به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 10 مهر تاریخ عقدمه و احتمال خیانت نامزدم ایا بهم بزنم ؟با عشقش چیکار کنم:47:

    سلام دوستان گلم من قبلا تو موضوع ارتباط دختر و پسر تابیک زدم بعنوان دارم کلافه میشم کمکم کنید توروخدااا اما فکر میکنم باید اینجا عنوان میکردم دو سال پیش با یکی دوست شدم یه دوستی سالم و پاک بدون هدف واسه وقت گذرونی نبود و نیست هم من دانشجو شهرستان هستم خانواده من تهرانن و ایشونم تهران مهندس شیمی هست ولی 2 سال از من کوچکتره که واسمون مهم نبود حتی خانواده ها تنها مانع درس منه اونا میگن بایذ فوقم تموم بشه و بیام تهران انتقالی هم ندادن بهم بعد یه مدت کوتاه بهش ماموریت خورد نزدیک همون شهر دانشگاه من اومد من با یکی از دوستام رفتم اما اون تنها بود داشتیم ناهار میخوردیم که دوستم شروع کردبه از خودش تعریف کردن دوستم ساکن خود گچسارانه خیلی دروغ گفت بعد یه مدتی گفت واسه من یه دوست پسر خوب پیدا کن خیلی جا خوردم و خجالت کشیدم گذشت شب دیدم تو مسیجاش مدام از دوستم سوال میکنه منم یه حقیقتهایی گفتم که اون خونشون لواسون نیست کجا تو تهران بهش پیشنهاد کار دادن اونم با 2 میلیون تومن و... اما رو دوستم کنجکاو شدم ازش تحقیق کردم دیدم دختر معقولی نیست و یه جورایی مشگلاتی داره اما یکم دوستیمو بیشتر کردم واسه شناخت بهتر و با چندتا کارایی که جلو خودم میکرد مطممئن شدم حتی سیم کارت منم که دستش بود و پس نداد و گفت گم شده منم رفتم شوزوندم بعد مدتی فهمیدم که با سیم کارت من شارژ میگرفته و بعد سکس چت میکرده باپسرها کلان قطع ارتباط کردم به مامانم گفتم و اون تشویقم کرد به جدا کردن مسیرم از این دوست اما زمزمه هایی شنیدم که فلانی با دوست من رو اب ریخته خیلی ناراحت شدم بهش گفتم خیلی صادقانه که اگر اونو میخوای منو قولتو و قولایی که به مامانم دادی فراموش کن گفت نه ازش خوشم نمیاد اون کجا و من کجا ما حتی پیش هم نیستیم که البته یه بار با یه دختر دیگه میخواسته دوست بشه بواسطه دوستش اما قبول نکرد و بعد به منم گفت منم فراموشش کردم اما الان باز شک کردم شنیذم این دختره چند بار میرفته تهران و نامزدم یه هفته هست با من خیلی سرد شده کم مسیج میده زنگ میزنه اما نشده که نده بهش الکل گفتم اون دختره بود بهم مسیج داده که با تو دوست شده باهمید حتی رابطه جنسی دارید اما نه حضوری گفت محل نزار پاک کن دروغ میگه میخواد بین مارو بهم بزنه به اونم زنگ زدم گفتم شنیدم با این دوست شدی خندید گفت اه اصلا اونم این ادم ازش بدم میاد لوسه ننره بعد دیشب زنگ زده خونمون میگه سارا کلاسا داره شروع میشه کی میایی؟منم میخوام خطمو عوض کنم خیلی زنگ خورم زیاد شده بابام داره بهم شک میکنه حالم خیلی بد شد گریه ام گرفت من نمیتونم جلو خونوادم گریه کنم کارم به اکسژن رسید بعد نگاه کردم دیدم محمد از ساعت 4 عصر تا 1 بهم حتی یه مسیجم نداده داداشم گفت تو بهش بزن اما رسمی منم کردم گفتم میخوام بخوابم کاریی نداری زد نه شبت بخیر ولی چرا انقدر زود گفتم حالم بد بود رفتم درمانگاه یدفعه زد نکنه وقتی حالتو میپرسم اینارو بگیا خسته میشی بهم بگی اومدم بگم مگه تو حال منو پرسیدی گفتم بیخیال بعذ زدم محمد بس کن در ضمن من نمیخوام درس تا فوق بخونم لیسانس بسمه تو هم به مامانت بگو هر وقت خواستن بیان واسه خواستگاری گفت من نمیزارم اینکارو کنی حالا ببین شبت بخیر گوشیش خاموش کرد صیح هم فقط زنگ زد گفت خوبیذ شما تا گفتم اره گفت باشه استراحت کن منم شرکتم واسه ثبت نامت هم اقدام کن و قطع کرد دارم دیوونه میشم هر شب سر نمازام دعا میکنم اما انگار خدا نمیشنوه صدامو میترسم هر شب کابوس میبینم و با گریه میخوابم محمد کسی بود که اب هم میخورد بهم میگفت دستم به دامنتون چیکار کنم چه جوری بفهمم اینی با هم ارتباط دارن یا نه تورو خدااااااااااااااا قراره عید قربان عقد کنیم تورو خدا کمککککککککککککککککککککککک ککککککککککککککککککککککککک ک ککککککککککک

