به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 17:37]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    256
    سطح
    5
    Points: 256, Level: 5
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اون نمی تونه با کسی دوست باشه

    سلام

    من اینجا رو تازه پیدا کردم ، خیلی تشکر می کنم از دوستانی که همچین سایتی رو برای طرح مشکلات فراهم کردند.
    خوب مشکل خودم رو می گم و از دوستان می خوام که راهنمایم کنند.

    من پسری هستم که وارد 24 سالگی شدم و دانشجو هستم و عاشق یکی از همکلاسی هایم که یک دختر 20 ساله است شدم. حدود 8 ماه پیش به او پیشنهاد دادم که با هم بیشتر آشنا بشیم و اون قبول کرد.
    بعد ها متوجه شدم خود او هم به من علاقه مند شده بود و به همین دلیل پیشنهاد دوستی رو زود پذیرفت.
    بعد از دو ماه تقریبا با اینکه هیچ مشکلی نداشتیم اون خواست که جدا بشیم و دلیل خاصی هم نداشت فقط مشخص بود که نمی تونه تصمیم بگیره که با من بمونه یا نه و من خیلی سعی کردم که با هم بمونیم و نشد.
    تا اینکه بعد از عید امسال مجددا دیدمش و خیلی از کارهایی که گفته بود رو توی ظاهرم انجام دادم بقدر که کاملا به چشم اومدم و کاملا مشخص بود که این کار ها رو برای بدست آوردن دل اون انجام دادم که کارساز هم بود و ما مجددا رابطمون رو این بار جدی از سر گرفتیم این بار اون مطمئن تر از قبل بود با این حال مجدد همون اتفاق افتاد و گفت نمی تونیم با هم باشیم.
    من با دوستاش هم در ارتباط هستم همشون از عشق من بهش اطلاع دارند و حتی خودش هم به زبون میگه عشقم رو باور می کنه ولی نمی تونه کاری کنه چون می خواد تنها باشه و نمی تونه با کسی باشه. دختر خیلی خوبی هست و با هیچکس دیگه ای هم نیست و دوستاش هم اینو می گن و خودش هم می گه مشکل از من نیست و اون هست که نمی خواد الان با هیچ کسی باشه. رابطه ما هم صرفا بخاطر آشنایی برای ازدواج بوده و خوب من مطمئن هستم از این که بخوام باهاش ازدواج کنم و اون هم با ازدواج با من موافق هست چرا که خودش چندین بار گفته که من برای ازدواج باهاش کیس مناسبی هستم و از طریق دوستاش هم فهمیدم که به ازدواج به من فکر می کنه و حتی به دوسش گفته که اگر خواستگاریش برم باهام ازدواج می کنه . منم می خوام هیمن کار رو انجام بدم فقط اینکه مشکلات مالی هست و من حداقل تا یک سال دیگه نمی تونم این کار رو بکنم.
    از طرفی چند روز پیش ازش خواستم که نظر قطعیش رو بهم بگه تا من خانوادم رو در جریان بزارم تا برای این کار آمده بشند ولی بهم گفت که اینکارو نکنم چون هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست.
    با هم خیلی تفاهم داریم و هیچ مشکلی از این لحاض نداریم از نظر ظاهری به شدت همدیگه رو می پسندیم و همینطور اخلاقی فقط اون کمی با زیادی مهربون بودن من مشکل داره .
    دیگه نمی دونم چی باید بگم دوستان من باید چیکار کنم تا بتونم دل این دختر رو برای همیشه ماله خودم کنم ، لازم به ذکر هست که همین دیشب بهش تو چت گفتم که دیگه مزاحمش نمیشم و فهمیدم که باید چطور بدون اون زندگی کنم، حالا منظور من این بود تا زمانی که برم خاستگاریش که اون فکر کرد انگار من برای همیشه قیدش رو زدم که دو ساعت بعد زنگ زد و کاملا مشخص بود که ترسیده از اینکه من بیخیالش شده باشم.
    من واقعا دیونه وار این دختر رو دوست دارم و حاضرم هر کاری بکنم تا اونو بدست بیارم حتی بخاطر اینکه من قدم 183 سانت هست و اون حدود 155 و ناراحتی اون از اینکه من زیادی درشت هستم 6 ماه شام هست شام نمی خورم و ورزش می کنم و حدود 15 کیلو وزن کم کردم.
    حالا اگر دوستان نیاز به دونستن اطلاعت دیگه ای دارند برای راهنمایی بپرسند.

