به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    216
    Array

    تعلل در ازدواج به خاطر اتکای خانواده به من

    بنده جوانی ( مذکر) 26 ساله هستم. دارای مدرک کارشناسی ارشد. چندین سال هست که کار میکنم. معمولا از 7 صبح کارم شروع میشه و تا 9 شب ادامه پیدا میکنه ( دو جا کار میکنم) بعد از رسیدن به خونه و انجام فریضه نماز ، 1 ساعت در بیرون از منزل ورزش میکنم. منزل شخصی هم دارم( البته دست مستاجره هست). داری یک خواهر مجرد بزرگتر از خودم هستم. چند مدتی میشه که احساس میکنم باید یه شخصه دیگه به عنوان همسر تو زندگی ام حضور داشته باشه. بعد از پیدایش این حس در وجودم، تصمیم گرفتم عادت های بدم رو ترک کنم و افکار و افعال خوب محیط پیرامون خودم رو جذب کنم و در وجود خودم بهبود ببخشم( مثلا مطالعه بیشتر، تقویت مسولیت پذیری و ....) . والدینم هر دو بازنشسته آموزش و پرورش هستند. از نظر رفتاری با پدرم مثل دو قطب ناهم نام می مونیم ( فکر میکنم رفتار های تجرد گرایانه ای که داره با وجود گذشت 33 سال از زندگی مشترکش با مادرم، هنوز به طور مجردی میره مسافرت و عید همین امسال بی خبر به مسافرت رفت و بار مسولیت خانواده نا خودآگاه به دوش من افتاد. من با این کاراش به شدت مخالفم. از طرفی ما طبقه سوم زندگی میکنیم و برای سلامتی هر دوشون پله رفتن ضرر داره و تمام تلاشم رو میکنم که محل زندگی مون رو عوض کنیم و حتی حاضرم خونه شخصی مو که با کلی وام و قرض خریدم بفروشم و رو پول خونه پدریم بزارم تا این مهم، محقق بشه. ولی با رفتار های بچه گانه پدرم مواجه میشم... ولی با رفتار های بچه گانه پدرم مواجه میشم که میگه باید کل شش دانگ خونه جدید رو که تو نصفش رو خریدی به نام من یعنی پدرم بزنیم و با وجود اینکه برام سخته ولی برای راحتی خودشون قبول کردم ولی ایندفعه یه بهانه جدیدتر میاره) حال موندم چه کار کنم . با این اوصاف نامردی می دونم به خانواده اطلاع بدم به همسر نیاز دارم، با وجود اینکه مطمین هستم استقبال گرمی می کنند. چون وضعیت خواهرم مشخص نیست. نمی دونم بعد از رفتن من، مادر و خواهرم به چه شخصی باید تکیه کنند و از همه مهمتر دیگه چه شخصی می تونه والدینم رو از آرتروز زانو برای پله های خونه نجات بده.

    برای خودم چندتا شرط گذاشتم تا ازدواج کنم: 1) تکلیف خواهرم مشخص کنم ( یا کار براش پیدا کنم یا وایستم تا شوهر کنه) 2) روی انسان سازی خودم برای تشکیل خانواده کار کنم 3) خونه طبقه اول برای خانواده بگیرم و خودم بعد از ازدواج برم مستاجری 4) یه فکری برای تنهایی های مادرم بعد از ازدواج بکنم چون مطمین هستم زندگی براش خیلی سخت میشه بدون حضور فرزندانش و نمی تونه پدرم رو به عنوان تکیه گاه قبول کنه ( البته هنوز هیچ راهی برای مورد آخر به ذهنم نرسیده) .
    لطفا کمک کنید بفهمم کار درستی دارم انجام میدم که با حسم میجنگم و یا نظر بهتری دارین؟

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    بهتون تبریک می گم که اینقدر قدرشناس و مسئولیت پذیر هستید.

    اما این را هم در نظر بگیرید که شما در مقابل خودتون، همسر و بچه های آینده تون هم مسئولیتهایی دارید.


    در مورد خواهرتون، ازدواج شما می تونه ارتباطاتون را گسترده تر کنه و امکان ازدواج یا کار را براش بیشتر کنه.
    در ضمن همسر شما می تونه همنشین و دوست و خواهر خوبی براش بشه.
    ازدواجتون قرار نیست شرایط را براش بدتر کنه. با دید مثبت بهش نگاه کنید.

