به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 52
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 تیر 03 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    14,179
    سطح
    77
    Points: 14,179, Level: 77
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    73
    Array

    مجازات اعتراض

    سلام دوستان
    چند روز پیش وقتی همسرم با حرفای غیر منطقی رو اعصابم رفته بود دیگه تحملش برام خیلی سخت شده بود پا شدم رفتم خونه پدرم و مشکلاتمو که از هیچ کدومشون با خبر نبودند گفتم ... گفتم حق طلاق دارم و تصمیم گرفتم جدا شم ... واقعا هم همین تصمیمو گرفته بودم
    شوهرم که فهمید اومد اونجا شروع به داد و بیداد کرد. پدرم به پدرش زنگ زد و پدرشوهرم اومد خونه پدرم .... شوهرم از این حرکت من خیلی شاکی شد هرچی ظرف دم دستش اومد تو خونه پدرم شکوند
    پدرها مارو برگردوند خونمون ولی همسرم من رو به مجازات این عملم دو روز تو خونه حبس کرد گوشیمو گرفته بود کلیدامو گرفته بود و درو قفل میکرد ... می گفت میخوام روزگارتو سیاه کنم .. حتی اگه طلاق هم بگیری همین کارو میکنم ... خیلی روزای بدی بود ... واقعا شوهرم دیوونه بود من هیچی نمی گفتم و فقط اشک میریختم ... یه شب منو برد تو بیابون گفت میخوام بکشمت ... خیلی وحشتناک بود خیلی دور شده بودیم از شهر همه جا تاریک بود اینقدر التماسش کردم تا دور زد و برگشتیم ولی با حرفاش با کنایه هاش واقعا روحمو آزار میداد ... اون کار بد کرده بود و من فقط به جرم اینکه نسبت به خیانت هاش اعتراض کرده بودم باید مجازات میشدم ...
    تا اینکه بعد از دو روز ازم خواست مهریه ام رو ببخشم تا دست از این روانی بازی هاش برداره ... گفت اگه بخشیدی که زندگی میکنی اگه نه که زندگیتو میکنم زندگی سگ ... اگه طلاقم بگیری میکشمت ... هم تورو هم خانواده تو .... پدرش و پدرم هر شب میومدن خونمون که آرومش کنن ... پیش اونا میگفت باشه من مشکلی ندارم میخوام زندگی کنم وقتی اونا میرفتن منو زجر میداد همش تهدید و تهدید و تهدید
    الکی بهش گفتم باشه می بخشم وقتی دیگه آزادم کرد که برم مهریه رو ببخشم با پدر مادرش رفتیم خونه پدرش و به توافق رسیدیم که من حق طلاق رو پس بدم تا از خر شیطون پیاده بشه ... پدرم گفت به هیچ وجه اجازه نمیدم جدا بشی باید هر طور شده زندگی کنی ...

    حالا من برگشتم خونه با یه حق طلاق باطل شده و زندگی اجباری که برای حفظ آبروی پدرمه
    هم از شوهرمم بدم میاد هم از پدر مادرم ....
    آدمک آخر دنیاست بخند
    آدمک مرگ همین جاست بخند
    دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
    آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...

  2. 10 کاربر از پست مفید terme00 تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 05 مهر 93), m.reza91 (چهارشنبه 26 شهریور 93), meinoush (چهارشنبه 26 شهریور 93), paiize (چهارشنبه 26 شهریور 93), roozbeh220 (چهارشنبه 26 شهریور 93), Somebody20 (چهارشنبه 26 شهریور 93), آرام دل (چهارشنبه 26 شهریور 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 26 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 26 شهریور 93), صبا_2009 (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    ترمه عزیزم تو که آروم بودی صبور بودی همه اش میومدی به من دلداری میدادی چی شد عزیزم بهم ریختی
    من بلد نیستم چیزی بگم
    بدون، ترمه ویژه دعات میکنم
    آروم باش عزیز جونم همه چی درست میشه
    ویرایش توسط آرام دل : چهارشنبه 26 شهریور 93 در ساعت 09:35

