به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    فهمیدن میزان استقلال خواستگار

    با سلام و خسته نباشید به مشاوران عزیز این سایت و اعضای محترم
    همین طور که از عنوان تاپیکم هم مشخصه من میخوام بدونم چطور باید فهمید که آیا خواستگارم استقلال داره یا نه.... ؟؟؟
    یک سری توضیحاتی من میدم ببینید آیا این ها میتونه نشان دهنده ی این باشه که استقلال فکری نداره.... و این که مگه هر کسی برای خودش نباید حریم شخصی داشته....؟! پس چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن که بقیه به حریم شخصی شون وارد بشه.....؟؟؟!!
    خوب از خودم بگم ( البته من قبلا هم یک تاپیک داشتم و تا حدودی خودمو معرفی کرده بودم):
    من دختری 26 ساله هستم و ارشد مهندسی برق خودنم. و یکی از دوستان به من آقایی رو معرفی کردند که قصد ازدواج دارند... مشخصات این آقا: 30 سالشونه. ارشد مدیریت بازرگانی دارند. و به طور قراردادی کارمند هستند ولی به قوله خودشون این شغل اصلیشون نیست و فقط بخاطر وجه ی کاری و شخصیتی اونجا فعالیت میکنند و همیشه و همه روزه هم نمیرن... اما شغل اصلی ایشون اینکه نمایندگی یک شرکت فرآورده های لبنیاتی دارن و دامداری صنعتی دارن... و ناظر کنترل کیفیت همون کارخونه ای که نمایندگیشو دارن هم هستن... در کل مشخصه فردی سخت کوش و کاری و دارای وجه خوب اجتماعی و کاملا مسئولیت پذیر هستند و معرفشون که همکارش هستند در اون مکانی که گفتم قراری کار میکنند اینو تأیید میکنند. و از سن23 سالگی همزمان که سرباز بودن کار هم میکردن و به فکر آینده بودند. توی این 7-8 سالی که کار کردن تونستن خونه و ماشین خوب و حتی زمین کشاورزی هم بخرن.... ولی مشکلی که هست من حس میکنم خونوادش توی زندگیش خیلی نقش پررنگی دارن و من میترسم مستقل نباشن...!!! مثلا همه درآمدش به جز چیزهایی که تونسته برای آیندش فراهم کنه توی خونوادشون و خونه خرج میشه و همش هم میگویند من هر چی دارم از پدرم دارم و اگر به این جا رسیدم کمک های پدرم بودند البته من هم واقعا اینو قبول دارم و همیشه هم اعتقاد دارم ماها باید همیشه در هر شرایطی به خوانواده هامون توجه کنیم و بهشون احترام بذاریم و قدردان زحمت های بی دریغ شون باشیم... ولی این آقا هر کاری میخواد انجام بده باید حتما پدرشون بدونن و یک جورایی بدونه گفتن به پدرشون آب هم نمیخورن و اینو احترام به ایشون میدونن...!! و دیگه اینکه خواهر ایشون که نامزد هستن و هنوز توی خونه ی پدری هستن توی همه کارای ایشون فضولی میکنند( به گفته خودشون). خیلی راحت سر گوشی ایشون میرن و حتی اگر رمز بذارن روی گوشیشون سریع به پدرشون میگن که فلانی حتما چیزی توی گوشیش داره یا .... که روی گوشیش رمز میذاره.... پسورد گوشی و ایمیل و... همه رو این آبجیشون دارن و همه جا باید یک سرکی بکشن... و حتی خودشونو جای برادرشون جا زدن و به من پیام دادن با گوشی اون.... و بعد خودشونو معرفی کردن و گفتن که خواهرش هستم....!!!
    من وقتی هم اعتراض میکنم که چرا اجازه میدین به حریم خصوصی تون کسی وارد بشه؟ میگن: من چیزی ندارم از خونواده مخفی کنم و ... من هم بهشون گفتم شما قرار نیست مخفی کاری کنید و حتی اگر جلوی خونوادتون حرف هم بزنید موردی نیست ولی نباید اجازه بدین به هر کسی که وارد گوشی شما بشن....!!! یا حتی با اون اس بدن به کسی.... میگن من قبلا هم گفته بودم فضوله خواهرم و ناراحت نشو از کارش.... از طرفی هم کار اصلیشون که دامداری صنعتی بود با پدرشون هستن و قصد هم دارن حتما با ایشون در آینده هم کار کنند چون درآمد اصلیشون هم همینه انگاری....!!
    من حس میکنم به خاطر کارشون که با پدرشون هست خیلی به خونوادش وابستگی داره.... و رو حرف اونا حرفی نمیزنه....!!!
    ببخشید خیلی طولانی شدش... ولی گفتم کامل توضیح بدم با مثال که بتونید راحت تر راهنماییم کنید....
    سوالم هم اینه: آیا بنظرتون این آقا با توضیحاتی که ازش دادم ، مستقل هستن یا نه؟؟!!!
    من میترسم پس فردا توی زندگیمون هم خوانوادش مدام بخوان اظهار نظر کنند و ایشون هم بخاطر احترامی که قائله هیچ حرفی نزنه....!!! یا خواهرشون مدام بخوان توی کارای من، توی زندگی من فضولی کنند.... !!!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام عزیزم
    راستش حریم خصوصی که بعد ازدواجم باید حتما بین زن و شوهر باشه چه برسه قبل ازدواج در محیط خونه!!!!!
    این مورد که اصلا چیز خوبی نیست ولی باید ببینی حاضره بعد ازدواجم بین همسرش و خودش هم چین چیزی باشه اگر همسرش اینطوری بخواد یا نه..
    در مورد استقلالم تا اینجاش که خوندم میشه به این نتیجه رسید که خیلی وابسته است..اصن حاضر نیست کارشو تغییر بده؟؟مثلا یک شرکت کوچک تر واسه خودش بزنه و با پدرش کار نکنه؟؟
    به نظر من اگر جوابت مثبت بود حتما مشاوره قبل ازدواج برین.ایشالا هرچی به صلاحته اتفاق بیفته

