سلام
من اینجا رو تازه پیدا کردم ، خیلی تشکر می کنم از دوستانی که همچین سایتی رو برای طرح مشکلات فراهم کردند.
خوب مشکل خودم رو می گم و از دوستان می خوام که راهنمایم کنند.
من پسری هستم که وارد 24 سالگی شدم و دانشجو هستم و عاشق یکی از همکلاسی هایم که یک دختر 20 ساله است شدم. حدود 8 ماه پیش به او پیشنهاد دادم که با هم بیشتر آشنا بشیم و اون قبول کرد.
بعد ها متوجه شدم خود او هم به من علاقه مند شده بود و به همین دلیل پیشنهاد دوستی رو زود پذیرفت.
بعد از دو ماه تقریبا با اینکه هیچ مشکلی نداشتیم اون خواست که جدا بشیم و دلیل خاصی هم نداشت فقط مشخص بود که نمی تونه تصمیم بگیره که با من بمونه یا نه و من خیلی سعی کردم که با هم بمونیم و نشد.
تا اینکه بعد از عید امسال مجددا دیدمش و خیلی از کارهایی که گفته بود رو توی ظاهرم انجام دادم بقدر که کاملا به چشم اومدم و کاملا مشخص بود که این کار ها رو برای بدست آوردن دل اون انجام دادم که کارساز هم بود و ما مجددا رابطمون رو این بار جدی از سر گرفتیم این بار اون مطمئن تر از قبل بود با این حال مجدد همون اتفاق افتاد و گفت نمی تونیم با هم باشیم.
من با دوستاش هم در ارتباط هستم همشون از عشق من بهش اطلاع دارند و حتی خودش هم به زبون میگه عشقم رو باور می کنه ولی نمی تونه کاری کنه چون می خواد تنها باشه و نمی تونه با کسی باشه. دختر خیلی خوبی هست و با هیچکس دیگه ای هم نیست و دوستاش هم اینو می گن و خودش هم می گه مشکل از من نیست و اون هست که نمی خواد الان با هیچ کسی باشه. رابطه ما هم صرفا بخاطر آشنایی برای ازدواج بوده و خوب من مطمئن هستم از این که بخوام باهاش ازدواج کنم و اون هم با ازدواج با من موافق هست چرا که خودش چندین بار گفته که من برای ازدواج باهاش کیس مناسبی هستم و از طریق دوستاش هم فهمیدم که به ازدواج به من فکر می کنه و حتی به دوسش گفته که اگر خواستگاریش برم باهام ازدواج می کنه . منم می خوام هیمن کار رو انجام بدم فقط اینکه مشکلات مالی هست و من حداقل تا یک سال دیگه نمی تونم این کار رو بکنم.
از طرفی چند روز پیش ازش خواستم که نظر قطعیش رو بهم بگه تا من خانوادم رو در جریان بزارم تا برای این کار آمده بشند ولی بهم گفت که اینکارو نکنم چون هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست.
با هم خیلی تفاهم داریم و هیچ مشکلی از این لحاض نداریم از نظر ظاهری به شدت همدیگه رو می پسندیم و همینطور اخلاقی فقط اون کمی با زیادی مهربون بودن من مشکل داره .
دیگه نمی دونم چی باید بگم دوستان من باید چیکار کنم تا بتونم دل این دختر رو برای همیشه ماله خودم کنم ، لازم به ذکر هست که همین دیشب بهش تو چت گفتم که دیگه مزاحمش نمیشم و فهمیدم که باید چطور بدون اون زندگی کنم، حالا منظور من این بود تا زمانی که برم خاستگاریش که اون فکر کرد انگار من برای همیشه قیدش رو زدم که دو ساعت بعد زنگ زد و کاملا مشخص بود که ترسیده از اینکه من بیخیالش شده باشم.
من واقعا دیونه وار این دختر رو دوست دارم و حاضرم هر کاری بکنم تا اونو بدست بیارم حتی بخاطر اینکه من قدم 183 سانت هست و اون حدود 155 و ناراحتی اون از اینکه من زیادی درشت هستم 6 ماه شام هست شام نمی خورم و ورزش می کنم و حدود 15 کیلو وزن کم کردم.
حالا اگر دوستان نیاز به دونستن اطلاعت دیگه ای دارند برای راهنمایی بپرسند.
یک دنیا ممنون.ایشالله که خدا هر عاشقی رو به عشقش برسونه.![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)