سلام
میشه دوستان در مورد جبر و اختیار وتاثیر اراده ی انسان و اراده ی خدا در زندگی صحبت کننند![]()
تشکرشده 88 در 46 پست
سلام
میشه دوستان در مورد جبر و اختیار وتاثیر اراده ی انسان و اراده ی خدا در زندگی صحبت کننند![]()
تشکرشده 126 در 74 پست
جبر و اختیار: جبر و اختیار این دو گاهی زندگی انسان را به مرز دیوانگی میکشانند اگر نتوانیم ان ها را بشناسیم و در زندگی خود درک کنیم بعضی ا وقات اتفاقاتی در زندگی هرکدام از ما رخ میدهد که اگر دلیل قانع کننده ای برای این دو نداشته باشیم میگوییم حکمت در این کار بوده است اما نمیگوییم مثلا جبر زمانه این بود یا اختیار ما روی این مسیله کم بود شما در روز که در سطح شهر مشغول به فعالیت ها و کارهای روزمره خود هستید صحنه هایی را میبینید که گاه شما را شاد و گاهی غمگین و سخت متاثر میسازد به طور مثال: کودکی که در گوشه خیابان مشغول درس خواندن پای ترازو یا بساط خود است و یا جلوی درب رستوران یا کافه ای به خوردن بقیه مردم نگاه میکند اگر شما که درون رستورانی با جمع دوستان یا خانواده نشسته باشید مشغول خوردن و در حال خوش گذشتن بهتون باشه با دیدن چهره یک دختر یا پسر بچه 6 یا 7 ساله که داره به شماها نگاه میکنه و از حالتش معلوم چیز درست و حسابی نمیخوره ممکن یک لحظه شما رو متاثر کنه و تا چند روز حتی ناراحت باشید ممکن همون شب برای اون بچه غذا هم خریده باشیدو در کنار خودتون بهش جا داده باشید ولی میدونید که برای اون همون یک شب و غیر او اون خیلی های دیگه با وضع های بدتر هستن ولی ناراحتی شما مسلما هیچ تاثیری در زندگی این افراد نداره بعضی ها که این مسایل رو میبینن میگن پس اگر خدایی هست عادل نیست چون اگر عادل میبود باید شرایط مساوی زندگی برای تمام بنده هاش بوجود میاورد ولی تاحالا فکر کردین که این جبر خداست با همون صحنه که گفتم ممکن برای اون بچه دو حالت پیش بیاد 1:سعی در بهبود زندگیش کنه تلاشش رو زیاد کنه تا در اخر به موفقیت برسه هیچ چیز غیر ممکن نیست 2:ممکن اون بچه به فرد مخربی در ایندش تبدیل بشه و بگه من در بچگیم شرایط خوبی نداشتم بخاطر همین الان دزد یا و....... شدم حالا میرسیم به اختیار اون فرد میتونسته یکی از دو حالت بالا رو ادامه بده پس اختیارش رو داشته در ابتدا جبر زندگی اون رو به اون شکل در اورده بوده ولی بعدش اختیار خودش بوده پس اینجا نمیتونیم بگیم دنیا بر پایه نامساوات که اد اره میشه حالا همون مسیله ممکن با دیدنش در یک فرد دیگه که مثلا شاید خود شما باشید نتایج مختلفی داشته باشه 1:شما با دیدن زندگی های بدتر از خودتون به زندگیتون امیدوار شید و سعی در بهتر کردن زندگی خودتون و شاید حتی زندگی دیگران داشته باشید شاید روزی حکومت کشوری رو بدست گرفتید که با یاد اوردن اون صحنه تصمیم بگیرید زندگی مردم کشورتون رو بهتر کنید و ملتی در کمال اسایش داشته باشید و....... 2:ممکن شما با دیدن اون صحنه اززندگی ناامید بشید و حتی تا مرز خودکشی هم پیش برید حالا این 2 حالت هم اختیار زندگی شماست ببینین اگه به هر پدیده یا اتفاقی در زندگی خودتون به این شکل نگاه کنید هیچوقت نا امید نمیشین و مشکلاتتون اسون تر از گذشته حل میشه حداقلش اینه که من تجربه کردم این طرز فکر رو در زندگیم و نتایج مثبتی ازش گرفتم ولی بعضی اوقات همین جبر خیلی گیج کننده هست مثلا در داستان خضر و موسی اون صحنه ای که خضر پسر بچه ای رو میکشه تا در ایندش قرار بوده یک قاتل بشه به نظر من این جبر خیلی عجیبیه اخه تا اون زمان اون فرد هنوز شخص کاملی نشده بوده پس میتونیم نتیجه بگیریم که شاید برخی از حوادث در زندگی ما تعیین شدست ولی باز این نتیجه نتیجه دیگه ای رو در زندگی ما داره و اونم این که اگه مثلا قرار بوده اون پسر در اینده قاتل شه پس 1:هدف از افرینشش چی بوده 2:اگه قرر بود