  4. 3 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    terme00 (چهارشنبه 26 شهریور 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 26 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 فروردین 04 [ 06:05]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,638
    امتیاز
    46,612
    سطح
    100
    Points: 46,612, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    8,102

    تشکرشده 6,568 در 1,505 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام عزیزم
    غصه نخور...زندگی همه همینه...یه روزخوشی یه روزبدی...
    چرارفتی خونه پدرت؟مگه چکارکرده بود؟دوباره خطایی کرده بودیابه خاطرهمون اتفاقها...اگه بخاطراتفاقهای قدیمی بوده بایدبگم سخت اشتباه کردی...آخه چرا؟؟؟تاوان این اشتباهت رودادی اما بد...نبایداینطورمیشدکه شد...
    مگه شوهرت قصدنداشت خوب باشه..مگه قرارنشداگه میخوای زندگی کنی ببخشیش...چرارفتی به خانوادت همه چیز روگغتی...چراتااین حدارزش وآبرروش روآوردی پایین؟نمیخوام سرزنشت کنم..نمیخوام بگم مقصری...اماخب اون هم مرده...وقتی اینجوری ابروش رفت بایدطبیعی دیونه بشه...
    بگوواسه چی یهوبهم ریختی وتصمیم گرفتی جدابشی ورفتی خونه پدرت؟
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  6. 7 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 26 شهریور 93), m.reza91 (چهارشنبه 26 شهریور 93), Somebody20 (چهارشنبه 26 شهریور 93), terme00 (چهارشنبه 26 شهریور 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 27 شهریور 93), آرام دل (چهارشنبه 26 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید اینو میگم من متوجه نشدم نتیجه اینکارت چی بود که رفتی خونه پدرت اصلاب رای چی اینکار را انجام دادی وقتی میدانی که نظر پدرت اینه؟

    پدرم گفت به هیچ وجه اجازه نمیدم جدا بشی باید هر طور شده زندگی کنی ...
    من متوجه نمیشم این کار را به چه امیدی انجام دادی وقتی خانوادت پشتت نیستن.مسئله اینکه شوهرت خیانت میکنه و رابطه جنسی داره بخوای زندگی کنی یا نکنی بخودت مربوطه برخورد شوهرت هرچند عصبانیه و حرفایی که میزنه از روی عصبانیت هم در نظر بگیریم غیرعادیه

    هرچی ظرف دم دستش اومد تو خونه پدرم شکوند.وشیمو گرفته بود کلیدامو گرفته بود و درو قفل میکرد ... می گفت میخوام روزگارتو سیاه کنم ...گفت اگه بخشیدی که زندگی میکنی اگه نه که زندگیتو میکنم زندگی سگ ... اگه طلاقم بگیری میکشمت ... هم تورو هم خانواده تو ....یه شب منو برد تو بیابون گفت میخوام بکشمت ... خیلی وحشتناک بود خیلی دور شده بودیم از شهر همه جا تاریک بود اینقدر التماسش کردم تا دور زد و برگشتیم
    در مورد این جملت باید بگم بیشتر از اینکه از پدر مادر یا شوهرت بدت بیاد باید از خودت و انفعالی که داری بدت بیاد انتخاب با خودته:

    1.توی این زندگی بمانی با همین وضعیت شوهرت با هرکی دوست داره رابطه برقرار میکنه عاطفی و جنسی و سعی کنی سازگاری داشته باشی
    2.خودتو قوی کنی مهارت های خودتو افزایش بدی و کم کم مستقل بشی

    روی پدر و مادرت به هیچ عنوان حساب نکن خودتی که باید بلند بشی فکر کنم وقت اینه که بزرگ بشی

