سلام
نمیدونم از کجا شروع کنم.3 سال پیش عاشقش شدم.اولین بارم بود عاشق میشدم.2 روز حالم خراب بود.اصلا باورم نمیشد عاشق شدم.همیشه خودمو به بی عاطفه بودن محکوم میکردم.اطرافم همه تو سن زیر 20 سال حداقل 1 بار این حس رو تجربه کرده بودند ،اما من تا 21 نه!
اولش به خودم میگفتم این عشق نیست،اگر هم عشقه از اون عشق های در نگاه اوله! که فراموشم میشه.
من الان یه پسر 24 سالم که 1ماه دیگه فارغ التحصیل میشه...هنوز نتونسته دختری که 3 سال پیش دیده فراموش کنه.اشتباه بزرگ من این بود که کمی در موردش تحقیق کردم.دقیقا همون کیسی بود که من دنبالش بودم تا به عنوان همسر تا پایان زندگی کنارم باشه.همه ویژگی ای که من میخواستم رو داشت.
حتی شغل پدرش با شغل پدر من یکی هست و حتی زبان مادریمون هم یکی هست وخیلی شباهت ها بی مورد دیگه کاملا ما رو شبیه هم میکنه.
مشکل اینجاست که هر دو داریم فارغ التحصیل میشیم و من تا امروز فقط نگاهش کردم و حتی سلام هم بهش ندادم.تقریبا 99 درصد مطمئنم متوجه حس من شده و تقریبا خودشم به من علاقه مند شده!از نگاه هاش میتونم بخونم.
شاید بگید از این نگاه ها تو دوره دانشگاه همه بوده،اره منم میدونم همه تجربه کردن.اما من واقعا 3 سال به خودم زمان دادم.ولی نمیتونم فراموش کنم.من اصلا موقعیتم برای ازدواج جور نیست.مشکلات زیادی سد راهم هستند.از این ور دختر که گفتم موقعیتش برای ازدواج جوره و همینجوریش تو دانشگاه و بیرون دانشگاه ماهی 1 دونه خواستگار براش پیدا میشد.اما جوابش به همه نه بود.به یکی از دوستام که بهش پیشنهاد دوستی داده بود(نمیدونست من بهش علاقه دارم و داش برام تعریف میکرد)،گفته بود من به کس دیگه ای علاقه مندم و اصلا هم اهل دوستی نیستم.واقعا هم اهل دوستی نبود.از اولش و نوع برخوردش با پسر ها معلوم بود.
حال با نزدیک شدن به فارغ التحصیلی من 1هفته روانی شدم.جس روز های اول بهم پرگشته.شدیدا از اینکه دارم از دستش میدم مضطربم.اما هیچ کاریم از دستم بر نمیاد.
عقلم میگه فراموشش کن...
احساسم میگه برو و باهاش ارتباط بر قرار کن...
واقعا زندگیم تو این چند هفته نابود شده...لطفا یکم کمکم کنید تصمیم بگیرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)