    یک دنیا ممنون.ایشالله که خدا هر عاشقی رو به عشقش برسونه.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط weblox نمایش پست ها
    با هم خیلی تفاهم داریم و هیچ مشکلی از این لحاض نداریم از نظر ظاهری به شدت همدیگه رو می پسندیم و همینطور اخلاقی فقط اون کمی با زیادی مهربون بودن من مشکل داره .
    سلام دوست عزیز
    به همدردی خوش اومدی
    خانم ها معمولا از مردای زیاد لطیف و رمانتیک خوششون نمیاد
    عشق مردونه رو بیشتر می پسندن تا عشق دخترونه رو .
    جذابیت یه مرد معمولا با رفتار مقتدرش ، محکم بودنش ، حفظ غرورش ، ذلیل نبودنش و التماس نکردنش بیشتر میشه .
    حالا منظورتون از زیادی مهربون بودن چیه ؟
    یه مقداری توضیح بدید

  3. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    omid65 (یکشنبه 27 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 17:37]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    256
    سطح
    5
    Points: 256, Level: 5
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    به همدردی خوش اومدی
    خانم ها معمولا از مردای زیاد لطیف و رمانتیک خوششون نمیاد
    عشق مردونه رو بیشتر می پسندن تا عشق دخترونه رو .
    جذابیت یه مرد معمولا با رفتار مقتدرش ، محکم بودنش ، حفظ غرورش ، ذلیل نبودنش و التماس نکردنش بیشتر میشه .
    حالا منظورتون از زیادی مهربون بودن چیه ؟
    یه مقداری توضیح بدید
    سلام خدمت شما


    درسته حق با شماست. من چندان آدم لطیفی نیستم اما به شدت براش ارزش قائلم ، همیشه و در هر شرایطی حتی زمانی که باهم نبودیم ازش حمایت کردم و می کنم و پشتش بودم.
    خودش به دوستاش گفته که مثلا من دوست ندارم که پسری که منو دوست داره زیاد بیاد سمتم، مثلا گفته دوست داره 10 بار هم که دیدمش سمتش نرم ، ولی مطمئنن اون خودش برای بار 11 هم میاد سمتم.
    یکی دو بار توسنتم تحمل کنم و البته بهترین لحظات عمرم بوده زمانی که بی محلی کردم و اون کسی بوده که اومده سمتم ولی خوب در کل بله متاسفانه بخاطر علاقه شدید با این که خیلی هم آدم مغروری بودم غرورم رو شکستم و خیلی هم گاهی التماسش رو کردم چون فکر می کردم تو عشق غرور معنی نداره.
    این خصوصیات مردونه در من واقعا هست و گاهی بهش نشون دادم ولی در کل میگم چون علاقه شدیدی بهش داشتم از ترس از دست دادنش چنین اشتباهاتی رو کردم و از اون حالت مردونه که اون هم به شدت بهش علاقه داره خارج شدم.
    ولی با این همه باز هم کاملا مشخص هست که بهم علاقه داره.الان چیکار می تونم بکنم که باور کنه من هم همون غرور و مردونگی که مد نظرش هست رو دارم واقعا هم همینطور هست یعنی دارم این چیز ها رو.

