به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 بهمن 93 [ 20:55]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,901
    سطح
    26
    Points: 1,901, Level: 26
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh قصدش از این کارها چی بود

    سلام خواهش میکنم کمکم کنید
    من با دختری تو نت اشنا شدم میدونم میگید چت اشتباه ولی این موضوع فرق داره حدود دو ماه با هم بودیم این خانوم یه نامزدی کرده بود که منجر به طلاق شد و من از زیر بم قضیه خبر دارم نامزدش ادم شکاک و کثیفی بوده هم خودش هم خانوادش که و مورد ضرب شتم قرار داده ایشونو و اثار روحی بدی روی اون گذاشته بود تو این اشنایموممن به هم ابراز علاقه کردیم و از سوی من بیشتر بود و میگفت چون درکم میکنی بهش گفتم میخوامت می خوام قسمت من بشی گفت اره ولی خانوادم شاید نزارن ما از لحاظ اخلاقی کاملا شبیه هم بودیم و ایشون از شکست عشقی من خبر داشت و قرار بود من برای کار و درسم برم شهرشون تو یه سال اینده و قبول کردن و گفت اگه اومدی نشد نگی فلانی دروغ گو بود منم گفتم شاید قسمت هم نشدیم مشکلی نیست نمی گم با هم خیلی خوب بودیم ولی گاهی با سوال کردن های بیش از حدم به نظرم اذیت میشد ولی همو دوست داشتیم در مورد اینده شوهر ایندش سوال زیاد پرسیدم که که ایده الش بودم خوب بودیم تا سه هفته پیش گفتم قلبم به تو دادم عاشقت شدم گفت مرسی گفتم همین گفت اره خب سرم شلوغه بعد می حرفیم ولی ازدواج قبلیش احساسش از بین برده بود بعد دو روز کم پیدا بود ک دیگه سر سنگین بود جوابم زیاد نمی داد جواب سلامم به زور میداد حرسم بالا اورده بود که دیر ج میداد گفتم میخوام برم چون من انگار ادم نیستم خداحافظ ولی گفت خودت میبری میدوزی گفتم باشه نمیرم باز همون جور بود این که حرف نمیزد خیلی ناراحت بودم زیاد حرف باهاش میزد ولی زیاد حرف نمیزد نمیدونم چش بود هر سری یه حرف میزد میگفتم دوستم داری یه سری گفت من کسی میخوام پیشم باشه درکم کنه سه ماه یه بار ببینمش منم گفتم سه ماه چیه من هر ماه میام دیدنت یه سری دیگه میگفتمن تو عمل انجام شده قرار گرفتم مامان بابا یه پسر که پسر دوست بابامه اوکی ازدواج دادن تو وقتت تلف نکن این داستان ها ادامه داشت تا چند روز پیش که سمج وایساده بودم گفت اشغال عوضی گمشو برو
    حالا من موندم چش بود چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کمکم کنید نمیتونم فرا موشش کنم

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    339
    Array
    سلام دوست گرامی

    به تالار همدردی خوش آمدی

    لطفا برای راهنمایی بیشتر از خودتون بگید.

    چند سالتونه؟

    قصد شما از این ارتباط چیه؟

    شغل شما چی هست؟سربازی رفتید؟

    خانواده شما در جریان این ارتباط هستند؟اگه هستند نظرشون چیه؟

    منتظر پاسخت هستیم
    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif

  3. #3
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 بهمن 93 [ 20:55]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,901
    سطح
    26
    Points: 1,901, Level: 26
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تشکر

    من دانشجوی ترم اخرم رشته برق و ارشد مث اب خوردن شهر اونها قبول میشم کارم هم تا حدودی جوره فقط یه مصاحبه مونده سربازی هم رفتم
    سن من 24 و خانوم 22 خانواده ها نه فقط باید برم دانشگاه شهر مورد نظر که بحثش مطرح کنم من قصدم فقط ازدواج چون واقعا عاشقش هستم

  4. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 10 آبان 92 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    196
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    285

    تشکرشده 366 در 142 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اتفاق خاصی نیوفتاده، مدتی شما رو توی آبنمک خوابونده بود، الان جایگزین پیدا کرده، همین

  5. 2 کاربر از پست مفید Rude Boy تشکرکرده اند .

    nikafarid (دوشنبه 28 مرداد 92), omid65 (پنجشنبه 24 مرداد 92)

  6. #5
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 بهمن 93 [ 20:55]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,901
    سطح
    26
    Points: 1,901, Level: 26
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی بر نمیگرده

  7. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 10 آبان 92 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    196
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    285

    تشکرشده 366 در 142 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 000000k نمایش پست ها
    یعنی بر نمیگرده
    چرا! ممکنه بر گرده! بستگی داره به اون آقایی که جانشین شما شده...

  8. 2 کاربر از پست مفید Rude Boy تشکرکرده اند .

    فرانک بانو (پنجشنبه 31 مرداد 92), بابک 1369 (پنجشنبه 24 مرداد 92)

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    عجیبه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    مگه هنوزهم پسر اینجوری هست....روی همه ی پسرا روسفید کردی

  10. #8
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم . شما با هر كيسي آشنا شدي كه قرار نشده بري ازدواج كني كه !

    خودش هم گفته كه ميخواد بره با اون ازدواج كنه . از نظر احساسي هم كه به قول خودت مشكل داره .

    كلا چيز خوبي به نظر نميرسه .

    احتمال ميدم هنوزم رابطه قبليشو نتونسته ترميم كنه .

  11. کاربر روبرو از پست مفید omid65 تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (چهارشنبه 30 مرداد 92)

  12. #9
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 بهمن 93 [ 20:55]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,901
    سطح
    26
    Points: 1,901, Level: 26
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون همه دوست دارم چی بهم میگفت تو درکم میکنی
    روز اخر هزار فحش بهم داد یه خودتی بهش نگفتم
    بهش گفتم بگو ذوستم نداری گفت بگم دوست دارم امید وار میشی بگم ندارم نا امید اخه چی بگم
    بعد چند روز گفت تو خیلی جدی گرغتی من ازت بدم میاد
    تکلیف دل زندگی درب داعون من چیه
    یعنی چی من روی پسرها سفید کردم بخدا چنان به هم اعتماد داشتیم عکس شب عقدش هم واسم فرستاد دارم میمیرممممممممممممممممممم

  13. #10
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 بهمن 93 [ 20:55]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,901
    سطح
    26
    Points: 1,901, Level: 26
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به قول خودش بتلاشیم که به هم برسیم الان بهم گفت جدی گرفتی
    سه چهار نو بهونه اورد
    یکی من قصد رفتناشتم قبول نکرد گفت حوصله حرف زدن ندارم از سوال جواب متنفرم
    یکی خودش گفتم با کسی در ارتباطی هر طور قسمش دادم نگفت گفت من حوصله خودم ندارم چه برسه یکی دیگه
    یکی گفت خانواده به اجبار میخوان من با این خواستگاره ازدواج کنم بعد این که با گیر دادنم اعصباش بهم ریختم گفت من اون بیشتر از تو دوست دارم که 15 سال پیش خواستگارم بود گفتم بخدا دروغ میگی گفت هرجور دوست داری فکر کن
    یکی میگفت ازه همتون متنفرم یعنی از همه پسر ها
    اخر سر هم گفت تو زیاد گیر میدی سوال میپرسی یاد نامزد قبلیم میندازی


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.