  3. 4 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    asal2013 (دوشنبه 14 مهر 93), elham.e (سه شنبه 15 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 14 مهر 93), دختر بیخیال (سه شنبه 15 مهر 93)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    خیر مستقل نیستن.
    بنظر من نشانه های شکست تو زندگی با این آقا هست
    ایشون باید وقتی متاهل میشن مسایل شخصی ای که با شما بعنوان همسر خواهند داشت و از خانوادشون جدا کنن.
    خیلی مسایل خصوصی بین زن و شوهر هست، اصلا جالب نیست این وسط خواهرشون بخواین از تمام مسایل شما آگاه باشن.

    اصلا کار درستی نیست.
    ناخوداگاه باعث ایجاد کدورت و دخالت تو زندگیتون هم میشه.
    خیلی جالبه که چطور یک پسر 30ساله حریم شخصی و خصوصی نداره، تازه راحت میگن خواهرم فضوله و نمیتونم جلوشونو بگیرم.
    قبلا ایشون مجرد بودن ولی الان مسایل ایشون به همسرشون هم مرتبطه، پس این مسله مسله خصوصی شما هم هست نه فقط ایشون که خواهرشون بخواین تا این حد پیش برن.

    توجه کنین این یک نمونه کوچیکیست فردا مسایل خیلی بزرگتری تو زندگیتون پیش میاد، این قضیه جز اون دسته مسایلیست که باید دو سه برابرش کنین بعد ببینین میتونین تحمل کنین یا نه! اگه نمیتونین بهتر جواب منفی بدین.

    ایشون سی سال به این رویه عادت کردن شما یک شبه نمیتونین این عادت و از بین ببرین اونم وقتی خودشون نمیخواین.تازه تصور کنین خودشون هم بخواین بین خواهرشون و خانوادشون دلخوری پیش میاد.