    ممنون از شما

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    اگه مشکلتون اینه که خب خیلی ساده ست
    خودتون رو کنترل کنید. زیاد بهش پیام ندید . زیاد تماس نگیرید.
    یکبار که شما تماس می گیرید ، بار دیگه صبر کنید اون تماس بگیره
    ازش گله نکنید که چرا دیر زنگ زدی و یا پیامم رو دیر جواب دادی و یا مثلا منو نمی بینی خوشی و از این جور حرفا
    زیاد رمانتیک بازی در نیارید
    همه فکر و ذکرتون رو مشغول اون نکنید

    برای جواب مثبت بهش التماس و اصرار نکنید
    بهش عذاب وجدان وارد نکنید : مثلا اگر تو منو قبول نکنی من نابود میشم و هرگز ازدواج نمی کنم و .....
    وقتی بیرون میرید همه زمانتون رو صرف این نکنید که ثابت کنید دوستش دارید
    در مورد چیزهای متفرقه هم صحبت کنید


    در کل این ویژگی همه آدماست. وقتی چیزی رو در معرض از دست رفتن ببینن بهتر قدرش رو می دونن .
    و اینکه هیچ کسی از اینکه کسی 24 ساعته بهش بچسبه و مدام تاکید کنه که دوستت دارم لذت نمی بره

    من خودم هم از دسته دخترایی هستم که مردای مغرور و با اقتدار رو بیشتر دوست دارم

    راستی منظورتون از حمایت چیه ؟؟؟

    این تاپیک رو هم بخونید
    http://www.hamdardi.net/thread-28542.html

    - - - Updated - - -

    راستی شما چجوریه که انقدر از دوستای اون اطلاعات می گیرین ؟؟؟
    خودش خبر داره که دوستاش به شما اطلاعات میدن ؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    omid65 (یکشنبه 27 مرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 17:37]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    256
    سطح
    5
    Points: 256, Level: 5
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    اگه مشکلتون اینه که خب خیلی ساده ست
    خودتون رو کنترل کنید. زیاد بهش پیام ندید . زیاد تماس نگیرید.
    یکبار که شما تماس می گیرید ، بار دیگه صبر کنید اون تماس بگیره
    ازش گله نکنید که چرا دیر زنگ زدی و یا پیامم رو دیر جواب دادی و یا مثلا منو نمی بینی خوشی و از این جور حرفا
    زیاد رمانتیک بازی در نیارید
    همه فکر و ذکرتون رو مشغول اون نکنید

    برای جواب مثبت بهش التماس و اصرار نکنید
    بهش عذاب وجدان وارد نکنید : مثلا اگر تو منو قبول نکنی من نابود میشم و هرگز ازدواج نمی کنم و .....
    وقتی بیرون میرید همه زمانتون رو صرف این نکنید که ثابت کنید دوستش دارید
    در مورد چیزهای متفرقه هم صحبت کنید


    در کل این ویژگی همه آدماست. وقتی چیزی رو در معرض از دست رفتن ببینن بهتر قدرش رو می دونن .
    و اینکه هیچ کسی از اینکه کسی 24 ساعته بهش بچسبه و مدام تاکید کنه که دوستت دارم لذت نمی بره

    من خودم هم از دسته دخترایی هستم که مردای مغرور و با اقتدار رو بیشتر دوست دارم

    راستی منظورتون از حمایت چیه ؟؟؟

    این تاپیک رو هم بخونید
    http://www.hamdardi.net/thread-28542.html
    بله حق با شماست من خودم هم قبول دارم ولی خوب وقتی کس رو زیاد دوست داری می ترسی که اگر جلوی چشمش نباشی مثال از دل برود هر آنکه از دیده رود بشه.

    خوب ما هم رشته و هم کلاسی هستیم توی دانشگاه و منظرم از حمایت بیشتر توی درس و پروژه ها و این چیز ها بوده وگرنه منظورم حمایت خاص مالی یا چنین چیزی نبوده ولی خوب در حد توانم چند بار بهش هدایایی دادم که خوب فکر کنم طبیعی باشه.

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    درسته . نه فقط خواستم بگم منظورتون از حمایت دخالت تو کاراش نباشه .
    مثلا جایی بخواد بره ، اجازه ندید و بگید خودم می برم و .....
    حتی توی درس هم اون قدری که خودش اجازه بده و تمایل داشته باشه حمایتش کنید.