    پ.ن:هیچی ندارم بگم بعنوان یه پدر فقط متاسفم واقعا متاسفم

    - - - Updated - - -

    از طریق انجمن آزاد پیگیر یکنید لطفا.
    اطلاع میدم مشاورین و مدیر بیاین و نظر بزارن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 8 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 05 مهر 93), asemaneabi222 (چهارشنبه 26 شهریور 93), marta (چهارشنبه 26 شهریور 93), meinoush (چهارشنبه 26 شهریور 93), sara 65 (یکشنبه 30 شهریور 93), رزا (یکشنبه 30 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 26 شهریور 93), صبا_2009 (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 فروردین 04 [ 06:05]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,638
    امتیاز
    46,612
    سطح
    100
    Points: 46,612, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    8,102

    تشکرشده 6,568 در 1,505 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    حرفهای خاله قزی درسته...امااول بایدآروم بشی...
    بگوکه چه اتفاقی افتاد...
    شماالان حق طلاق روهم ازدست دادی پس بایدحواست باشه وعاقلانه تررفتارکنی..پیشنهادمیکنم ازآقای مدیرکمک بگیری
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  10. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 26 شهریور 93), roozbeh220 (چهارشنبه 26 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    اصلا نگو از پدر مادرم بدم میاد اونا اتفاقا خیلی خانواده دار و با ابرو هستند من حسرت میکشم که خانواده خانمم از اول حداقل یک سر سوزن

    به خانمم بها ندن تا بشه زندگی کرد اما متاسفانه انقدر پشتش هستن که به نظرم رو خودشون هم ب زودی شاخ میشه و خبرکشیا متعددی هم کرد

    و الان سر یک مساله که شاید اگر عنوان شه از خنده تالار منفجر شه اونا انقد پشت دادن و به هیچ و پوچ ازش طرفداری میکنن/ دارن زنمو از من جدا میکنن


    و اما شما کار اشتباهت این بوده که رفتی خونه پدر مادرت اون هم جایی که اصلا ی ذره پشت بت ندادن حالا نه اینکه بگن جدا بشی نه

    اینکه بیان مشکلتو حل کنن ؟ صحبت کنن ببینن قضیه از چی قراره؟ ایا این کار صورت گرفت؟
    ویرایش توسط roozbeh220 : چهارشنبه 26 شهریور 93 در ساعت 10:38

  12. 2 کاربر از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده اند .

    مهربونی... (چهارشنبه 26 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    353
    Array
    ترمه ای جونم
    من زندگی مشترک نداشتم تجربه و اطلاعات کافی ندارم نمی تونم راهنمایی به درد خوردی بکنم
    نمی دونم الان به جز حق طلاق که دادی چیز دیگه ای مونده که بدی یا نه. اما اگه مونده بازم تحت فشار بهش ندی بقیه رو.
    وقتی دیوونه میشه سعی کن یه جوری ارومش کنی و یه جوری واسه خودت وقت بگیری در عمل تا بتونی بیای اینجا از کارشناسا توی تاپیک خصوصی راهنمایی بگیری ببینی چی کار کنی
    یعنی یه جورایی کش بده وقتو تا خودتو به مشاور برسونی. اما کاری نکن که بعدا پشیمون شی
    با شوهرتم بحث رو در رو نکن

    ترمه مدیرهمدردی حتما راهنماییت کرده

    نمی دونم چی بگم
    واسه اعصاب خوردیت الان کارای خیلی کوچیک بکن که خوشحالت کنه
    مثلا بوی عطر
    می تونی اگه نزدیکتون هست بری دو سه تا عطر تست کنی
    نمی دونم دیروز خودم حالم خیلی بد بود یکی بهم از این تست عطرا داد حالم بهتر شد هنوزم بوش می کنم
    از این کارای خیلی کوچیک تا یه کم یه کم روحیه ات بهتر شه

    تو تاپیک خصوصیت هم حتما مشورت بگیر


  14. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 26 شهریور 93), khaleghezey (چهارشنبه 26 شهریور 93), roozbeh220 (چهارشنبه 26 شهریور 93), شیدا. (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 تیر 03 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    14,179
    سطح
    77
    Points: 14,179, Level: 77
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    73
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط paiize نمایش پست ها
    سلام عزیزم

    چرارفتی خونه پدرت؟مگه چکارکرده بود؟دوباره خطایی کرده بودیابه خاطرهمون اتفاقها...