    - - - Updated - - -

    دوستای گلم اینم اضاف کنم که ایشون خیلی مسولیت پذیره و پدرشون جانبازن و الان خرج خونه و خواهر دانشجوش ایشون میده.روزی هم که اومدن خونمون تنها شرط مادر من و ایشون اتمام درس من بوده من الان 27 سالمه و اون 25 من تغییر رشته دادمو اینکه خیلی مهربونه کافی گریه کسی ببینه دیگه قدرت تحمل نداره و خیلی زود کم حوصله میشه و اگر انتظاری هم داشته باشه نمیگه حتی به خونوادش.الانم من بهشون گفتم که شک دارم اما فقط میگهداری خودتو اذیت میکنی اما مگه میشه کسی که مدام زنگ و اس میداد حالا خیلی خیلی کم و در حدچند جمله میشه؟میگه کارم زیاد شده خسته فکریم اون موقع هم بود اما خیلی گرم بود چیکار کنم من پدرمم هم فوت کرده کاشکی بود کاشکییییی

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    خدااااااااااااااااای من !!!!!
    آروم تر باش دختر
    وقتی جمله هات رو می خوندم احساس می کردم کلمه ها دارن تند تند از هم سبقت می گیرن که هر کدوم زودتر بیان بشن !!!!!

    چه خبره اینجا!!!
    نوشته ت رو می خوندم احساس می کردم کسی داره هولم میده !!!!

    من نفهمیدم چطوری تونستی ارتباط برقرار کنی بین این دو تا موضوع
    - نامزدت میزان اس ام اس هاش بهت کمتر شده
    - دوستی داشتی که خیلی اهل پسر بازی و .... بوده
    بنابراین نامزدت با دوستت دوست شده !!!

    هیچ دلیل دیگه ای تونستی پیدا کنی ؟ آخه از روی چی شک کردی ؟

    کم شدن اس ام اس و تماس و .... رو این همه حساس نباش روش. قرار نیست که ابد العمر این حالت مدام از حال هم پرسیدن وجود داشته باشه . همه مردا وقتی یه مقداری مطمئن میشن که فرد مورد نظر رو بدست آوردن میزان تماسون رو کم می کنن. این اصلا موضوع حادی نیست. چطور می تونی بین میزان تماس های یه نفر و میزان عشق و علاقه اون ارتباط مستقیمی برقرار کنی ؟؟؟؟؟ یعنی هرکی بیشتر بهت زنگ زد و حالت رو پرسید بیشتر دوستت داره ؟!!!!!!!

    به نظر من تو خیلی حساسی . اینکه از ساعت 4 تا ساعت 1 زنگ نزده و بعد تو شهرو خبردار کردی که بیاید که 10 -12 ساعته ازم خبری نگرفته ، که بعد داداشت بگه توام یه اس ام اس رسمی بفرست !!! چه خبره دختر خوب ؟؟؟؟
    اصلا شاید یه روز کامل ، دو روز کامل نتونه سراغت رو بگیره ، شاید حالش بد باشه ، شاید مشکلی داشته باشه ، شاید حوصله نداشته باشه ، شاید .... شاید..... شاید..... ، اما دلیل نمیشه دوستت نداشته باشه !

    اینکه تو تندتر از اون دلت تنگ میشه ، مشخصه اینجا کاملا

    برای خودت سرگرمی های دیگه ای تدارک ببین. زوم کردی و می شینی فاصله ساعت های اس ام اس های اونو اندازه می گیری و معیار عشق میذاری و عشق رو اندازه می گیری !!!!!!

