خيلي وقته ميام اينجا و مشكلات بچه ها رو ميخونم امروز اومدم تا مشكل خودمو بگم شايد يه راهي جلوي پام بزارين كه از دست بلاتكليفي اي كه يك ساله ولم نميكنه خلاص شم
من دانشجوي سال دومم اوايل ترم اول از يكي از همكلاسيام خوشم اومد بعدا كه اين مقالات و اين نوشته هاي شما رو ميخوندم فهميدم كه اون موقع علاقه ي من به اون عشق نبوده هوس بوده
من تصميم گرفته بودم به سمت خودم بكشونمش اين آقا(مهدي) قيافه و تيپ و... خلاصه ظاهرخيلي خوبي داره هميشه خيلي تو چشم بوده منم همين حالت رو تو كلاس دارم . ولي بر خلاف خيليا مهدي به طرفم نميومد منم خيلي ميرفتم طرفش قبول دارم كه من بهش علاقه داشتم نه اون. وقتي تو نت مقاله ها رو خوندم و متوجه اشتباهم شدم تصميم گرفتم دست از اين كارم بردارم و واقعا هم ديگه طرفش نميرفتم اما اين بار اون بود كه جذب من شده بود و طرف من ميومد منم هميشه روي خوش نشون ميدادم اين بود كه خيلي با هم صميمي شديم نه به اون حد كه به دوستي بكشه... هيچوقت ... به اون حد كه خيلي از دختر و پسرايي كه براي مهدي و من دندون تيز كرده بودن به فكر بهم زدن اين رابطه افتادن شايد بگين چه دانشگاهي! ولي واقعا اينجوري بود تازه ما داريم مهندسي ميخونيم اونم تو يه دانشگاه مطرح...خلاصه دخترا ميرفتن پشت سر من به مهدي ميگفتن و پسرا هم پشت سر مهدي به من ميگفتن تا حدي كه من و اون رابطمون كاملا بد شد طوري كه من يكي اصلا نميخواستم ريختشو ببينم بعد از مدتي رفت با يكي از دوستام در مورد من حرف زد دوستم ميگفت بهش گفته دوسم داره اما نه خيلي مستقيم... بعد با خودمم حرف زد و سوء تفاهما حل شد الان از اون موقع هم با هم صميمي تريم الان واقعا بهش علاقه دارم نه به خاطر قيافش... نه به خاطر ظاهرش... شك ندارم كه ديگه اين هوس نيست اون تا حالا با رفتارش با حرفاش غير مستقيم به من نشون داده كه از من خوشش مياد مشكل من اينه كه ميخوام اون مستقيم اين علاقه رو به من ابراز كنه راستشو بخواين ميترسم هيچ علاقه اي نباشه و ضربه بخورم نميدونم چيكار كنم كه مستقيم بهم چيزي كه تو دلش هست(اگه باشه) رو بگه
خواهش ميكنم كمكم كنين![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)