    تصور کنین فردا روز شما دو نفر بینتون مشکلی پیش میاد، بحثی میکنین حالا این بحث بصورت پیام باشه، خواهرشون متوجه بشن و آتیش این بحث و با دخالت بخواین بیشتر کنن.
    یا اینکه اصلا بدتر شما میخواین بهم ابراز علاقه کنین، خواهر ایشون این پیام ها رو بخونن، من موندم یک پسر سی ساله چطور مممکنه تا این حد با خواهرش راحت باشه، خداییش خجالت داره!
    حرف زدن با همسر خیلییی فرق داره با خواهر! !!
    بین دو همسر یسری مسایلی پیش میاد که اصلا درست نیست خواهر آدم یا حتی خانواده در جریان قرار بگیرن.
    من نمیفهمم چطور این مشکل از نظر ایشون یک فضولی ساده است. ایشون یا به پختگی و اون بلوغ لازم هنوز تو سن سی سالگی نرسیدن که این هم باز برای آینده شما مشکل سازه.
    یا بسیار با خواهرشون راحت هستن که باید شما استانه تحملتون خیلی بالا باشه چون دخالت های زیادی تو زندگیتون و باید تحمل کنین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 15 مهر 93 در ساعت 00:21

  5. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    asal2013 (سه شنبه 15 مهر 93), رزا (سه شنبه 15 مهر 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام SOGAND. جان. ممنون از پاسخت... بله دقیقا برای منم این مورد درکش خیلی سخته... چون تو محیط خونه ی ما و خانواده ام همه ی حریم های شخصی رعایت میشه و هیچ کس به خودش اجازه نمیده وارد حریم شخصی اون یکی بشه.... والبته اعتماد هم بین اعضای خانوادم خیلی خوبه و همه بهم اعتماد کامل داریم و هیچ پنهون کاری هم نداریم....!! ولی وقتی من اعتراض میکنم به این آقا و بهشون گفتم نباید همچین اجازه ای بدین، میگن من چیزی ندارم از خانوادم پنهان کنم... و میگن ما حتی اگر گوشیمون توی جمع زنگ بخوره و بخصوص توی اون جمع پدرم هم باشه هیچ کس حق نداره بخاطر جواب دادن به گوشیش اون مکان رو ترک کنه و همه اعضای خانوادش انگار همین شرایط رو دارن.... البته الان من هم اگر توی خونه ی خودمون گوشیم زنگ بخوره حتی اگر پشت خط مطمئن باشم مثلا همکلاسی آقا (همکلاسی جنس مذکر) باشند من هم همون محیطی که هستم پاسخ گوشمو میدم و همه میدونن من دارم با چه کسی و راجع به چه موضوعی میحرفم و من هم چیزی ندارم از خانوادم پنهون کنم ولی اگر مثلا توی محیطی باشم که شلوغ باشه یا خونه مهمون داشته باشیم سعی میکنم برم توی اتاقم صحبت تلفنی رو ادامه بدم که حواسم حین صحبت جمع باشه....!!! ولی این آقا میگوین این حرکت توی خانوادشون خیلی بد تعبیر میشه....!!!!!!
    و بابت سوالی که پرسیدی باید بگم بله کلا این طور بار اومده و اخلاقش همین شده... توی جلساتی که باهاشون داشتم برای آشنایی اگر گوشیشون زنگ میخورد، ابتدا عکسی که روی گوشیشون میومدمو برای من توصیف میکردن که مثلا این آقا یا خانم کی هستن و چه رابطه ی کاری یا هر چیزی باهاشون داشتن.... وبعد عذرخواهی میکردن میگفتن باید جواب بدن و بیشتر صحبت های کاری بود.... در کل از لحاظ کاری هم مسئولیت زیادی داره و هم خیلی سرش شلوغه.... یا دنبال عکسهای جراحیشون میگشتن تا بهم نشون بدن خیلی راحت گوشیشونو سمت من گرفته بودن و توی عکس های خانواده گیشون دنبال عکساشون میگشتن....
    من فکر میکنم چون از اول توی همچین خانواده ای بزرگ شده براشون این مسئله عادی هستش و عادت کردن به این روش... و حتی وقتی من اعتراض کردم ابتدا تعجب کردن که چرا من ناراحت شدم و این مسئله ربطی به مستقل بودنشون نداره( چون من متاسفانه بهشون گفتم که فکر میکنم هنوز مستقل نیستین و خیلی وابسته خانواده هستین و حس میکنم همه توی امورتون نظر میدن و دخالت میکنن.... که این حرف من باعث ناراحتی ایشون شدش....!!
    بله اصلا حاضر نیست کارشو تغییر بده.... چون هم از ابتدا کنار پدرش بوده میگه اگر الان توی این سن پیریش تنها بذارم اصلا درست نیست و اون بوده که منو به اینجا رسونده و من هر چی دارم از پدرم دارم....!!! و الان بقوله خودشون 8 ساله دارن توی این کار زحمت میکشن و بیشتر سرمایه و وقتشو روی این کار گذاشتن و هم اینکه درآمدش خیلی خوبه و اصلا قابل مقایسه با حقوق کارمندی نیست.... درآمد اینجا حدود 5-6 برابر حقوق کارمندیشه....!!
    از دختر بیخیال هم خیلی ممنونم و از وقتی که برام گذاشتین واقعا ممنون. دقیقا تموم حرفایی که زدین من هم بهش پی بردم و فکر کردم.... و بابت همین قضیه ها می ترسم ... از طرفی توی این همه خواستگاری که داشتم این تنها شخصی بودن که از لحاظ چهره و ظاهر و تیپ و شخصیت همونی هستن که من میخواستم و واقعا توی نگاه اول به دلم نشستن و با اینکه این مسائل رو حس کردم نتونستم خیلی راحت ازشون بگذرم و جواب منفی بدم بهشون و خودشونم هم خیلی اصرار دارن که من دارم اشتباه میکنم و اون کاملا شخص مستقلی هستش و فقط به خانوادش داره احترام میذاره.....!!! و میگن من تا ازدواج نکردم و زندگیمو از خانوادم جدا نکردم اوضاع همین طوره ولی بعدا که مستقل شدیم دیگه اجازه نمیده کسی توی مسائل زندگیمون دخالت کنه....!! واقعا موندم نمیدونم چیکار کنم.....
    بهم بگین با پرسیدن چه جور سوالات غیر مستقیمی میشه به مستقل بودن طرف پی برد به جز مسائلی که گفتم....!!!
    چند تا نمونه سوال برام مثال بزنید واقعا ممنون میشم.... خواهشن راهنماییم کنید هر چی زودتر باید تصمیم بگیرم و منتظرشون نذارم اگر جوابم منفی هستش.... چون دوست ندارم کسی انتظار بکشه بعد یهو جواب منفی بدم..... مرسی از همگی.
    اوه چقدر طولانی شدش.... از همگی معذرت میخوام... من در طول روز بدلیل اینکه 3 تا پیام بیشتر نمیتونم بذارم مجبورم مفصل توضیح بدم. و همین جا بگم من تموم پیاماتونو میخونم و بهد همه رو باهم جواب میدم و از همه همین جا تشکر میکنم. مرسی.