    چه فکری برای تنهایی مادرتون می خواهید بکنید؟
    مشکل از خودشون هست که رابطه اش با پدرتون را اصلاح نکرده و هر کس برای خودش زندگی می کنه.
    الان هم می تونن با فعالیتهای خیریه، کلاسهای ورزش میانسالان، کلاسهای هنری و ... تا حدی سرگرم بشن.
    با تور برن مسافرت و توی گروههای دوستی هم سن و سالها یا همکارانشون شرکت کنند.
    ضمن این که مادرتون بازنشسته هستند و حقوقی دریافت می کنند که احتمالا کفاف زندگی خودشون را می ده.
    پس از نظر اقتصادی هم وابسته شما نیستند.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    hamdan (شنبه 06 تیر 94), mohamad.reza164 (سه شنبه 25 فروردین 94), نادیا-7777 (سه شنبه 25 فروردین 94), اقای نجار (دوشنبه 24 فروردین 94), بارن (دوشنبه 24 فروردین 94)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 دی 98 [ 20:11]
    تاریخ عضویت
    1393-10-22
    محل سکونت
    شمال
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    5,402
    سطح
    47
    Points: 5,402, Level: 47
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 151 در 58 پست

    Rep Power
    29
    Array
    به نظر من شما کار درستی انجام نمیدی و شاید خود خواهانه باشه ولی اول از همه باید به فکر خودت باشی چون این تجربه رو کردم تو تا وقتی میتونی به خانوادت کمک کنی که رو پا باشی برات یه مثال میزنم شوهر منم همین وضعیت رو داشت از سن 26 سالگی تمایل به ازدواج داشت ولی از اونطرف هم خانوادش بهش احتیاج داشتن اما برادر شوهر های دیگم همه رفتن پی زندگی خودشون و تمام مسئولیتها افتاد گردن شوهر من .تمامشون برای خودشون زندگی و زن و بچه درست کردن و شوهر من اندر خم یک کوچه مونده بود وقتی هم درمانده شد چاره ای جز ازدواج ندید دیر شده بود . حالا همه شوهر منو ادم بد بخت و بیچاره ای میدونن و برادر شهرام با گرفت یه هدیه خوب برای روز مادر ادمای موفق و پیشرفته ای میدونن.اول از همه به فکر سر وسامان دادن خودت باش بعدا خانواده ات در اولویت هستن. نمیدونم راهنمایی درستی کردم یا نه ولی تجربه اینو بهم میگه

  5. 5 کاربر از پست مفید مینا30 تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 25 فروردین 94), setare_000 (دوشنبه 24 فروردین 94), نادیا-7777 (سه شنبه 25 فروردین 94), اقای نجار (دوشنبه 24 فروردین 94), بارن (دوشنبه 24 فروردین 94)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    43
    Array
    سلام دوست عزیز
    افرین به این پشتکار و مسئولیت پذیریت

    امروز شما اقدام کنی برای عروسی کم کم یکسال کار داری تا مستقل بشی و زندگیتو شروع کنی .تو این مدت خواهرت هم کار پیدا میکنه هم اگر قسمتش باشه ازدواج میکنه.
    برای خونه هم میتونید منزل پدری و بدید اجاره یکجای خوب براشون اجاره کنید میدونم سختی های خودشو داره، یا میتونید اونجارو بفروشید یه واحد دیگه که مناسبه پیش خرید کنید تو این یکی دو سالم بیان خانه شما یا یه جای اجاره ای.
    همونطور که دوستان گفتن شما در برابر خودتون هم مسئولید .و بهترین هدیه به خانواده تون خوشبختی شماست.
    مادرتون هم تنها نمیمونه خواهرتون هست پدرتون هم همینطور .شمام که نمیری اون سر دنیا بهشون سر میزنی دیگه.
    موفق باشید
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

  7. 4 کاربر از پست مفید اقای نجار تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 25 فروردین 94), setare_000 (سه شنبه 25 فروردین 94), نادیا-7777 (سه شنبه 25 فروردین 94), بارن (سه شنبه 25 فروردین 94)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    216
    Array
    ممنون از پاسختون. من پیشتر نسبت با نظری مشابه نظر شما مواجه شده بودم. خودم فکر میکنم انسان ها با ازدواجشون و ارتقا نسلشون، به استقبال از امتحانی میرند که تا زمان قبل از تاهل شون ، محصلی بیش نبوده اند. و در صورتیکه تو این امتحان شرکت نکنند و در صورت امتحان دادند مردود بشوند، زندگی پوچی رو پشت سر گذاشتند. به نوعی زکات نعمات، آموزش ها، محبت ها و ... دوران مجردی رو با ارتقا نسل باید پرداخت کرد.
    ولی فکر می کنم وقتی به میزبان بانویی به عنوان همراه میشم، باید نسبت بهش متعهد باشم، چه طور میشه همزمان به دو جا تعهد و توجه داشت؟