که قاتل شه چرا زودتر از موعدش به دستور خدا کشته شد 3:اگه قرار باشه کارای بد هر شخصی از پیش تعیین شده باشه پس دیگه گناهی هم در عالم وجود نداره چون از پیش تعیین شده بوده دیگه پس جبر اجباری بوده و دست اختیار شخص هم نیست و نتیجتا گناهی هم از لحاظ نه دین و نه انسانیت نداره چون خالقش این طور مقدر کرده بوده و بعد اینکه بهشت و جهنمی هم در کار نیست پیامبر محمد گفتن: برای بقا خلق شده اید نه نابودی و فنا خوب حالا بعد از دوران جنینی وارد این دنیا شدیم اگه این دنیا تکامل پیدا کنیم به نظر من در جهان بعدی هم که بیشک منتظر ماست به راحتی زندگی میکنیم در غیر این صورت چون درک صحیحی از دنیای قبلیمون نداشتیم در دنیای بعد هم در اسایش نخواهیم بود مثل این میمونه که کسی ندونه معادله چیه بعد بهش معادله درجه 3بدن بگن حلش کن وقتی مفاهیم اولیه یک چیزو نمیدونیم چطور ثانویه رو باید درک و حل کنیم بیشک قادر به انجامش نخواهیم بود و یا در اخر سختی شاید موفق به انجام این کار شدیم
تشکرشده 126 در 74 پست
مقاله زير را بخوان
یکی از دغدغههای فکری انسان و یکی از زمینههای مطالعه و تفکر انسان اصل نظارت خداوند بر انسان ، دخالت او در امور و تصادفی نبودن رویدادها میباشد. اینکه اگر خداوند و خواست و اراده او ، سرچشمه همه امور و پدیدههاست، پس نقش انسان و اختیار و عملکرد او در این میان چیست؟ اگر همه کارهای انسان به خواست خدا روی میدهد، پس نظام جزا و پاداش دیگر چه صیغهای است؟
هیچ رویدادی تصادفی نیست.
مکتب اسلام ، مبدا هر حرکت و انرژی را ناشی از خداوند متعال میداند و او را به عنوان پرورش دهنده جهانیان و انسان تلقی مینماید. بر اساس آموزشهای این مکتب هیچ رویدادی تصادفی نیست و همگی از جانب خداوند میباشند و جنبه آزمایش دارند و بطور کلی هدف از خلقت ، مرگ و زندگی ، آزمایش انسان است تا در عمل افراد خود را نشان دهند.
همچنین در ضمن روابط اجتماعی و طرز برخورد با یکدیگر انسانها آزموده میگردند و هیچ کس از آزمایش معاف نخواهد بود و به منظور جلوگیری از سقوط و هدایت بشر به سمت رشد ، خداوند برای آنها اشکالاتی ایجاد مینماید تا از طریق گوشمالی دادن آنها مانع طعیان و سقوط آنها گردد.
اگر خداوند بندهاش را دوست دارد، این همه مصیبت برای چه؟
مشکلات و مصیبتهایی که برای بشر ایجاد میگردند، همگی نوعی امتحان هستند تا در عمل افرادی که مسیر رشد و کمال را شناخته و به این اصل واقف هستند و در راه دستیابی به رشد و قرب الهی ، صبر و استقامت نموده و مشکلات را تحمل مینمایند، مشخص گردند و میزان ایمان آنها به منصه ظهور رسد و در نتیجه به پاداش کامل نایل آیند.
چه باید کرد؟
خداوند در همه حال با انسان و انسانهاست و به او از رگهایش ، نزدیکتر است و بر هرکار انسان نظارت مینماید و اعمال او همگی ضبط میگردند. انسان نیز موظف است که آن چنان عمل نماید که گویی خدا را میبیند. زیرا اگرچه او نمیتواند خدا ببیند، خداوند او را میبیند. با وجود آنکه انسان در کارهایش مختار و مکلف است، ولی الزاما تنها اراده او در همه موارد پیاده نمیگردد، بلکه مشیت الهی در همه موارد ، هدایت بخش رویدادهای جهان است.
آیا همیشه اراده انسان حاکم بر امور است؟
انسان باید به این واقعیت توجه داشته باشد و در صورت عدم انجام آرزوها ، تمایلات و نقشههایش ، دچار اضطراب و افسردگی نگردد. زیرا در مجموع ، کارها بر اساس نظر خداوند که تقدیر الهی نامیده میشود انجام میگردند. با توجه به این موضوع ، انسان همواره باید مشیت و تقدیرات الهی را در نظر داشته باشد و اراده خود را قطعی نداند و بداند تصمیمات او در موقعی پیاده میشوند که خداوند تصویب نماید و او موظف است که پس از تصمیمگیری در هر کار ، به خداوند توکل نماید و بداند که خداوند او را کافی است و از هر کس دیگر بینیاز مینماید.