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سوالم اینقدر سخت بود که کسی نیومد راهنماییم کنه.... ؟؟؟؟؟؟!!!!!!
    خواهشن به خانم مصباح الهدیو فرشته اردیبهشتو deljoo_deltang و gisooo و آقای معاون کلانتر و آقای samanft اطلاع بدین و بیان از راهنمایی هاشون بهره مند شم....
    از همه ی آقایونی که میتونن بهم راهنمایی کنن میخوام راهنماییم کنید باز شما مرد هستین خیلی راحت تر میتونید بگین یک مرد باید چه شرایطی داشته باشه که بهش بگن مستقل شده....؟؟؟!!!
    و دوباره اصل سوالمو مطرح میکنم:
    بهم بگین با پرسیدن چه جور سوالات غیر مستقیمی میشه به مستقل بودن طرف پی برد به جز مسائلی که گفتم....!!!

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array
    خود من اصلن پستتو نخوندم،ینی رغبت نکردم به خاطر عدم فاصله بین خطوط و

    عدم پاراگراف بندی.هر خط م که حداکثر تا .................................................. .............................................. اینجا رسید

    دوبار اینتر بزن.اینجوری /\

    با سلام و خسته نباشید به مشاوران عزیز این سایت و اعضای محترم
    همین طور که از عنوان تاپیکم هم مشخصه من میخوام بدونم چطور باید فهمید

    که آیا خواستگارم استقلال داره یا نه.... ؟؟؟
    یک سری توضیحاتی من میدم ببینید آیا این ها میتونه نشان دهنده ی این باشه که

    استقلال فکری نداره.... و این که مگه هر کسی برای خودش نباید حریم شخصی داشته....؟

    ! پس چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن که بقیه به حریم شخصی شون وارد بشه.....؟؟؟!!