    نگران نباشید. مثال از دل برود هرآنکه از دیده برفت اشتباهه و واسه دو روز نیست
    باید ازش دور باشید و اجازه بدید اون هم با فکر باز فکر کنه
    اگه احساس کنه داره مجبور میشه مسلما جا میزنه و جواب منفی میده
    این کارا و این توجهات ویژه تاثیری در جواب مثبت اون نداره . هرچند ممکنه احتمال جواب منفیشو بالا ببره

    منم دختری بودم که از این طور رفتارای طرف مقابلم واقعا فرار می کردم
    و در نهایت این کاراش به ضرر هردومون تموم شد

  9. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    weblox (پنجشنبه 31 مرداد 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 17:37]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    256
    سطح
    5
    Points: 256, Level: 5
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    درسته . نه فقط خواستم بگم منظورتون از حمایت دخالت تو کاراش نباشه .
    مثلا جایی بخواد بره ، اجازه ندید و بگید خودم می برم و .....
    حتی توی درس هم اون قدری که خودش اجازه بده و تمایل داشته باشه حمایتش کنید.

    نگران نباشید. مثال از دل برود هرآنکه از دیده برفت اشتباهه و واسه دو روز نیست
    باید ازش دور باشید و اجازه بدید اون هم با فکر باز فکر کنه
    اگه احساس کنه داره مجبور میشه مسلما جا میزنه و جواب منفی میده
    این کارا و این توجهات ویژه تاثیری در جواب مثبت اون نداره . هرچند ممکنه احتمال جواب منفیشو بالا ببره

    منم دختری بودم که از این طور رفتارای طرف مقابلم واقعا فرار می کردم
    و در نهایت این کاراش به ضرر هردومون تموم شد
    نه اونطور رفتار های را ندارم ، دخالت کردن نه اصلا.

    فقط مسئله ای که شدیدن من رو نگران کرده این هست که دوره کاردانیش این ترم در دانشگاه ما تموم میشه و یکی دو روز دیگه باید برای انتخاب دانشگاه کارشناسیش اقدام کنه و من نگرانم که بخواد دانشگاه دیگه بره و از من دور بشه چرا که از این دانشگاه اصلا راضی نیست ولی خوب از طرفی این دانشگاه نزدیکترین دانشگاه به محل زندگیمون هست و دانشگاه های دیگه هم در منطقه هم سطح همین دانشگاه هستند.
    من یک نامه از حرفهایی که تو دلم هست براش نوشتم و می خوام بهش بدم ولی با توجه به صحبت های امشب بنظرم بهتره فعلا دست نگهدارم فقط این انتخاب دانشگاه به شدت منو نگران کرده.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها

    راستی شما چجوریه که انقدر از دوستای اون اطلاعات می گیرین ؟؟؟
    خودش خبر داره که دوستاش به شما اطلاعات میدن ؟
    متوجه این سوالتون نشدم.

    خوب تعریف از خود نباشه من واقعا پسر خوبی هستم تو دانشگاه همه منو اینجوری می شناسن، از نظر درسی هم شاگرد اول هستم. از طرفی همه دوستاش عشق من رو نسبت بهش باور کردن.
    بله خودش تا حدود خبر داره و دوستاش هم خیلی سعی دارند به من کمک کنن چون همونطور که گفتم واقعا همگی به علاقه من به اون باور دارند و خوب خودش هم که به من علاقه داره.
    حتی زمانی که برای بار دوم باهام بهم زد من از روی عصبانیت گفتم خوب یعنی همچی تموم؟ من برم با یکی دیگه مشکلی نداری؟
    که برگشت بهم گفت اگر با کس دیگه ای بری که دیگه باید منو کلا فراموش کنی خوب شما به عنوان یه دختر نظرتون راجبه این حرف از یه دختر چیه؟

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    اگه نامتون خیلی عشقولانه ست و یه جورایی اصرار و خواهش و تمناست دست نگه دارید
    شما اینو می دونید که اون دوستتون داره ، اون هم می دونه که شما دوستش دارید
    حالا لازمه یه مقدار آزادی عمل و انتخاب ببینه

    اگر مشکلتون فقط همین یکساله ، خب کم کم شروع به اقدام برای خواستگاری و .... کنید.
    تا مراحل طی بشه یکسال هم گذشته

    در مورد انتخاب دانشگاهش درسته که شما نگرانید ، اما اجازه بدید با فراغ بال تصمیم بگیره
    اینو بهش بگید که شما دوس دارید تو همین دانشگاه درس بخونه ، اما اصلا قصد اجبارشو ندارید و اون باید تشخیص بده که کجا رو قبول داره و کجا تمایل داره که درس بخونه .

