سلام
اميدوارم حال همتون خوب باشه و حداقل مثل حالي كه الان من دارم نباشه
خسته ، و غمگينم .... دلتنگ و ازرده اما ديگه قصد سانسور احساسات منفيمو ندارم دليلي هم براش نمي بينم چون با سركوب احساساتم هر بار شدت بيشتري گرفتند حالا صادقانه اينجا اومدم بگم از اتفاقاتي كه براي پيش مياد خسته و دلتنگم
محل كارم با اون شرايطي كه براتون تو 2 تا تاپيك قبليم توضيح دادم يادتون هست؟؟؟
2 روز پيش اتفاقي افتاد كه من هنوز از شك اون در نيومدم . . الان كم كم دارم به اين نتيجه ميرسم وقتي اين مسكلا پشت سر هم پيش مياد من حتما بايد يه درسي رو بگيرم تا از تكرار اين اتفاقات ناخوشايند جلو گيري كنم
حتي فكر مي كنم متوجه شدم درس اون چي هست اما به تمديد روحيه نياز دارم تا بتونم يكم خودمو پيدا كنم
اينقد خسته هستم كه رمق نوشتن هم ندارم اما چون همه انرزي خودمو گذاشتم تا تو ظاهر نشكنم ديگه از درون خالي خالي هستم
خستتتتتتتتتتتتته ام..........
علاقه مندی ها (Bookmarks)