    نه بخاطر خیانت هاش نبود ... همسرم یه عادت زشت دیگه داره از هر کی عصبانی بشه باید حرصش بده تا دلش خنک شه ...

    همسر من از ابتدای ورود به خانواده ما با خواهرم صمیمی شد و خیلی زیاد با ایشون شوخی می کرد شوخی هایی که با توهین همراه بود ... همسرم برای ایشون کادوی تولد گرفته بود و حتی گوشی قدیمی خودش را به ایشون بخشیده بود ...

    من خیلی بهش تذکر دادم که این شوخی ها باعث از بین رفتن حرمت ها میشه ... تا اینکه خواهر م یک بار از شوخی همسرم ناراحت شد و جواب ایشان را نداد و با اخم رو برگرداند .... و همین شد سرآغاز داستان ... یک بار هم خواهرم موقع پذیرایی پیش دستی جلوی همسرم گذاشته بود و همسرم گفته بود این پیش دستی قبلا استفاده شده ... خواهرم گفته بود نه تمیزه و برایش عوض نکرده بود ... بعد از این موضوع همسرم خیلی از ایشون عصبانی شد و دعواها شروع شد ..
    وقتی از همسرم میپرسم مشکلت با فلانی چیه
    همسرم میگه من به فلانی خیلی محبت کردم ولی اون لیاقت نداره و پرررررو عه .... مدام همینو میگه
    نصفه شب شیشه اتاقش را شکست ولی من به خانواده ام نگفتم کار همسرم بوده ... این موضوع برای پارساله

    همسرم آروم شده بود ولی یادش نرفته بود همین چند روز پیش هم سر یه موضوع خیلی مسخره دیگه رو اعصاب من بود که باید به خواهرت زنگ بزنی و فحش های رکیک بدی ... رو اعصابم بود میگفت باید این کارو انجام بدی ... می گفت بالاخره پدر مادرت از خونه میرن بیرون اونوقت یه نفرو میفرستم سر وقت خواهرت و بی عفتش میکنم ...

    منم جونم به لبم رسیده بود دیگه از این رفتارهای غیر طبیعیش خسته شده بودم ... بخدا رفتم که جدا شم نرفتم که زیرآبشو بزنم ... من قصدم جدایی بود ...
    نمی دونستم پدرم اجازه نمیده ... وگرنه هیچوقت نمیرفتم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    ب
    1.توی این زندگی بمانی با همین وضعیت شوهرت با هرکی دوست داره رابطه برقرار میکنه عاطفی و جنسی و سعی کنی سازگاری داشته باشی
    2.خودتو قوی کنی مهارت های خودتو افزایش بدی و کم کم مستقل بشی
    پدر مادرم پیشنهادشون مورد اوله .... میگن کم کم دست بر میداره از این رابطه ها ...
    چون خواهر بزرگم به علت بی مسولیتی و اعتیاد همسرش ازش جدا شده و مجدد ازدواج کرده پدرم میگه من دیگه نمیتونم سرمو تو مردم بلند کنم ... باید زندگی کنی ...
    دلم میخواد فرار کنم برم از این شهر خودمو گم و کور کنم

    چجوری مورد دوم رو انجام بدم خاله قزی ؟؟؟؟؟؟؟ بیشتر توضیح میدی ؟

    - - - Updated - - -

    هنوز حق طلاقم باطل نشده ... باید همسرم بره درخواست بده که هنوز نرفته
    ولی آروم شده ... از منم انتظار داره زود همه چی رو فراموش کنم ... ولی من خیلی دلم شکسته نمیتونم براحتی به حالت عادی برگردم

