
نوشته اصلی توسط
meinoush
سلام عزیزم بی نهایت سپاسگذارم
سپیده جان خیلی به خودت سخت نگیر. یعنی وقتی نمی تونی مامانتو تغییر بدی یه کمی در درون خودت باید ریلکس بشی که سر هر کارش حرص نخوری.
اتفاقا اگه مامانت به فکر ازدواجت نیست به نظر من خوبه با دوستای متاهلت رفت و امد کنی. اونا دستشون بیشتر بازه که برات خواستگار پیدا کنن. چرا عقده ای بشی؟! با دوستات برو بچرخ.
اغلب دوستای من ازدواج کردن.اتفاقا متاهل هاشون اینقدر بخیلن که نگو.بین اکیپ دوستی 20 نفره ما فقط 2-3نفر مجرد موندیم.اما هیچ کدوم اقدامی نمیکنن.حتی یکی از مجردامون به شوهر یکی از متاهلا سلام کرده جواب سلام نداده.دوست محرده میگفت متاهلا انگار از دماغ فیل افتادن!!
خیلی هم لازم نیست خودتو اذیت کنی توی کمک کردنا. در حد نیاز به مامانت کمک کن. از خواهر برادرات بخواه که یه مقدار اونا به مامانت کمک کنن اگه که به نظرت میشه و گوش میدن. یعنی یه مقدار مسوولیت بذار براشونو خیلی هم نمی خواد تو بچه خوبه ی خونه باشی که مامانت حال کنه بگه ازدواج نکن پیشم بمون!
دقیقا با حرفت موافقما.مثلا من به فکر خواهرمم که ناهار چیکار میکنه!براش غذا میذارم...یا میبرمش خرید یا دکتر.لوس شدن!!!
دیگه تا حدی که برات مقدوره بی اعصاب خوردی برای خودت استقلال داشته باشی داشته باش. وقتی هم نمیشه حرص نخور. حداقل کاری که تحت اختیار خودته اینه که حرص نخوری.
لازم هم نیست خیلی روراست و رک باشی.
من اینقدر حرصی شدم.جوری که بدنم از حرص میلرزه.تمام وجودم.دیگه نمیخوام مسئولیت قبول کنم
می تونی تو هم اروم و بی دردسر به خواسته هات برسی. مثلا به مامانت بگو منم میام باهات خرید و بعدش ریز ریز و با ملایمت راضیش کن که اخرش اون لباسی که تو می خوایو بخره. البته اگه مثلا خیلی لباسه باز باشه و اینا که دیگه راضی نمیشه. منظورم اینه که اگه مامانت نمی شه با حرف مستقیم و واضح راضی بشه میتونی با ملایمت راضیش کنی.
ببین مثلا توی این 7 سال من یه پالتو به سلیقه خودم نگرفتم.مادرم رفت سفر.قبلش اینقدر سفارش کردم برام هیچی نخر.رفته برام دو تا پالتو200 تومنی!!!خریده.من چیکارشون کنم.خودم پالتو دیده بودم به قیمت کمتر.واسم روسری میخره.این سری گفتم من اینا رو نمیخوام مامان.کلی ناراحت و عصبانی شد!یعنی چی اینم پالتو دیگه.فکر کردی ارزونه؟!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)