موضوع: خيانت كردم

سلام ببخشيد كه بد مينويسم من به همسرم خيانت كردم حدود ٣سال قبل از هم جدا شديم من با دامادشون ارتباط برقرار كردم البته فقط تلفنى ويك بار هم در بيرون ان هم به مدت ٥دقيقه اين ارتباط كمتر از ١ ماه بود همسرم متوجه شد و كمتر از ١ هفته از هم جدا شديم و خواهرايشون هم مشكلاتى از قبل داشتن و با به وجود امدن اين مشكل اختلافاتشون حادتر شد و ازهم جدا شدن بعد از جدايى همسرم به خاطر فراموش كردن من با يك خانومى ارتباط برقرار كرد ومن همزمان ابراز ندامت به همسرم كردم بعد از اين كه متوجه شدم ايشون با كسي ارتباط كامل از هر لحاظ دارن من هم با يكى از خواستكارانم براى اشنايي ارتباط بر قرار كردم بعد از يك مدت همسرم رابطش را با اون خانم قطع كرد ومن به ايشون دوباره ابراز ندامت كردم اما ايشون كفت اكر من را دوست داشتى با خواستكارت ارتباط برقرار نميكردى اين اتفاقات كه براى شما دوستان عزيز نوشتم براى يك سال بعد از جداييمون بود بعد از اين قضايا تا به امروزمن با همسر سابقم رابطه صميمانه ويه جورايى عاشقانه اى داريم من مصر به ازدواج هستم اما همسرم بسيار ناراحت هستن و ميكويد با غرورم جه كنم البته اينو ميدونم كه من كاملاً مقصر بودم و ايشون كاملاً حق دارن اما تورو خدا كمكم كنين دا متقاعدش كنم به ازدواج دوباره باهم مل يك دختر٧ساله داريم ومن ٢٥ سالمه و همسرم٤٠سال
من با جهل ندونم كارى وسن كمم زندكيم خراب كردم تورو خدا كمكم كنيدتا بتونم ترميمش كنم

برام مهم نيست واقعاً اينو ميكم و اين و بكم تعريف به خود نباشه زيبايي خيره كننده اى دارم اما الان تنها جيزي كه ميخوام رجوع دوباره است
ببخشيد كه بد مىنويسم كيبورد من عربى است

به نظر من دخترتون میتونه نقطه اتکای خوبی باشه، سعی کنید از دخترتون که پل ارتباطی شماست استفاده کنین در واقع بوسیله دخترتون میتونین این انگیزه رو در شوهرتون برا برگشتن ایجاد کنین این وسط فقط دخترتون هست که میتونه انقد ارزش داشته باشه برا شوهرتون که غرورشو بشکنه....

ازدواج شما از اولش هم غلط بوده سن کم 18 سالگی بچه دار شدن با مردی 15 سال بزرگتر که بسیار از شما با تجربه تر بوده توی زندگی. مسلما به همین دلیل که شمارو ساپورت روحی روانی و جسمی نکرده به طرف کسی دیگه متمایل شدید. چی باعث شده که باز با این همه تجربه که بعداز ترک شوهرتون داشتید جذب ایشون بشید؟ دقیقا باید ببینید علت برگشتتون چیه؟ دخترتون؟ بازم عاشق شوهرتون شدید که اگر اینطوری بود ازش دور نمیشدید. واقعا باید با خودتون روراست باشید که علت برگشت چی هست؟ و دوباره داستان ها روز از نو روزی از نو نشه!

ویرایش : فرشته مهربان

این پست مخرب است و مورد تأیید نیست و بر خلاف اصول مشاوره هست و دارای آفت انتقال متقابل از میان آفت های کار مشاوره هست

