سلام دوست عزیز
ببینید شما حتی توضیحاتتون هم کاملا با بی علاقگی و سرسریه. انگار اصلا دنبال هیچ تغییری نیستید.
توضیحاتم کامل نیست !!! مگر این زندگی با این همه بی علاقگی برای آدم فکرآزاد میزاره که کامل موبه مو توضیح بدم. یعنی تابحال نشده که از کسی خوشتون نیاد چون حالا همسرم هست به اجبار باید دوستش داشته باشم. باید به ناچار چون انتخاب کردم تن به این زندگی بدم. بله چون زن گرفتم نه لباس .
دوست عزیز مغز و احساس ما مثل عضلات بدن میتونه تحت کنترل ارادی انسان قرار بگیره. همونطور که با ورزش میشه عضلات رو تقویت کرد احساس و فکر ما هم میتونن به هر شکلی تقویت بشن.
بله به شرطی که یه نور امیدی داشته باشم. برای همین هم پست باز کردم این نور را پیدا میکنم یا کاملا مسدود میشود.
شما قبل از ازدواج باید بیشتر و عاقلانه تر برخورد میکردید که نکردید
الان باید با دلسوزی و دقت مسائل زندگیتون رو ارزیابی و اصلاح کنید که نمیکنید
بله کاملا اشتباه کردم. حالا باید این اشتباهم تا مرگ گریبان گیرم باشد . مگر انسان چند بار زندگی میکند . همه ما انسانها دنبال یه زندگی آروم وبا لذت هستیم .
اما من هیچ لذتی باهمسرم ندارم . نه در گفتار کردار نه درمسایل جنسی .
خوب الان هدفتون چیه؟؟؟ میخواید مهر طلاق دوم رو هم داشته باشید؟؟
هدف از ایجا این پست . پیدا کردن راه چاره خلاصی از این بی میلی .رهای . پیدا کردن عشقی که در وجودم مرده .مهر طلاق ترسی ندارم. از مهری که خدا بر پرونده عمالم بزند ترس دارم.
اول کمی با خودتون خلوت کنید ببینید تو زندگی دنبال چی هستید./؟؟/؟؟؟//
خلوت گفتید .من در محل کارم از دست همسرم آسایش ندارم. چطوری تنها باشم وقتی که دلم میگره در تنهایی خودم بگریم. از محالاته که من را یک روز در حال خودم بگذارد . برای یه آرزو شده که حداقل یک روز بدون هیچ تماس یاهرچیزی در اختیار خودم باشم.
اینجوری بهتر بگم روح وجسمم در اختیار همسرم هست .من مال خودم نیستم بقدی صفت من را نگه داشته که میترسد منو ازدست دهد . با این کارها ازدست خواهد داد .
کاش میشد همسرم هم عضو میشد تا کمی هم اورا از اشتباهاتش آگاه کنید .
بعد اگر به این نتیجه رسیدید که زندگی مشترکتون ارزش خونه تکونی جدی داره اون وقت بیاید و با جزئیات و دقت نه بی حوصلگی در مورد نکات مبت و منفی زندگی مشترکتون صحبت کنید
موفق باشی

علاقه مندی ها (Bookmarks)