    یه کمی آروم باش و بهمون بگو
    - آیا دلیل قانع کننده ای داری برای این که نامزدت با دوستت ارتباط داره یا داشته ؟
    - آیا دلیل قانع کننده ای داری برای اینکه میزان دوست داشتن نامزدت کم شده ؟

    - - - Updated - - -

    راستی چرا چیزهایی که تو تاپیک قبلیت گفتی با اینجا متفاوته ؟
    http://www.hamdardi.net/thread-29584.html

  3. 3 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 07 شهریور 92), she (شنبه 26 مرداد 92), فرانک بانو (شنبه 26 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ﺳﻼ ﻡ
    ﭼﻴﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺍﻻ ﻥ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻬﺎﻱ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ

    ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﺨﺪﺍ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺑﺨﺪﺍ ﻛﻼ ﻓﻪ ﺷﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻧﻮﺷﺘﻢ

    ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻪ ﻣﺪﺭﻛﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻳﻪ ﻣﺪﺕ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﻡ ﺍﻣﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﻭﺗﺎﺭﻭ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﻀﻲ ﻭﻗﺘﻬﺎ ~ﺷﺖ ﺧﻄﺶ ﺯﻳﺎﺩ

    ﻣﻴﻤﻮﻧﻢ ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺟﻠﻮﻡ ﻣﻮﺑﺎﻳﻠﺶ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻣﺎ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺝ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﻦ

    ﺭﺍﺿﻲ ﺗﺒﻮﺩﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺰﺍﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺷﺪﻳﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻣﻮﻥ ﻧﺸﻪ ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺟﺪﺍﻧﺶ ﺭﺍﺣﺘﻢ

    ﻧﻤﻴﺰﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﻣﺎﻧﺘﻲ.ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺟﺸﻦ ﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﻧﮕﺮﻓﺘﻴﻢ 10ﻣﻬﺮ ﺭﻭﺯ ﻋﻴﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺟﺸﻨﻤﻮﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺧﻴﺎﻧﺘﻜﺎﺭﻥ

    ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﻡ ﻣﻴﮕﻦ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻳﻪ ﺳﺎﻝ ﭼﻄﻮﺭ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﻧﻴﺎﺯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻪ ﻳﺎ ﻳﻜﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﺯﻳﺮ ﺳﺮﺷﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻳﻪ

    ﺑﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻛﺴﻲ ﺑﻬﺶ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻭﻟﻲ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﺍﺧﻪ ﺍﻻﻥ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﻪ ﺳﺮﺩ ﺷﺪﻩ

    ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻫﻢ ﺭﺍﺣﺘﻢ ﺣﺘﻲ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﺮﺝ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻣﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻴﻠﻴﻴﻴﻴﻴﻲ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭﻥ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻴﺪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﻡ ﭼﻴﻪ ﺍﻳﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﻴﻜﻨﻢ ~ﺱ ﭼﺮﺍ ﻳﻪ ﺳﺎﻝ ﻧﻴﺎﺯﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sheidajojo نمایش پست ها
    سلام دوستهای گلم من تازه عضو شدم اما خیلی از تاپیکهارو خوندم و تصمیم هم جدی شد مشگل خودمو بگم شما هم منو راهنمایی کنید.32 ساله هستم و یه جورایی به کسی متکی نیستم یا نبودم قبلا شکست بدی خوردم و تو اون زمان با یه اقایی که 30 ساله هست دوست شدم و ایشون از فامیلهای دور من هستن اما رفت و امدی با خانواده اش نداریم روز اول اشنایی قرارمون فقط یه دوستی بود اونم کسی که 9 سال میخواست از ذست داده بود و دختره ازدواج کرده و خانواده ایشون یه جور خاصی هستن ما بعد چند ماه خیلی باهم گرم شدیم و این وسط حرمتها احترام ها همه این موارد رعایت میکنیم این اقا چندین مرتبه منزل ما اومده تا اینکه از مهر ماه یدفعه تغییر رفتار داد قبلا اگر تو خیابون میرفتیم محال بود دستم نگیره اما ذیگه حتی اینکارم نمیکرد ولی با حرفهاش میگفت تورو شناختم تو ارزشت مثل این دخترای جلف نیست برام با ارزشی نمیخوام پاک بودنتو خراب کنم با صمیمی ترین دوستم حرف زده بود گفته بود خیلی دوستش دارم نگرانش زیاد میشم تورو خدا تو مواظبش باش این با کسی درد و دل نمیکنه من رفتم پیش مشاور بهم گفتن ایشون از لحاظ جنسی هم با هم بودید گفتم فقط دو بار و دیگه اصلا گفتن ابایذ با خود این اقا حرف بزنن وگرنه محاله یا اقا تو این سن نیاز جنسی نداشته باشه ولی نتونستم بهش بگم هم فامیل بود هم خودم زشت میشدم چه فکری میکرد در موردم اما قبلا ها خیلی مسیج های عاطفی میداد تا 2 الی 3 شب بعد بر اثر صانحه ایی دوستم فوت شد خیلی داغون شدم تو اون مدت همش دلداریم میداد وادارم کرد گریه کنم برام لباس خرید مشکیمو در بیارم بغلم میکرد اما کار خطایی نمیکرد تا همین الان قسم میخوره که خیلی دوستم داره و هدیه زیاد میخره برام بهم خیلی فکر میکنه یکی از هم کلاسیام گفت بریم پیش دعا نویس کمک میکنه کتاب باز میکنه همه چیو بهت میگه رفتم بهم گفت طلسمش کردن یه مشت دعا بهم داد اول استفاده کردم بعد پشیمون شدم همرو ریختم تو اب روان فقط از قبل یه مهره مار داشتم که میدونستمم اصله اونو انداختم گردنم ولی دیدم اصل کار خدا اون تمام روزه هاشو گرفت منو تشویقم کرد به گرفتن منم گرفتم مطمنم با کسی دوست نیست ولی الان چندتا چی خیلی اذیتم میکنه اولیش اینکه پارسال بهم گفت یه شب تولد دوستش بوده و اون شب برای اولین بار مشروب خورده و وقت به خودش اومده که تا صبح تو بغل یه زن خوابیده بود بعد من بهش گفتم برو ازمایش خون بده کامل کامل بدون هیچ حرفی قبول کرد و رفت داد گفت فقط کم خونم دومیش اینه که بهش میگم تو چرا نسبت به اون وقتها عوض شدی اونم خیلییییی میگه اخه مشغله کاری مادرم خواهرم خونه ریس منو میکشه شاید یه روز با تو هم کات کنم اما نه بخاطر کسی بخاطر اینکه تو داری اذیت میشی دلم لرزید و دیگه هیچی نگفتم و همیشه وانمود میکنم راضیم اما یه جور عجیبه یه روزایی خیلی خوبه تند تند مسیج میده یه موقع هایی هم نه یدونه صبح میده میره تا عصر بعد زنگ میزنه میگه ببخشید عزیزم خیلی سرم شلوغ بود نمیدونم خیلی خسته شدم به بن بست رسیدم از طرفی خودم اصلا خیال ازدواج ندارم و شرایط جوری که فعلا به ازدواج هم نمیتونم فکر کنم اما خواهر بزرگم در جریانه از اونورم دوست دارم با کسی دوست بمونم تا ازدواج کنم و میگم بزار کات کنم راحت میشم ولی واقعا نمیتونم یاد کمکهاش که میافتم گریه هایی که پا به پای من میکرد و دلم که هنوز دوستش داره و اگر یه روز مسیج نده کلافه میشم میافتم میگم نه اما دلم میخواد بدونم این ادم چرا این مدلی؟ چرا مثل همه نیست و به پاکی قلبش ایمان دارم در ضمن پدرش سال 88 ول کرده رفته تورو خدا بهم بگید چیکار کنم

    سنتون متفاوته !!! اونجا بیشتر بودین ، الان کمتر

    - - - Updated - - -

    ببین عزیزم در هر حال عملا تو مدرکی در دستت نداری که حتی بتونی به خودت ثابت کنی چیزی بوده
    اینکه پشت خط می موندی یا اینکه تلفنش رو پیش تو جواب نداد ، شاید نشونه ای باشه که اون موقع ها چیزی رو ازت پنهان می کرده
    اما دلیل دوست بودن با دوستت نیست
    ویرایش توسط asemani : شنبه 26 مرداد 92 در ساعت 20:02