نوشته اصلی توسط غمزده

سلام ببخشيد كه بد مينويسم من به همسرم خيانت كردم حدود ٣سال قبل از هم جدا شديم من با دامادشون ارتباط برقرار كردم البته فقط تلفنى ويك بار هم در بيرون ان هم به مدت ٥دقيقه اين ارتباط كمتر از ١ ماه بود همسرم متوجه شد و كمتر از ١ هفته از هم جدا شديم و خواهرايشون هم مشكلاتى از قبل داشتن و با به وجود امدن اين مشكل اختلافاتشون حادتر شد و ازهم جدا شدن بعد از جدايى همسرم به خاطر فراموش كردن من با يك خانومى ارتباط برقرار كرد ومن همزمان ابراز ندامت به همسرم كردم بعد از اين كه متوجه شدم ايشون با كسي ارتباط كامل از هر لحاظ دارن من هم با يكى از خواستكارانم براى اشنايي ارتباط بر قرار كردم بعد از يك مدت همسرم رابطش را با اون خانم قطع كرد ومن به ايشون دوباره ابراز ندامت كردم اما ايشون كفت اكر من را دوست داشتى با خواستكارت ارتباط برقرار نميكردى اين اتفاقات كه براى شما دوستان عزيز نوشتم براى يك سال بعد از جداييمون بود بعد از اين قضايا تا به امروزمن با همسر سابقم رابطه صميمانه ويه جورايى عاشقانه اى داريم من مصر به ازدواج هستم اما همسرم بسيار ناراحت هستن و ميكويد با غرورم جه كنم البته اينو ميدونم كه من كاملاً مقصر بودم و ايشون كاملاً حق دارن اما تورو خدا كمكم كنين دا متقاعدش كنم به ازدواج دوباره باهم مل يك دختر٧ساله داريم ومن ٢٥ سالمه و همسرم٤٠سال
من با جهل ندونم كارى وسن كمم زندكيم خراب كردم تورو خدا كمكم كنيدتا بتونم ترميمش كنم

درود بانو

کاری که کردید زشت بود ولی خدارا شکری بازم خیلی از مسائل اتفاق نیافتاد و امکان بازگشت به زندگی وجود داره.توی سنی که داشتید بخاطر اختلاف سنی که بوده یکجورایی فضا باعث شد تشدید بشه و شما به این سمت سوق پیدا کنید.

عجله کردی بانو با خواستگارت ارتباط برقرار کردی ایکاش اینکارو انجام نمیدادی شوهرت دوست داره واقعا هم دوست داره من یه مرد متاهل 30 ساله هستم اگه این حرف را داره به شما میزنه بخاطر اینه که یه جورایی از فشاری که بهش اومده تخلیه کنه خودشه سخته برای یه مرد خیلی سخته همانطور که برای زن شوهرش اینکارو انجام بده فرقی نمیکنه.داره تقصیر را میندازه گردن تو اگرم با اون خانوم بوده از فشار عصبانیت بوده وگرنه قلب یه مرد فقط برای یکنفر جا داره اونم همسرشه

خوب خدارا شکر یه دختر 7 ساله خوشگل دارید خدا براتون نگهشداره من یه دونه یکسالشو دارم دخترا خیلی ناز و مهربان هستن خیلی شیرین زبان هستن خیلی شکننده هستن و حساس بنظر من شوهرت غرورش شکسته شده ولی با این وجود بازم دوست داره دست از تلاش برندار ادامه بده بانو.

از یه بیزنسمن(بازاریاب) موفق آمریکایی میپرسن تو وقتی به مشتریت زنگ میزنی کی ازش ناامید میشی؟

برگشت گفت: تا وقتی که یا اون بمیره یا من بمیرم

این جمله را همیشه توی ذهنت داشته باش تلاشتو کن ناامید نشو به روش های مختلف برو جلو بهش ثابت کن دوسش داری و بهش وفاداری بهش وقت بده حتی نیازه برید مشاور ولی تلاشتو قطع نکن.هرکاری کرد مهم نیتس حتی باز رفت سراغ یکی دیگه شما کار ینداشته باش این بخاطر اینه میخواد امتحانت کنه.
سری قبلی هم که اینکارو کرد برای شما هم رفتی با خواستگارت پیش خودش بهش ثابت شده اون مقصر نبوده شما اینکارو کردی بلکه همسرش مقصر بوده و داره خودشو اینجوری آرام میکنه.
اگرم برگردی اینو بدون اولاش باید خیلی سختی بکشی و بهش وفاداریتو ثابت کنی

حالا دوتا سوال:

1.دخترتان الان پیش کیه؟اگه پیش شماست خیلی خوبه پدرا خیلی به دختراشون وابسته هستن
2.اصلا یه سوال برای منم جالبه این شوشو شما چه خصوصیاتی خوبی داره که اینقدر مشتاقید برگردید سر زندگی مشترکتان با اینکه 15 سال تفاوت سنی دارید؟(توی چند خط بنویس )

پ.ن:دوستان عزیز رابطه جنسی توی زندگی مشترک خیلی مهمه اینو هر متاهلی میدونه و قشنگ درک کرده ولی خیلی چیزا هم هست که توی زندگی مشترک باارزشه مثل عشق محبت دوست داشتن حمایت کردن حامی بودن وفادار بودن.درضمن شما زنا نمیخواد غم ما مردها را بخورید ماها تا 60 سالگی هم نیروی جنسی خودمان را حفظ میکنیم و سعی در تقویتش داریم
وگرنه چرا باید شاهد باشیم مردهای سن بالا شصت شایدم بیشتر با دخترای جوان و زیبا ازدواج میکنند؟