری اضطراب شکست به هیچ عنوان نمیتونید

کاری رو شروع کنید یا اینکه با تاخیر و تفکر و ترس و لرز اقدام میکنید . اگه با مباحث کودک درون آشنا باشید بهتر میتونید این مسئله رو درک کنید.

مشکلاتتون رو اولویت بندی کنید تا بشه بهتر بهتون کمک کرد و تایپیکای بعدیتون رو شروع کنید.

موفق باشید.