موضوع: وسواس تعرض

سلام خسته نباشید
من یه مشکل عجیب دارم که واقعا امیدوارم بتونم اینجا حلش کنم.من یه پسر 20 ساله هستم
ما پارسال رفته بودیم مشهد که اونجا من و پسرعمم رفتیم به استخر.ایشون یکم علاقه جنسی به من نشون میداد که من توجهی نکردم.به خونه که رفتیم من خوابیدم و حدود 2 ساعت بعد بیدار شدم.حالا مشکل من اینجاس که فکر میکنم نکنه ایشون به طریقی منو بیهوش کرده باشه و تو خواب بهم تجاوز کرده باشه. من بعد از خواب هیچ علائمی از بیهوشی یا تجاوز یادم نمیاد جز خستگی که بعد از استخر ادم پیدا میکنه. به نظر شما میشه ایشون منو بیهوش کرده باشه و بعد بهم تجاوز کرده باشه بدون اینکه بفهمم اونم ظرف 2 ساعت؟داروهای بیهوشی ممنوع نیسن؟ در ضمن من ادم وسواسی هستم و سابقه افکار مزاحم وسواسی رو زیاد دارم
لطفا کمکم کنید

یعنی از پارسال تا حالا تو استرسی؟
روی کنترل فکرت کار کن که هر جایی نره. اگه می تونی با مقالات همین تالار روی فکرت کار کن مثله تکنیک های توقف فکر. سرچ کن از بالای همین صفحه. اگه هم در حدیه استرس و بی راه فکر کردنات که داره به زندگیت و اسایشت لطمه می زنه بهتره بری روانپزشک دارو بگیری. و همراه باهاش شاید لازم باشه پیش روانشناس یا مشاور هم بری که یاد بگیری روی فکرت تا حدی تسلط داشته باشی.
اولش فکر کردم که دختری.
موفق باشی.

سلام
من کارشناس نیستم ولی احساس میکنم بهتر باشه از کنار مسئله وسواس فکری راحت نگذرین و تا خیلی پیشرفت نکرده درمونش کنید .
در مورد پسر عموتون هم فکر بد به خودتون راه ندید شما دوساعت خوابیدید و بیدار شدید کسی که بیهوش بشه تا ساعتها سردرد و گیجی داره .
رفتار ایشون هم تو استخر حتما یه شوخی بیخود بوده واصلا ارزش اینو نداره که یک سال ذهنتونو درگیرش کنید .

ولی حتما حتما با مشاور وروانشناس دیدار کنید تا در اینده با مشکلات بزرگتر که جلو رشد وزندگی عادیتون بگیره رو بگیرید .
موفق باشید.

نوشته اصلی توسط meinoush

یعنی از پارسال تا حالا تو استرسی؟
روی کنترل فکرت کار کن که هر جایی نره. اگه می تونی با مقالات همین تالار روی فکرت کار کن مثله تکنیک های توقف فکر. سرچ کن از بالای همین صفحه. اگه هم در حدیه استرس و بی راه فکر کردنات که داره به زندگیت و اسایشت لطمه می زنه بهتره بری روانپزشک دارو بگیری. و همراه باهاش شاید لازم باشه پیش روانشناس یا مشاور هم بری که یاد بگیری روی فکرت تا حدی تسلط داشته باشی.
اولش فکر کردم که دختری.
موفق باشی.

کلا از بچگی همینطور بودم.فکرم به بعضی مسائل بدجور گیر میده
اینم بدترین موردشونه که فعلا نتونستم برای اینکه ازش خلاص شم دلایل منطقی پیدا کنم
بازم منتظر نظر دوستانم

تو باید ریشه یابی کنی مشکلتو. این حالت وسواس از ترس ناشی می شه؟ تا حالا شده توی عمرت و بخصوص توی کودکیت کسی بهت تعرض کرده باشه یا ترسیده باشی و فکر کرده باشی این اتفاق می یفته واست یا حتی کسی تهدیدت کرده باشه؟
ببین اگه دختر هم بودی تا الان بی خیال میشدی. یه سال گذشته. تو که پسری مشکلی نداری که. تو هم می ترسی؟
خانما می رن پیش متخصص زنان اما اقاها رو نمی دونم پیش چه متخصصی باید برن.
اینطوری که اضطراب داشته باشی و یه چیزی واسه فکر کردن هی پیدا کنی اعصاب واست نمی مونه. ورزش حتما بکن. کار نمی کنی؟ کار کن یا درس بخون که بی کار نمونی فکرت مشغول باشه.
اگه بتونی پیگیری کنی و پیش یه روانشناس خوب بری خیلی بهتره. باید این حالت وسواس فکریت که می گی توی خیلی چیزا هست واست ریشه یابی بشه. بفهمی در اصل از کجا اومده و از کی شروع شده و بعدش دیگه می تونی حلش کنی.
موفق باشی.