    - - - Updated - - -

    با توجه به اون حرفشون به نظر من هم علاقه دو طرفه وجود داره

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 17:37]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    256
    سطح
    5
    Points: 256, Level: 5
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ..................

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    اگه نامتون خیلی عشقولانه ست و یه جورایی اصرار و خواهش و تمناست دست نگه دارید
    شما اینو می دونید که اون دوستتون داره ، اون هم می دونه که شما دوستش دارید
    حالا لازمه یه مقدار آزادی عمل و انتخاب ببینه

    اگر مشکلتون فقط همین یکساله ، خب کم کم شروع به اقدام برای خواستگاری و .... کنید.
    تا مراحل طی بشه یکسال هم گذشته

    در مورد انتخاب دانشگاهش درسته که شما نگرانید ، اما اجازه بدید با فراغ بال تصمیم بگیره
    اینو بهش بگید که شما دوس دارید تو همین دانشگاه درس بخونه ، اما اصلا قصد اجبارشو ندارید و اون باید تشخیص بده که کجا رو قبول داره و کجا تمایل داره که درس بخونه .

    - - - Updated - - -

    با توجه به اون حرفشون به نظر من هم علاقه دو طرفه وجود داره
    در مورد دانشگاه که همینطوری شما فرمودید باهاش صحبت کردم.
    اما در مورد نامه خوب عشقولانه که هست ولی خواهش و تمنتا نکردم توش فقط احساساتم رو گفتم و اینکه از درد ترک کردن اون به خدای رو آوردم که سال ها او را فراموش کرده بودم. و خوب اون هم دختر با اعتقادی است.
    در ضمن اون عشق اولم هست و من تا کنون رابطه ای نداشتم با دختری فقط به این دلیل که اعتقاد داشتم که تنها باید جسم و قلب و روحم متعلق به یک عشق واقعی باشد و چون ندای قلبم می گفت که عشق او همان هست که دنبالش بودم به سمتش رفتم.

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 92 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    193
    سطح
    3
    Points: 193, Level: 3
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 36 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط weblox نمایش پست ها
    نه اونطور رفتار های را ندارم ، دخالت کردن نه اصلا.

    فقط مسئله ای که شدیدن من رو نگران کرده این هست که دوره کاردانیش این ترم در دانشگاه ما تموم میشه و یکی دو روز دیگه باید برای انتخاب دانشگاه کارشناسیش اقدام کنه و من نگرانم که بخواد دانشگاه دیگه بره و از من دور بشه چرا که از این دانشگاه اصلا راضی نیست ولی خوب از طرفی این دانشگاه نزدیکترین دانشگاه به محل زندگیمون هست و دانشگاه های دیگه هم در منطقه هم سطح همین دانشگاه هستند.
    من یک نامه از حرفهایی که تو دلم هست براش نوشتم و می خوام بهش بدم ولی با توجه به صحبت های امشب بنظرم بهتره فعلا دست نگهدارم فقط این انتخاب دانشگاه به شدت منو نگران کرده.

    - - - Updated - - -



    متوجه این سوالتون نشدم.

    خوب تعریف از خود نباشه من واقعا پسر خوبی هستم تو دانشگاه همه منو اینجوری می شناسن، از نظر درسی هم شاگرد اول هستم. از طرفی همه دوستاش عشق من رو نسبت بهش باور کردن.
    بله خودش تا حدود خبر داره و دوستاش هم خیلی سعی دارند به من کمک کنن چون همونطور که گفتم واقعا همگی به علاقه من به اون باور دارند و خوب خودش هم که به من علاقه داره.
    حتی زمانی که برای بار دوم باهام بهم زد من از روی عصبانیت گفتم خوب یعنی همچی تموم؟ من برم با یکی دیگه مشکلی نداری؟
    که برگشت بهم گفت اگر با کس دیگه ای بری که دیگه باید منو کلا فراموش کنی خوب شما به عنوان یه دختر نظرتون راجبه این حرف از یه دختر چیه؟