    - - - Updated - - -

    راستی یادم رفت بگم ... تو همین یکی دو روز گیر داده بود به گوشیم و چقدر بهانه تراشی کرد که چرا همکار های مردت شمارت رو دارن ... باید بری خطت رو عوض کنی ... منم رفتم یه خط دیگه خریدم ...
    یه جورایی دنبال بهونه بود که حرصم بده ... نصف شب میگفت لباسامو بنداز تو ماشین بعد منتظر بشیت تا ماشین کارش تموم بشه بعد اتو کن ... باید برای فردا صبح که میخوام برم سر کار 4 .5 دست لباس حاضر کنی ... منم از ترسم و از اینکه حوصله آزارهای روحیشو نداشتم انجام میدادم ... تازه فردا صبح هم نرفت سرکار
    می گفت باید کل خونه رو همین الان تمیز کنی برق بندازی ... وگرنه میرم در خونه باباتو آتیش میزنم

    خیلی بد بود یاد زندان های سیاسی افتادم که شکنجه روحی میدن
    آدمک آخر دنیاست بخند
    آدمک مرگ همین جاست بخند
    دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
    آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    سلام درسته کا الان خیلی عصبانی و ناراحت هستی
    اما باید قبول کنی که یه مدت تند رفتی
    وقتی حق طلاق رو گرفتی باید عادی زندگیتو می کردی و همون گذشت ها و رفتار مهربون و ...
    اما یه مدت بعد که دعواتون شده شما رفتی داستان رو به خانواده ها کشوندی که اشتباه کردی باید خودتون حلش می کردید
    شما فکر می کنید هر فردی تحت هر شرایطی حاضره با طرفش زندگی کنه
    نه اونم حق انتخاب و زندگی داره
    نه اینکه شما بخوای با حق طلاق و ...هی تهدیدش کنی حتی تو دلتون که فکر کنید برگ برنده دستتونه
    زندگی میدون مسابقه نیست
    کاملا رفتاراش نشون میده که از گرفتن حق طلاق و پشت سرش در میون گذاشتن مشکلات با خانواده ها عصبانی و ناراحته و غرورش خدشه دار شده
    مراقب زندگیت و غرور همسرت باش
    طلاق چیزی نیست که حقش اینقدر مهم باشه
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    terme00 (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 اردیبهشت 94 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1393-5-14
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,125
    سطح
    18
    Points: 1,125, Level: 18
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 79 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    َشما مطمئنید همسرتون تعادل روحی و روانی داره؟؟؟
    بنظر منکه طبیعی بنظر نمیاد کاراشون.
    شما اصلا اگه برید شکایت کنید ایشونو بررسی کنن خودشون حق طلاق و بدن بهتون . والا بخدا
    عصر برده داری خیلی وقت تموم شده

    نظرمو گفتم هرچند میدونم الان پستای زیادی سرازیر میشه در جواب نظر من که چرا این حرفو زدی و باید وانمود میکردم امری طبیعیه و خوب میشه همسرتون.

    بهرحال امیدوارم یا همسرتون اصلاح شه یا خدا یه صبری عظیم به شما بده

  19. 5 کاربر از پست مفید marta تشکرکرده اند .

    aye (یکشنبه 30 شهریور 93), paniz93 (چهارشنبه 26 شهریور 93), terme00 (چهارشنبه 26 شهریور 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 27 شهریور 93), خیال تو (چهارشنبه 26 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با همسر معتادم چه کنم
    توسط روناک محمدی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 66
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 تیر 97, 22:55
  2. پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: جمعه 21 شهریور 93, 11:37
  3. چطور بدون قهر کردن، اعتراضم را به همسرم اعلام کنم؟
    توسط هستی در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: جمعه 23 دی 90, 00:08
  4. اعتراف به خیانت
    توسط dorsa65 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 11:43
  5. اعتراض به قوانین تالار
    توسط ashnayedirooz در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 دی 89, 12:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.