    خوب از خودم بگم ( البته من قبلا هم یک تاپیک داشتم و تا حدودی خودمو معرفی کرده بودم):

    من دختری 26 ساله هستم و ارشد مهندسی برق خودنم. و یکی از دوستان به من آقایی رو

    معرفی کردند که قصد ازدواج دارند... مشخصات این آقا: 30 سالشونه. ارشد مدیریت بازرگانی دارند.

    و به طور قراردادی کارمند هستند ولی به قوله خودشون این شغل اصلیشون نیست و فقط بخاطر وجه ی

    کاری و شخصیتی اونجا فعالیت میکنند و همیشه و همه روزه هم نمیرن... اما شغل اصلی ایشون اینک

    ه نمایندگی یک شرکت فرآورده های لبنیاتی دارن و دامداری صنعتی دارن... و ناظر کنترل کیفیت همون

    کارخونه ای که نمایندگیشو دارن هم هستن... در کل مشخصه فردی سخت کوش و کاری و دارای وجه

    خوب اجتماعی و کاملا مسئولیت پذیر هستند و معرفشون که همکارش هستند در اون مکانی که گفتم

    قراری کار میکنند اینو تأیید میکنند. و از سن23 سالگی همزمان که سرباز بودن کار هم میکردن و به فکر آینده بودند.

    توی این 7-8 سالی که کار کردن تونستن خونه و ماشین خوب و حتی زمین کشاورزی هم بخرن....

    ولی مشکلی که هست من حس میکنم خونوادش توی زندگیش خیلی نقش پررنگی دارن و من میترسم

    مستقل نباشن...!!!

    مثلا همه درآمدش به جز چیزهایی که تونسته برای آیندش فراهم کنه توی خونوادشون و خونه خرج

    میشه و همش هم میگویند من هر چی دارم از پدرم دارم و اگر به این جا رسیدم کمک های پدرم بودند

    البته من هم واقعا اینو قبول دارم و همیشه هم اعتقاد دارم ماها باید همیشه در هر شرایطی به خوانواده

    هامون توجه کنیم و بهشون احترام بذاریم و قدردان زحمت های بی دریغ شون باشیم...

    ولی این آقا هر کاری میخواد انجام بده باید حتما پدرشون بدونن و یک جورایی بدونه گفتن به پدرشون

    آب هم نمیخورن و اینو احترام به ایشون میدونن...!! و دیگه اینکه خواهر ایشون که نامزد هستن و هنوز توی

    خونه ی پدری هستن توی همه کارای ایشون فضولی میکنند( به گفته خودشون). خیلی راحت سر

    گوشی ایشون میرن و حتی اگر رمز بذارن روی گوشیشون سریع به پدرشون میگن که فلانی حتما

    چیزی توی گوشیش داره یا .... که روی گوشیش رمز میذاره.... پسورد گوشی و ایمیل و... همه رو این

    آبجیشون دارن و همه جا باید یک سرکی بکشن... و حتی خودشونو جای برادرشون جا زدن و به

    من پیام دادن با گوشی اون.... و بعد خودشونو معرفی کردن و گفتن که خواهرش هستم....!!!

    من وقتی هم اعتراض میکنم که چرا اجازه میدین به حریم خصوصی تون کسی وارد بشه؟

    میگن: من چیزی ندارم از خونواده مخفی کنم و ... من هم بهشون گفتم شما قرار نیست مخفی کاری کنید

    و حتی اگر جلوی خونوادتون حرف هم بزنید موردی نیست ولی نباید اجازه بدین به هر کسی که وارد گوشی شما بشن....!!!

    یا حتی با اون اس بدن به کسی.... میگن من قبلا هم گفته بودم فضوله خواهرم و ناراحت نشو از کارش....

    از طرفی هم کار اصلیشون که دامداری صنعتی بود با پدرشون هستن و قصد هم دارن حتما با ایشون در آینده هم

    کار کنند چون درآمد اصلیشون هم همینه انگاری....!!

    من حس میکنم به خاطر کارشون که با پدرشون هست خیلی به خونوادش وابستگی داره.... و رو حرف اونا حرفی نمیزنه....!!!

    ببخشید خیلی طولانی شدش... ولی گفتم کامل توضیح بدم با مثال که بتونید راحت تر راهنماییم کنید....

    سوالم هم اینه: آیا بنظرتون این آقا با توضیحاتی که ازش دادم ، مستقل هستن یا نه؟؟!!!