    مهندس درود بر شما

    اگر واقعا این حرفی که در این تایپک زدی واقعیت داشته باشه, به نظر من میاد توی همون دانشگاه شما و سعی میکنه از دلتون در بیاره(بخاطر اینکه ترسیده از دستتون بده)

    راستی آدم لج بازی که نیست؟

    یه جا گفتی که بهش گفتی همه چی تمومه ,بعدش زنگ زد تا دلجوئی کنه درسته؟؟

    به نظرم داره برات ناز میکنه,داره امتحانت میکنه,(البته خانوم ها بهتر میتونن نظر بدن)+ من یه چیزیو درباره خانوم ها متوجه شدم...

    تو بهش گفتی که عاشقشی و اونم باور کرده و به همه دوستاشم گفته این قضیه رو, به نظرم اون پیش خودش فکر کرده حالا که این پسره عاشقمه بزار جلو دوستام یه خورده کلاس بزارم تا ببینن آقامون چقدر دوسمون داره

    به نظر من این خانوم عاشقته(اگه این حرفی که زدی واقعیت داشته باشه+بر اساس تجربه میگم)

    راستی من یه تجربه شخصی بگم, آقا من یه اخلاقی دارم ,اونم اینکه دوست ندارم خانومم(هم کلاسی فعلیم) به همه بگه که ما باهمیم, ولی اون تقریبا به تمام دختررای دانشگاه گفته که ما با همیم, اوکی, اینجاس که من دلخور شدم ولی ,خدا پدر مادر یکی از دوستانم رو بیامورزه که به یه نکته خیلی ظریفی اشاره کرد, اونم اینکه کسی که یه چیز با ارزشی داره ,دوست داره اونو به همه نشون بده,آدم دوست نداره چیزی که ضایع به نظرش میرسه رو به همه نشون بده

    امیدوارم کمکی کرده باشم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط weblox نمایش پست ها
    نه اونطور رفتار های را ندارم ، دخالت کردن نه اصلا.

    فقط مسئله ای که شدیدن من رو نگران کرده این هست که دوره کاردانیش این ترم در دانشگاه ما تموم میشه و یکی دو روز دیگه باید برای انتخاب دانشگاه کارشناسیش اقدام کنه و من نگرانم که بخواد دانشگاه دیگه بره و از من دور بشه چرا که از این دانشگاه اصلا راضی نیست ولی خوب از طرفی این دانشگاه نزدیکترین دانشگاه به محل زندگیمون هست و دانشگاه های دیگه هم در منطقه هم سطح همین دانشگاه هستند.
    من یک نامه از حرفهایی که تو دلم هست براش نوشتم و می خوام بهش بدم ولی با توجه به صحبت های امشب بنظرم بهتره فعلا دست نگهدارم فقط این انتخاب دانشگاه به شدت منو نگران کرده.

    - - - Updated - - -



    متوجه این سوالتون نشدم.

    خوب تعریف از خود نباشه من واقعا پسر خوبی هستم تو دانشگاه همه منو اینجوری می شناسن، از نظر درسی هم شاگرد اول هستم. از طرفی همه دوستاش عشق من رو نسبت بهش باور کردن.
    بله خودش تا حدود خبر داره و دوستاش هم خیلی سعی دارند به من کمک کنن چون همونطور که گفتم واقعا همگی به علاقه من به اون باور دارند و خوب خودش هم که به من علاقه داره.
    حتی زمانی که برای بار دوم باهام بهم زد من از روی عصبانیت گفتم خوب یعنی همچی تموم؟ من برم با یکی دیگه مشکلی نداری؟
    که برگشت بهم گفت اگر با کس دیگه ای بری که دیگه باید منو کلا فراموش کنی خوب شما به عنوان یه دختر نظرتون راجبه این حرف از یه دختر چیه؟

    مهندس درود بر شما

    اگر واقعا این حرفی که در این تایپک زدی واقعیت داشته باشه, به نظر من میاد توی همون دانشگاه شما و سعی میکنه از دلتون در بیاره(بخاطر اینکه ترسیده از دستتون بده)

    راستی آدم لج بازی که نیست؟

    یه جا گفتی که بهش گفتی همه چی تمومه ,بعدش زنگ زد تا دلجوئی کنه درسته؟؟

    به نظرم داره برات ناز میکنه,داره امتحانت میکنه,(البته خانوم ها بهتر میتونن نظر بدن)+ من یه چیزیو درباره خانوم ها متوجه شدم...