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 خرداد 96 [ 23:33]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,684
    سطح
    23
    Points: 1,684, Level: 23
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    6

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم تا حدودی همین مشکل رو دارم،پدر و مادر پیر که به من اتکا دارند و بدون من زندگی براشون سخت میشه و یک خواهر،و من به خاطر انها قید ازدواج را به نوعی زده ام،گرچه خودشان هم تمایلی ندارند به این امر و درنتیجه به دور شدن من از انها

  10. کاربر روبرو از پست مفید mehdi_7 تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 25 فروردین 94)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    216
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مینا30 نمایش پست ها
    به نظر من شما کار درستی انجام نمیدی و شاید خود خواهانه باشه ولی اول از همه باید به فکر خودت باشی چون این تجربه رو کردم تو تا وقتی میتونی به خانوادت کمک کنی که رو پا باشی برات یه مثال میزنم شوهر منم همین وضعیت رو داشت از سن 26 سالگی تمایل به ازدواج داشت ولی از اونطرف هم خانوادش بهش احتیاج داشتن اما برادر شوهر های دیگم همه رفتن پی زندگی خودشون و تمام مسئولیتها افتاد گردن شوهر من .تمامشون برای خودشون زندگی و زن و بچه درست کردن و شوهر من اندر خم یک کوچه مونده بود وقتی هم درمانده شد چاره ای جز ازدواج ندید دیر شده بود . حالا همه شوهر منو ادم بد بخت و بیچاره ای میدونن و برادر شهرام با گرفت یه هدیه خوب برای روز مادر ادمای موفق و پیشرفته ای میدونن.اول از همه به فکر سر وسامان دادن خودت باش بعدا خانواده ات در اولویت هستن. نمیدونم راهنمایی درستی کردم یا نه ولی تجربه اینو بهم میگه
    ممنون از راهنمایی تون. قطعا راهنمایی تون مفید خواهد بود. همسر شما از کاری که انجام داده پشیمان است و یا برداشت شماست که از رفتار های اطرافیانتون نسبت به شوهرتون منتج شده؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi_7 نمایش پست ها
    من هم تا حدودی همین مشکل رو دارم،پدر و مادر پیر که به من اتکا دارند و بدون من زندگی براشون سخت میشه و یک خواهر،و من به خاطر انها قید ازدواج را به نوعی زده ام،گرچه خودشان هم تمایلی ندارند به این امر و درنتیجه به دور شدن من از انها
    متوجه نشدم. شما الان از خانواده ات دور شدی ؟ ولی از نظر من تعهد و از خود گذشتگی شما نسبت به خانواده ات مستحق تحسین و ستایش . ولی سعی کن در مورد نظر خانم شیدا هم فکر کنی

    - - - Updated - - -

    سوال دوم هم اینه که فکر نکنم دختری حاضر بشه با من که روزی 1 ساعت از شبانه روز رو بیدار در خونه هستم کنار بیاد.
    به نظرم راه سختی رو در پیش دارم، برای تشکیل خانواده نیاز هست زمان بیشتری رو به این امر اختصاص بدم که نیازمند ترک یکی از شغل هام، تو این وضعیت اقتصادی جامعه است.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهر خواهرم دیگه نسبت به زندگیش تعهدی نداره.
    توسط دلسوخته در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 آذر 93, 16:11
  2. احساس تعلق نداشتن به شهر محل زندگی
    توسط zolal در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 مهر 93, 21:15
  3. تعهد دادم ولی از عهدش برنمیام
    توسط چرخ و فلک در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 اسفند 90, 20:22
  4. چگونه به جاي تعقيب ، جذب كنيم؟
    توسط ستایش بارن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 آذر 89, 10:45
  5. +اسلام و ازدواج موقت (دلیل جواز متعه ؟ )
    توسط lord.hamed در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 خرداد 87, 21:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.