سلام
دلم میخوادبمیرم. وقتی میبینم هرروز باید علاقه مو یه شوهرم کمتر کنم.. همیشه دلم میخواست یه زندگی عاشقانه داشته باشم. اما همسرم حتی برای من وقت هم نداره چه برسه به عشق. ما حدودا 7ماهه که عقدکردیم. الان جمعه س و شوهرم صبح بلندشدورفت سرکار ونمیدونم کی برمیگرده. اصلا امروزبرمیگرده؟! کارش عمرانیه وبهشون گفتن بایدجمعه هاوبقیه روزای تعطیل هم بیاین. دارم دیوونه میشم همیشه 8 شب خسته میاد تازه اگه بخوادبیادخونه ما! چندساعت قبل ازخواب هم میگه بریم پیش خانواده بشینیم یابریم بیرون. اصلافرصت نداریم باهم راجع به خودمون صحبت کنیم ومشکلاتمونو حل کنیم. اصلا یلد نیست حرف بزنه وقتی باهاش حرف میزنم فقط نگاهم میکنه و این اعصابموبیشتربهم میریزه. ازدوست داشتن فقط گفتنشوبلده. چندماه مشکلات بلدنبودن رابطه جنسیشوتحمل کردم و بازبونای مختلف وآرامش بهش گفتم چی دوس دارم چی دوس ندارم اما کوچکترین تاثیری نداشت تااینکه دیگه بااعصاب خوردی بهش گفتم بااین وضع ازت طلاق میگیرم اما بازم تغییری نکرد والان خیلی وقته که دیگه اجازه نمیدم بهم خیلی نزدیک بشه. وقتی تومواردمختلف میبینم علاقه من به اون بیشتره تصمیم میگیرم منم علاقه مو کم کنم اما من دلم میخواست عاشق همسرم باشم. دلم میخواد معتاد بشم یا اینکه زودتر بمیرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)