    تو بهش گفتی که عاشقشی و اونم باور کرده و به همه دوستاشم گفته این قضیه رو, به نظرم اون پیش خودش فکر کرده حالا که این پسره عاشقمه بزار جلو دوستام یه خورده کلاس بزارم تا ببینن آقامون چقدر دوسمون داره

    به نظر من این خانوم عاشقته(اگه این حرفی که زدی واقعیت داشته باشه+بر اساس تجربه میگم)

    راستی من یه تجربه شخصی بگم, آقا من یه اخلاقی دارم ,اونم اینکه دوست ندارم خانومم(هم کلاسی فعلیم) به همه بگه که ما باهمیم, ولی اون تقریبا به تمام دختررای دانشگاه گفته که ما با همیم, اوکی, اینجاس که من دلخور شدم ولی ,خدا پدر مادر یکی از دوستانم رو بیامورزه که به یه نکته خیلی ظریفی اشاره کرد, اونم اینکه کسی که یه چیز با ارزشی داره ,دوست داره اونو به همه نشون بده,آدم دوست نداره چیزی که ضایع به نظرش میرسه رو به همه نشون بده

    امیدوارم کمکی کرده باشم

    - - - Updated - - -

    از تیتری که زدی ,کاملا مشخصه چقدر دوسش داری
    ولی ازت خواهش میکنم اگه می خوای براش نامه بنویسی حتما حتما احساس واقعیتو بنویس,اگه دوسش داری بنویس دوست دارم

    اگه دوسش داری ولی ازش دلخوری, بخویس دوست دارم ولی ازت دلخورم(وقتی مینویسی ازت دلخورم باید دلیل بیاری,نمیشه تیتر وار بنویسی)

    به خودت خیانت کردی اگه ازش دلخوری ولی بهش نگی,چون این دلخوری یه روزی سر باز میکنه

    اگه ازش دلخوری,وقتی بهش برسونی به چه دلیلی ازت دلخورم,اگه حرفت منطقی باشه و اونم واقعا احساس تو رو داشته باشه , بهت قول میدم میاد ازت دلجوی میکنه(تجربه نوشتن بیش از 10 تا نامه عاشقونه رو دارم, واقعا از این کار لذت میبرم, خانوم بچه ها هم خدارو شکر خیلی خوشش میاد)

    فقط طوری ننویس که سبیه نامه هندی باشه, دوسش داری ولی, بررادر من الان موقعیه که احساس واقعی طرف حسابت معلوم میشه

    باوزر کن منم توی همچین موقعیتی بودم,اگه بهش اعتماد داری, اگه واقعا دنبال اون عشقی هستی که توی تایپکت موج میزنه هستی,هندی بازی درنیار(باور کن تجروبشو دارم که بهت میگم)

    همون طور که باید بهش بگی دوسش داری
    باید بهش بگی که ازش دلخوری
    بلاخره باید مشخص بشه که چقدر به احساسات تو اهمیت میده
    عشق یه احساس دوطرففس,همون طور که تو باید بهش بگی دوسش داری , باید به احساساتش توجه کنی,اونم باید به تو توجه کنه

    البته انتظار نداشته باش دختر مورد نظرت رفتار هاش شبیه افلاطون باشه, شاید بعضی چیزارو نمیدنه

    باید به این توجه کنی که به هرحال دختر ها از ما خیلی محدود تر هستن و ما راحت تر میتونیم توی جامعه باشیم, پس اگه یه رفتار بچه گانه ای اگه ازش دیدی میتونی تا 2 بار اول ازش چشم پوشی کنی(ولی حتما حتما بهش بگو که بخاطر این رفتارت دلخورم,از این رفتارت خوشم نمیاد, ولی دیگه بعد از یه مدت دیگه نباید اشتباهات گذشته رو تکرار کنه

