یک چیزی همین جوری نوشتم فقط می خوام در مورد ازدواجم یک راهنمایی کوچولو بگیرم
سروک فکر می کنم احتمالش خیلی پایین باشه .بعدشم اگر از من بپرسند می گویم که تا الآن دوست دختر داشتم .نقل قول:
آقای احمدی به نظرتون بعد از گذشت ده یا پانزده سال، وقتی بالفرض شما ازدواج کردید و بچه دار هم شدید آیا ممکن هست که فریبا یا سپیده برای ایجاد ارتباط با شما تلاش کنند؟ اگر این احتمال خیلی پایین یا صفر هست و همچنین اگر در طول رابطه ای که با آن دو دخترخانم داشتید هیچ عمل نامشروعی انجام ندادید، به نظر من هم استدلال شما (ذکر نکردن روابط سابق) بهتر و منطقی تر هست. چون در اون موقع شما عملاً به هیچ کس دِینی ندارید و کار خلافی هم انجام ندادید که شرمنده خودتون یا همسرتون باشید. بعضی از روابط فقط به خاطر ورود معشوق/معشوقه سابق به زندگی یک زوج دچار مشکل شدند، خیلی حواستون رو جمع کنید.
نمی دونم دقیقاً منظورت از هیچ عمل نامشروعی چی هست اما خب اون چیزی که بش می گویند رابطه ی جنسی رو با دختری نداشتم . اما حالا دیگه این جوری هم نبوده که دستمون به هم نخورده باشه . اما دیگه اون طوری نبوده که خونه ی همدیگه بریم و ....
نقل قول:
آقای احمدی به نظرم شما الآن نسبت به مسئله ازدواج خیلی حساس شدید. شکست عشقی، احساس تک و تنها بودن به واسطه باورهای متفاوت و به تبع آن هراسهای بی مورد باعث شدند خودتون رو در مرحله ای بحرانی فرض کنید. دیدید بعضیها که خجالتی هستند وقتی بیرون میرن فکر میکنند همه حواسشون بهشونه و بخاطر همین همیشه معذب رفتار میکنند؟ شما هم طوری روی منفیها زوم کردید که اصلاً به جنبه های مثبت شخصیتتون میدان نمیدید، انگار خودتون رو ته جدول می بینید. شما 23 سالتونه، یعنی یک جوان برومند و آماده برای کسب تجربه! هنوز تا ازدواج خیلی فرصت دارید. شما بهتره فعلاً روی پیدا کردن کاری شرافتمندانه و برنامه ریزی برای آیندتون تلاش کنید تا مغزتون درگیر کار و مشکلات باشه بلکه در این سن حساس درگیر یک رابطه عاطفی احساسی و اتلاف وقت نشید.
عزیرم الآن که ورزش می کنم و درس هم روزی ۸ ساعت می خونم . تا ۶ ماه دیگه که کنکور ارشدم رو می دهم و بعدش می روم سراغ کار .
حدقل تا ۶ ماه دیگه هم نمی خوام برم سراغ یک رابطه ی عاطفی . هر دفعه که می روم خواستگاری همون جلسه ی اول همه چی رو در مورد خودم می گم تا بالاخره یکی رو گیر بیارم که با عقاید و شرایط من کنار بیاد .
قصدش رو ندارم که دوباره باش ارتباط برقرار کنم . اما یک موقع هایی بش فکر می کنم . به نظرم خیلی انسان خوبی بود . باهوش ،با عزت نفس،درس خون ، مهربون و فداکار و خیلی خصوصیات مثبته دیگه و خیلی منو دوست داشت و هیچ توقعی هم از من نداشت . هنوز هم دقیق نمی دونم تصمیم درستی بود که فقط به خاطر وضع مالی خانوادش باش به هم زدم یا نه ؟ البته تقصیر خودش بود و در مورد خانوداش به من دروغ گفته بود و اگه راستش رو می گفت باش رفیق نمی شدم .
نقل قول:
فریبا رو به کل فراموش کن گلم. رابطه های گذشته بهتره در گذشته باقی بمونند. اگر ته دلتون میخواید به ایجاد رابطه با فریبا تن بدید و متوجه نیستید چرا این اقدام رو به ضررتون میدونم بفرمایید تا عرض کنم. شاید هم اصلاً نمیخواید با فریبا رابطه برقرار کنید و من بد متوجه شدم (؟).
استاد شما اگه بخواید با این روحیه برای ازدواج اقدام کنید که شانستون رو از دست دادید... بجای شکست خورده رفتار کردن سعی کنید کمی با جسارت قدم بردارید. بابا جان دزدی یا زنا که نکردید، حق کسی رو نخوردید، به کسی ظلم نکردید، پشت سر کسی تهمت نزدید و توهین نکردید، بی عفتی نکردید، پس چرا احساس گناه میکنید؟ :-) اعتقادات شما مستقل از بقیه است، اعتقادات بقیه هم مستقل از شماست به همین راحتی! پس بخاطر متفاوت بودنتون شرمنده نباشید. همونطور که شما نباید بابت اعتقاد کسی ناراحت باشید، ناراحت شدن دیگران به واسطه متفاوت بودن عقیده شما نباید براتون مهم باشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)