به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: دوره نامزدی

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    580
    سطح
    11
    Points: 580, Level: 11
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوره نامزدی

    با سلام
    من خیلی به راهنماییتون احتیاج دارم
    بعد از خواستگاری و اینکه نظر کلی خانواده ها نسبت به هم مثبت بود، ما دختر و پسر رو بدون محرمیت نامزد اعلام می کنیم و حدود 3و 4 ماه با هم بیرون برن و خانواده ها رفت و امد کنن و همدیگرو بیشتر بشناسن.
    چیزی که خیلی برا سواله اینه که تو این مدت رفتار من به عنوان یه دختر باید چطور باشه! اگر رسمی و مثل یه غریبه باش حرف بزنم آیا از من زده نمیشه؟ نمیگه چرا مهربون نیست؟ احساساتی نیست؟ یا اینکه باید مقداری صمیمیت تو رابطه باشه؟ اینکه آیا باید احساس رو هم دخیل کرد؟ به عنوان یه دختر میخوام بدونم باید چقدر توجهمو نشون بدم؟ چطوری باهاش حرف بزنم؟ آیا در ازای هر تلفن اون منم باید باهاش تماس بگیرم یا فقط منتظر اون باشم؟
    من واقعا موندم پسرا از چی خوششون میاد! واقعا چی درسته!نمیخام تو این مدت رفتارم ناهنجار باشه و ناخواسته همه چی بهم بخوره!
    از طرفی تصورم اینه واسه اینکه شناخت بوجود بیاد دو طرف باید یه مقدار صمیمی تر باشن تا خودشونو بیشتر نشون بدن. نه؟

  2. 2 کاربر از پست مفید sahar68 تشکرکرده اند .

    omid65 (یکشنبه 06 مرداد 92), sookoot (دوشنبه 07 مرداد 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1392-4-31
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 190 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سحر عزیز
    من دیشب هم به یه دختر خانوم دیگه ای که می گفت کلا چطوری با پسرا رفتار کنه گفتم .. خودت باش سحر , اصلا لازم نیست رفتارتو تغییر بدی , می دونی به نظرم همونی که هستی باش , اگر که دختر خیلی مهربونی هستی مهربونی داشته باش در کنارش قاطعیت داشته باش تو حرفات و محکم باش , چه دلیلی داره خشک رفتار کنی , می دونی اینجوری دلنشین تر هم هستی ! اگه دختر جدی ای هستی در کنار جدی بودنت مطمئنا آرامش خاصی هم داری , جدی بودن در کنار یه آرامشو متانت خاص ! اینم خودش قشنگه ! وقتی همونطوری که هستی رفتار کنی طرف مقابلت احساس بهتری داره و خودتم کمتر اذیت می شی ..

    در مورد اینکه مثلا اون زنگ زد تو چی کار کنی ! خب تو هم بزن ! چی قشنگ تر از اینکه اونم بدونه برای تو عزیزه و دوست داری از حالش خبر دار شی ! می دونی البته همه ی اینا بستگی به اون پسر هم داره !! تو اونو یه بار دیدی , بالاخره از نوع رفتارش تا حدودی معلومه آدمی هست که این چیزارو درک کنه یا نه!

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    580
    سطح
    11
    Points: 580, Level: 11
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم دوست دارم همینطوری باشم که شما میگی! اما بخاطر اینطوری بودنم شکست بزرگی خوردم! اونجا بود که فهمیدم باید با سیاست رفتار کرد! چیزی که همیشه ازش بدم میومده! اما الان میدونم که این سیاست گاهی وقتا خیلی هم خوبه! اما نمیدونم این سیاست چیه و تو این رابطه چه جوریه؟
    راستش دوستام خیلی با سیاست رفتار میکنن. از هر حرفشون با نامزدشون یه منظوری دارن. خیلی محتاطن .
    شایدم من اشتباه فک می کنم اما اومدم که متوجه همین بشم و از زبون چند نفر بشنوم کار درست چیه؟

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    سلام عزیزم
    میشه بگی چطوری برخورد کردی و چه شکستی خوردی ؟

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    580
    سطح
    11
    Points: 580, Level: 11
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سعی کردم خودم باشم. حرف و دلم یکی بود! صداقت داشتم. محبت میکردم. محبت میدیدم. عاشقش بودم. میگفت بدون من میمیره! دوستم داره!!! بهش زنگ میزدم هربار که اون میزد! انقد رفتاراش خوب و قشنگ بود که حتی خواهرم هم باورش نمیشد همچین اتفاقی بیفته! خب خواهرم دیگه یه زن پخته و عاقل بود. اونم باورش کرده بود!
    اما یه روز زنگ زد و گفت...دیگه نمیشه.... بهونش باباش بود اما.... اگه میخواستم پام وای میساد.... مطمئنم که بهونه بود. این شکست واسم گرون تموم شد! حتی اینی که الان هستم نتیجه اون روزاست! میتونستم جای بهتری باشم که نیستم. چون نتونستم واسه کنکور ارشد درس بخونم. من اون روز تا خود کشی هم رفتم اما غرورمو واسش نشکستم! خدا میدونه چقدر دوستش داشتم و هنوزم ازش متنفر نیستم. فقط فراموشش کردم.
    من میترسم محبت کنم . میترسم دلبسته بشم. میترسم دوباره رها شم.
    اما خیلی تنهام... خیلی زیاد.... واسه همین دلم میخاد ازدواج کنم. اما میخام یه طوری که درست باشه پیش برم....که رها نشم دوباره.....

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    580
    سطح
    11
    Points: 580, Level: 11
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش میکنم نظراتتونو بهم بگید!!!!!!!!!!!!! من خیلی به کمک احتیاج دارم.......................