  6. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    sheidajojo (شنبه 26 مرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ﻣﺮﺳﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﮔﻠﻢ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺑﻌﺪﺵ ﺯﺩﻡ ﺍﺧﺪﺍﻳﺶ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻭﻧﻮ ﻣﻴﻨﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺍﺻﻼ ﺑﻌﺪﺵ ﺣﺘﻲ ﻧﺨﻮﻧﺪﻡ ﺩﻗﺖ ﻫﻢ ﻛﻨﻲ ﻏﻠﻂ ﺍﻣﻼﻳﻲ ﺩﺍﺭﻡ

    ﭼﻴﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ~ﻧﻬﺎﻥ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﺍﻭﻥ ﻗﺒﻼ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻻﻥ ﻧﻪ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻋﻘﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻋﻘﺐ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻳﺪ

    ﺩﻟﻴﻞ ﻣﺤﻜﻤﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻛﻤﻲ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﻋﺠﻠﻪ ﺍﻱ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻢ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻋﺠﻠﻪ ﻛﺮﺩ ﺍﻻ ﻥ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﻣﻴﺪﻩ

    ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺗﺎ ﻋﻘﺪ ﻛﺮﺩ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﻣﻬﺮﻳﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮔﻔﺖ ﺑﻮﻝ ﺟﻬﻴﺰﻳﻪ ﺍﻡ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻮﺭ ﻛﻨﻢ ﻣﻦ ﻧﻬﻬﻬﻬﻪ

    ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺣﺎﻝ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﺪ ﺷﺪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻴﺎ ﻛﻤﻜﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻳﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﮔﻮﺷﻴﺶ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺪﻡ ﻣﻴﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭ ﻭ ﺭﻣﺰ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﻚ ﻛﺮﺩﻡ ﺭﻣﺰ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﻳﺪﻡ 24ﺗﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺑﻠﻚ ﻟﻴﺴﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﺍﻛﺜﺮﺵ

    ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﻳﺘﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻲ ﻭ ﺑﻲ ﺭﻭﺣﻪ ﺳﺮﺩﻩ ﻭ.... ﮔﺮﻓﺘﻲ ﺑﻴﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻳﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﻭﻓﺘﻲ ﺑﻴﺸﻢ ﺑﻮﺩ ﺧﻄﺶ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪ ﻫﻴﭽﻲ ﻧﮕﻔﺖ ﺑﻬﻢ ﺣﺘﻲ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﻧﻜﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﻲ ﺑﻬﻢ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻭ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﺣﺎﻻ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ

  8. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیز جان انقدر قاطی نوشتی که من نفهمیدم شما دختر هستی یا پسر ، و وقتی میگفتی دوستم ، نمیشد تشخیص داد منظورت دوست هم جنس خودته یا ( دوست دختر و دوست پسرت ) ؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    del (پنجشنبه 07 شهریور 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ﻳﻌﻨﻲ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻛﺴﻲ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻪ
    ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻭ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﻣﺸﻜﻮﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺩﻳﺸﺐ ﺑﻬﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪ

    ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﻳﻪ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻛﻼ ﻓﻪ ﺍﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺣﺎﻻ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﺴﺘﺲ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺑﮕﻢ

    ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﻌﻼ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﻢ ﻭ ﺍﺱ ﻧﺪﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻭ ﺳﺮﻡ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ ﺁﺑﺮﻭﻡ ﺟﻠﻮ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﺧﻪ ﻣﻦ ﻛﻪ

    ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺻﺪﺍﻗﺘﻢ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻳﻪ ﺍﺧﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﻜﺮﺩﻡ

    ﺩﻝ ﻛﺴﻲ ﻧﺸﻜﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ ﺗﻮﺭﻭﻭﻭﻭﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕﻴﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩﻛﺸﻲ ﭼﻴﻪ ﻛﻪ ﺗﻤﻮﻣﻢ ﻛﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭﻥ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﺣﺘﻲ ﺩﻟﻴﻠﺶ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 اسفند 92 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﮕﻪ ﺳﺎﻳﺖ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺲ ﭼﺮﺍ ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﻴﺪﻩ ﻭ ﻛﻤﻜﻲ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﺑﺲ ﻛﺠﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻭﻧﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮ ﻣﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.