    یه چیزی هم بگم, کلا ما پسر ها خیلی ادعامون میشه, ولی باید قبول کنیم که دختر ها دربعضی موارد از ما عاقلانه تر رفتار میکنن+به نظر من دختر ها به موقش از ما پسر ها عقلشون بیشتر میرسه

    - - - Updated - - -

    از تیتری که زدی ,کاملا مشخصه چقدر دوسش داری
    ولی ازت خواهش میکنم اگه می خوای براش نامه بنویسی حتما حتما احساس واقعیتو بنویس,اگه دوسش داری بنویس دوست دارم

    اگه دوسش داری ولی ازش دلخوری, بخویس دوست دارم ولی ازت دلخورم(وقتی مینویسی ازت دلخورم باید دلیل بیاری,نمیشه تیتر وار بنویسی)

    به خودت خیانت کردی اگه ازش دلخوری ولی بهش نگی,چون این دلخوری یه روزی سر باز میکنه

    اگه ازش دلخوری,وقتی بهش برسونی به چه دلیلی ازت دلخورم,اگه حرفت منطقی باشه و اونم واقعا احساس تو رو داشته باشه , بهت قول میدم میاد ازت دلجوی میکنه(تجربه نوشتن بیش از 10 تا نامه عاشقونه رو دارم, واقعا از این کار لذت میبرم, خانوم بچه ها هم خدارو شکر خیلی خوشش میاد)

    فقط طوری ننویس که سبیه نامه هندی باشه, دوسش داری ولی, بررادر من الان موقعیه که احساس واقعی طرف حسابت معلوم میشه

    باوزر کن منم توی همچین موقعیتی بودم,اگه بهش اعتماد داری, اگه واقعا دنبال اون عشقی هستی که توی تایپکت موج میزنه هستی,هندی بازی درنیار(باور کن تجروبشو دارم که بهت میگم)

    همون طور که باید بهش بگی دوسش داری
    باید بهش بگی که ازش دلخوری
    بلاخره باید مشخص بشه که چقدر به احساسات تو اهمیت میده
    عشق یه احساس دوطرففس,همون طور که تو باید بهش بگی دوسش داری , باید به احساساتش توجه کنی,اونم باید به تو توجه کنه

    البته انتظار نداشته باش دختر مورد نظرت رفتار هاش شبیه افلاطون باشه, شاید بعضی چیزارو نمیدنه

    باید به این توجه کنی که به هرحال دختر ها از ما خیلی محدود تر هستن و ما راحت تر میتونیم توی جامعه باشیم, پس اگه یه رفتار بچه گانه ای اگه ازش دیدی میتونی تا 2 بار اول ازش چشم پوشی کنی(ولی حتما حتما بهش بگو که بخاطر این رفتارت دلخورم,از این رفتارت خوشم نمیاد, ولی دیگه بعد از یه مدت دیگه نباید اشتباهات گذشته رو تکرار کنه

    یه چیزی هم بگم, کلا ما پسر ها خیلی ادعامون میشه, ولی باید قبول کنیم که دختر ها دربعضی موارد از ما عاقلانه تر رفتار میکنن+به نظر من دختر ها به موقش از ما پسر ها عقلشون بیشتر میرسه

  14. 3 کاربر از پست مفید adelm تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 27 مرداد 92), omid65 (یکشنبه 27 مرداد 92), sanjab (یکشنبه 27 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من عمدا به دیگران توهین میکنم چون دیگران رو دوست دارم میشه کمکم کنید.
    توسط زندگی خوب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 تیر 96, 00:10
  2. نمی تونم دوست پیدا کنم چون به کسی اعتماد ندارم ولی نتیجه اش هم این شده که خیلی تنها شده ام
    توسط نیلوفرغمگین* در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 مهر 94, 12:15
  3. چرا نمي تونم شوهرم رو دوست داشته باشم خداااااااا
    توسط پرنده غريب در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: شنبه 10 خرداد 93, 11:25
  4. چه کمکی می تونم به خواهرم بکنم؟ (علاقه خواهرم به دوست قدیمیش بعد از ازدواج)
    توسط صحرا ........ در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 آذر 91, 00:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.