  8. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    جمعه 29 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 135 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درووود
    من اگه جای شما بودم تو این وهله زمانی احساسات را درگیر نمی کردم هر چقدر هم تنها باشم و دوست داشته باشم زودتر ازدواج کنم. این نظر شخصی منه.
    اگر هم قبلا شکستی داشتین این شکست نباید باعث خدایی نکرده شکست بعدی تون باشه و این نکته با اهمیت رو شما متوجه شدین چون الان اینجاین.
    عزیزم اعتماد به نفست رو حفظ کن. احساسات فعلا به خرج نده. باید از این فرصت استفاده کنی تا ایشون را خیلی خیلی خوب بشناسی. پس فعلا فکرتو درگیر این نکن که باهاش احساسی باشم به نظر من این کار اشتباهه فعلا. مطمئن باش ایشون در مورد شما هم اشتباه فکر نمیکنن که احساسی نیستی بلکه نجانب خودتو نشون میدی.
    این نظر شخصی منه.
    بدرووووووووووود

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1391-1-13
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    5,958
    سطح
    50
    Points: 5,958, Level: 50
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 33 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز بگذار یه واقعیت رو برات روشن کنم من به عنوان کسی که دو بار نامزدیم بهم خورد و نزدیک یه 25 بار خواستگاری رفتم راهنمایت میکنم بنابر این در این مورد به اندازه ناچیزی تجربه دارم من دو بار نامزدیم به خاطر صداقت و ساده بودن خودم بهم خورد باید قبول کنی که همیشه باید سیاست داشت صداقت تمام ممکنه بعضی وقتها گران تمام شده نیازی نیست انکار کنی چون کسی اینجا شمارو نمیشناسه ولی احتمال داره که شما به نامزد سابقت کمی به یادش باشی که اگر در پرسش نامزد جدیدتون بخواین واقعیت رو بگین خوب صدرصد گران تمام میشه ولی با سیاست که من اصلا دوست ندارم در مورد گذشته صحبت کنیم قضیه حل خواهد شدو یه توصیه دیگه که تا مدت زیادی از نامزدی قبلت نگذشته هیچ وقت و هیچ وقت ازدواج نکن اشتباهی که خیلی ها برای رهایی از شرایط بعد از شکست به اون پناه میبرند و خوب معلومه که به مشکل بر میخورند
    درسته که صداقت خوبه کسی هم منکرش نیست ولی نه در همه جا اصلا امکان داره خود شما تا حالا به کسی حتی کلمه عاشقانه نگفته باشی ولی حتی برای جذب طرف مقابل باید بگید وگرنه طرف فکر خواهد کرد که شما اون رو دوست ندارید یا شاید تا حالا نشده که به جنس مخالف محبت کرده باشید ولی باید در این مورد حتما انجام بدید در کل شما باید یه تغییر اساسی رو رفتار خود بدهید

  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    580
    سطح
    11
    Points: 580, Level: 11
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از راهنماییتون. ممنونم.
    تقریبا یکسال و نیم ازون اتفاق میگذره. نه بخاطر فراموش کردن اون نمیخام ازدواج کنم. من فقط تنهایی خیلی بهم فشار اورده. کسی دوروبرم نیست. مامان و بابا اصلا منو نمیفهمن و تو خونه خیلی اذیت میشم. نادیده گرفته میشم. همه دوستاممم ازدواج کردن و انقد سرشون شلوغه که چی بشه خبری از هم بگیریم. دلم میخاد یه زندگی خوب کنار کسی که منو بفهمه شروع کنم.
    پش شما فک میکنید تو دوره نامزدی گاهی لازمه ابراز احساسات بشه؟ حالا نه اولش فرض کنید بعد دو سه ماه. و این در چه حد باشه ؟
    ویرایش توسط sahar68 : چهارشنبه 09 مرداد 92 در ساعت 14:35

  11. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1391-1-13
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    5,958
    سطح
    50
    Points: 5,958, Level: 50
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 33 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar68 نمایش پست ها
    مرسی از راهنماییتون. ممنونم.
    تقریبا یکسال و نیم ازون اتفاق میگذره. نه بخاطر فراموش کردن اون نمیخام ازدواج کنم. من فقط تنهایی خیلی بهم فشار اورده. کسی دوروبرم نیست. مامان و بابا اصلا منو نمیفهمن و تو خونه خیلی اذیت میشم. نادیده گرفته میشم. همه دوستاممم ازدواج کردن و انقد سرشون شلوغه که چی بشه خبری از هم بگیریم. دلم میخاد یه زندگی خوب کنار کسی که منو بفهمه شروع کنم.
    پش شما فک میکنید تو دوره نامزدی گاهی لازمه ابراز احساسات بشه؟ حالا نه اولش فرض کنید بعد دو سه ماه. و این در چه حد باشه ؟
    ببین عزیزم من هم عینا مثل تو بودم احساس تنهایی شدید میکردم حس میکردم که از رفیقام و فامیلهام جا موندم ولی این فکر برای ازدواج و تشکیل زندگی که از به این بهانه که احساس تنهایی میکنی سیانوره و صد در صد توی زندگی آیندت تاثییر خواهد گذاشت تو باید وقتی ازدواج کنی که بدون در نظر گرفتن شرایط تنهایی و غییره کیس مناسبت رو انتخاب کنی
    خوب شما اگر با این شرایط الان بر خواستگاری فقط میخوای یکی رو انتخاب کنی که از تنهایی در بیای حتما شرایط و خصوصیات طرف مقابلت رو کاملا نگاه نخواهی کرد
    باید مراقب بود


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.