نتایج پذیرش اصل نظارت خداوند بر اعمال انسان و دخالت او در امور
توجه به کنترل و مراقبت ممتد از انسان ، موجب دقت در وضع خود و جلوگیری از اعمال ضد اجتماعی میگردد.
تلقی اعمال انسان و کارهای او به عنوان آزمایش ، میتواند فرد را ضمن کنترل اعمال خود ، به فعالیتهای مفید بیشتری وادار نماید.
حوادث ، بلایا و مصیبتهای مختلف را میتوان توجیه نمود و فرد را به این واقیعت آگاه کرد که این حوادث تنها با اراده خداوند به وقوع پیوستهاند و در صورت صبر و شکیبایی ، پاداش غیر قابل تصور دریافت خواهد نمود و وسیلهای برای از بین بردن نتیجه گناهان او خواهد بود.
توجه به اراده خداوند و این واقعیت که نقشههای انسان ، صد در صد پیاده نخواهند شد، در صورت مواجه شدن با شکست ، موجب آرامش خاطر و جلوگیری از حالت اضطراب ، و حالات تهاجمی ، خودکشی و... خواهد گردید.
از طریق ایجاد توکل و پذیرش وکالت و سرپرستی خداوند در امور ، میتوان فرد را نسبت به داشتن حامی و پشتیبانی قوی توجه داد.
آیا صرف پذیرش دخالت خداوند در امور برای رسیدن انسان به هدف کافی است؟
با داشتن چنین برداشتی عدم موفقیت ظاهری میتواند وسیلهای برای خیر و پیشرفتهای دیگر او باشد و حتی در صورت کشته شدن در راه انجام وظیفه الهی ، هیچ گاه شکستی نخواهد داشت. البته باید توجه داشت که این برداشت در صورتی صحیح است که فرد در مسیر رشد ، حرکت و به مقتضای آن ، عمل نماید و نباید به صورت سرپوشی برای پوشانیدن اعمال و سهل انگاری او مورد استفاده قرار گیرد.
تشکرشده 286 در 92 پست
سلام دوست عزیز
به نظر من که این مبحث بسیار پیچیده است .در قرآن کریم در بسیاری از آیات درباره اختیار داشتن انسانها و حق انتخاب داشتن آنها سخن گفته است و در بسیاری از آیات درباره ی اتفاقاتی که برای اشخاص مختلف افتاده و می افتد که به خواست خدا صورت گرفته است. در کل به نظر من که انسانها با اختیار خودشان انتخاب میکنن و بهشت وجهنم هم به همین منظور است ولی در آخر همه چیز رو خدا در مسیر قرار میدهد .
[align=justify][align=center]
[size=large]عشق یکسان ناز درویش و توانگر میکشد
این ترازو سنگ و گوهر را برابر می کشد[/size][/align][/align]
تشکرشده 88 در 46 پست
پس اختیاری وجود نداره هرچیزی هست جبر مطلقه
گفته میشه اراده ی انسان در طول ارهدهی خداونده یعنی اگه خدا نخواد کاری انجام نمی شه پس اینجا تکلیف انسان چی یه ؟
همون بهتر نیست دست رو دست بگذاره تا خدا خودش هر چی می خواد و مصلحت بدونه انجام بده
به نظر من اصلا اراده ی انسان نمی تونه کاری از پیش ببره
اگه اینجور باشه پس چرا خدا تو قران تو ایه ها و سوره های زیادی گفته
ما هرکه رابخواهیم هدایت می کنیم هرکه را بخواهیم تنگ روزی و هر که را بخواهیم روزی وسیع به او می دهیم وچیزایی از این قبیل ؟؟؟؟؟؟؟؟![]()
تشکرشده 3,145 در 958 پست
انسان موجودی کاملا مختاره. این جمله به این معنیه که انسان در قبال کارهایی که خودش انجام میده مختاره نه در قبال حوادث و اعمال دیگران. بله درسته خداوند انسانها رو در موقعیت های خاص قرار می ده برای اینکه اونها دراون شرایط خاص به زندگی ادامه بدن، یه مثال می زنم، خدا به دونفر با شرایط یکسان، (از هر لحاظ که می شه یکسان بود)، یه گنج برابر می ده، یک نفر انتخاب می کنه که تمام اون ثروت رو بخوره و ریخت و پاش کنه، یک نفر انتخاب می کنه که اون ثروت رو جمع آوری کنه و یا به دیگران کمک کنه... این دو نفر در برابر یک چیز قرار می گیرن اما اختیاری که دارن باعث میشه عکس العمل های مختلفی نشون بدن. یا مثلا درگذشت عزیزان، میشه گفت یه جبره، اما عکس العمل بازماندگانشون یه اختیاره، بله خدا به هر کس هر چیزی که می خواد می ده و یا می گیره، اما این ماییم که اختیار انتخاب راه و عمل بعدی رو داریم. در ضمن خدا هم بارها گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را... اگه قرار باشه بشینیم تا هر چی می خواد بشه بشه، چیزی فراتر از خواسته مون بهمون نمی رسه..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)