    من میترسم پس فردا توی زندگیمون هم خوانوادش مدام بخوان اظهار نظر کنند و ایشون هم بخاطر

    احترامی که قائله هیچ حرفی نزنه....!!! یا خواهرشون مدام بخوان توی کارای من، توی زندگی من فضولی کنند.... !!!









  9. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    asal2013 (سه شنبه 15 مهر 93)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    73
    Array
    به نظر من دیگه الان خیلی واضح فهمیدی که استقلال نداره..با این توصیفاتی که کردی دیگه در این زمینه احتاج به سوالم نیست..
    سوالای در این زمینه مگه چیه؟؟این که مثلا تا حالا اجازه دخالت به کسی تو زندگی شخصیتونو دادینو..که اینا واسه جلسه اول دوم خواستگاری که هنوز تو فاز شناخت نشدی هستش نه الان ..
    راستش من فک مکی کنم چون این اقا به دلت نشسته دوست نداری از دستش بدی و می خوای تا جایی که جا داره خودتو قانع کنی که هنوز شاید امید باشه استقلال داشته باشه و.. من بهت حقم میدم چون من خودمم تا حالا کسی نبوده که به دلم بشینه شاید اگه روزی یکی پیدا بشه شرایط تو رو تو تصمیم گیری پیدا کنم.اما باید ببینی این اسقلال وحریم خصوصی چقد واست مهمه و اگر نباشه چقد زندگیتو تحت الشعاع قرار میده..
    من یک راه حل یتونم بهت بدم که اینه معیاراتو مکتوب بنویس وجلوی هر معیار از 1تا10نمره بده که تو دوست داری نمره همسرت نسبت به اون معیار چند باشه و درجلوی اون نمره خواستگارت چنده اینجوری می تونی راحت تر تصمیم بگیری مثلا اگه به دل نشتن خیلی واست مهمه بهش10بده ومثلانمره خواستگارت اگر9بود این ینی یکی از اصلی ترین معیاراتو داره ..همین طوری طبقه بندی اگربه صورت مکتوب کنی می تونی به نتیجه برسی.
    موفق باشی عزیزم

  11. کاربر روبرو از پست مفید SOGAND. تشکرکرده است .

    asal2013 (چهارشنبه 16 مهر 93)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    SOGAND جان ممنون از اینکه وقت میذاری و مطالب منو میخونی

    ( با این فونت بد و عدم فاصله بین خطوط و عدم پاراگراف ها)

    و نظر میدی. خیلی لطف میکنی خانومی. بله دقیقا همین طوره واقعا موندم چه تصمیمی درسته....

    این کاری که شما گفتین رو انجام دادم و نمره ی 80% رو آوردن....!!

    ولی ترس من اینه که نکنه پس فردا که ما با هم ازدواج کردیم باز هم خواهرشون یا خانوادش

    بخوان توی مسائل زندگیمون دخالت کنند.... !!!! همه ی ترس من همینه و نمیدونم چطور میتونم به

    حرفاش اعتماد کنم که میگه وقتی زندگیش مستقل بشه دیگه اجازه نمیده کسی توی زندگیه مشترکش دخالتی کنه....!!

    بخدا آرامشم ازم گرفته شده نمیتونم تصمیم بگیرم از طرفی خانوادمم خیلی موافق هستن و وجه ی

    اجتماعی و شخصیتی خوبی بجا میذاره هرجا میره و با هر کسی که برخورد داره..... همه ازش تعریف

    میکنند.

    وای دارم کلافه میشم از بس فکر کردم.... کسی چرا راهنمایی نمیکنه.... چرا کسی نظری نمیده.....

    از آقایون محترم سایت میخوام بیان نظرشونو برام بنویسن.... آیا از نظر شما هم این آقا مستقل نیستن...؟؟؟؟!!!!


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 77
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 آبان 93, 10:51
  2. از زندگی مشترک بیزار و خسته م
    توسط شکوفه کویری در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 دی 92, 16:58
  3. پاسخ ها: 40
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اسفند 91, 14:10
  4. شوهرم خستگی رو به تنم میزاره
    توسط shamim_bahari2 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: شنبه 27 خرداد 91, 15:50
  5. بر خلاف حرفی که میزد وابسته شد
    توسط bugatti در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اردیبهشت 90, 01:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.