با سلام و خسته نباشید
من یه پسره 22 ساله هستم یکسالی بود که دوست خواهرم رو واقعا دوست داشتم و یه 4ماهی میشه که با اون این علاقه رو درمیون گذاشتمو طی صحبتهای منطقی و عاقلانه ای که با هم پشت سر گذاشتیم این دختر خانم حاضر شد که تو این علاقه من بخودش شریک شه و پای این عشق بمونه
سن این خانم 18 ولی من میگم به اندازه یه زن 40 ساله حالیشه چون از خانوادش آشناییت کامل رو دارم و این که این خانم دوست صمیمی خواهرم هستند بنده تو نجابت وپاکی این خانم شکی ندارم وهیچ وقتم نمیتونم شک کنم چون واقعا خوبه
خلاصه این خانم قضیه رو با خواهرش درمیون گذاشت بعد مثه اینکه ازمو خانوادم خوشش اومد و اصلا دوست داشت من شوهر آینده خواهرش شم بعد یهو میره با مادرش درمیون میزتره که فلانی خواهرشو دوست داره ولی نگفت که رابطه داریمو بعد اینم نگفت دخترش واقعا دوسم داره
مادرش اول یخورده ناراحت شد ولی بعدا وقتی آروم شد با نداشتن کارم مشکل داره و گفت نه.من الان دانشجو هستم سربازیم نرفتم
منو این خانم الان تو این فکریم اگه مادرش بر مخالفتش اسرار کرد چیکار کنیم
این قضیه رو با خونواده خودم در میون گذاشتم مادرم خیلی خوشحال شد ازین موضوع
حالا چیکار کنم مخ مادر یا پدرشو بزنم؟یعنی بزنیم منو عشقم
البته جفتمون منطقی هستیم به مادرش حق میدیم خلاصه اونم صلاح مارو میخاد
لطفا کمک کنین تا برای آینده آماده باشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)