نوشته اصلی توسط meinoush

تو باید ریشه یابی کنی مشکلتو. این حالت وسواس از ترس ناشی می شه؟ تا حالا شده توی عمرت و بخصوص توی کودکیت کسی بهت تعرض کرده باشه یا ترسیده باشی و فکر کرده باشی این اتفاق می یفته واست یا حتی کسی تهدیدت کرده باشه؟
ببین اگه دختر هم بودی تا الان بی خیال میشدی. یه سال گذشته. تو که پسری مشکلی نداری که. تو هم می ترسی؟
خانما می رن پیش متخصص زنان اما اقاها رو نمی دونم پیش چه متخصصی باید برن.
اینطوری که اضطراب داشته باشی و یه چیزی واسه فکر کردن هی پیدا کنی اعصاب واست نمی مونه. ورزش حتما بکن. کار نمی کنی؟ کار کن یا درس بخون که بی کار نمونی فکرت مشغول باشه.
اگه بتونی پیگیری کنی و پیش یه روانشناس خوب بری خیلی بهتره. باید این حالت وسواس فکریت که می گی توی خیلی چیزا هست واست ریشه یابی بشه. بفهمی در اصل از کجا اومده و از کی شروع شده و بعدش دیگه می تونی حلش کنی.
موفق باشی.

نه بابا تعرض کجا بود!
این وسواس هام انواع و اقسام مختلف داره و فقط در یه موضوع خاص نیست.نمیدونم شاید بخاطر تخیل خیلی قویم باشه.
تاحالا به خیلی هاشونم غلبه کردم و دیگه مشکلی باشون ندارم.یعنی هرچی بزرگتر شدم مشکلاتم کمتر شده
ورزش هم میکنم اونم از نوع حرفه ای!درس هم که میخونم ولی این فکر اخری دست از سرم بر نمیداره لامذهب
مطمئن هم هستم اگه این مشکلو رد کنم دیگه وسواسی برام بوجود نمیاد!
یه جورایی میدونم که این فکرم بیخوده فقط منتظر دلیل منطقیم که دیه تمومش کنم

دوست عزیزسلام.

یه جورایی میدونم که این فکرم بیخوده فقط منتظر دلیل منطقیم که دیه تمومش کنم

به حالت عکس فکر کن..یه دلیل منطقی بیار که همچین اتفاقی افتاده باشه..یه دلیل منطقی بیار که نیاز باشه به همچین فکری پر و بال بدی و وقتت رو صرفش کنی...

به نظرم بهترین راهکار اینه که ازهمین الان ازتوقف فکر استفاده کنی..یعنی این تاپیک رو همین جا قطع کنی.

ذهن وسواس دوست تو دلش میخواد تو مدام به این موضوع فکر کنی و راجبش حرف بزنی..تو هم الان داری همین کارو میکنی برای همین میگی منتظر نظر دوستانی..در حالی که همه بهت گفتن از توقف فکر استفاده کن و اگه خیلی قوی هست به مشاور مراجعه کن.

کلا دیگه رو این مورد خاص زوم نکن و وقتی اومد تو ذهنت بگو بعدا بهش فکر میکنم..هر وقت یه دلیل منطقی پیدا کردم.

شایدم یه احساس فروخفته داشته باشی مثل خشم ..اگه اینطوره یه بار واسه همیشه احساست رو تخلیه کن و دیگه تمام.

موفق باشی

چون ازین فکر خسته شدم اومدم اینجا تا مشکلمو با شما در میون بزارم و واقعا از ته دل میخوام که حل بشه
فکر نکردن به مشکل یعنی صورت مسئله رو پاک کردن
من دنبال حل کردن مشکل با دلیلم
الان این تعرض که گفتم از نظر آدمی مثل من که وسواسیه امکان داره
حالا میخوام بدونم تعرض با این شرایطی که من گفتم از نظر شما دوستان که فکر میکنم وسواسی نیستید و مثل من در این برهه غیرمنطقی فکر نمیکنید امکان داره یا نه؟ممنون میشم دلایلتونم بگید

ببین همونوقت می تونستی بری متخصص مربوطه و فکر می کنم متخصص می تونسه بگه تعرضی شده یا نه. خانم ها می رن متخصص زنان اما اقایون نمی دونم پیش چه متخصصی می رن.
اما شما. یه سال گذشته. به فکرت بگو 2 حالت داره. یا همچین اتفاقی افتاده یا نیفتاده. در هر دو صورت هم هیچ اهمیتی نداره. اول اینکه پسری و مشکلات دخترها رو نداری. دوم اینکه گذشته و تموم شده. اما واقعا احتمال اینکه این اتفاق افتاده باشه خیلی کمه. اینکه چرا به همچین اتفاقی فکر می کنی مهمه. باید بری پیش روانشناس و ریشه یابی کنی مشکلتو. از نظر دارو بیهوشی من هیچی نمی دونم. نمی دونم 2 ساعت بگذره و حالت خوب خوب باشه هیچ دارو بیهوشی ای هست که بشه استفاده شده باشه یا نه. از نظر پزشکی باید از یه پرشک متخصص بپرسی که می دونه. معادل پزشک متخصص زنان اما برای مردان ببین چه متخصصیه و برو از اون بپرس. بعد هم برو پیش یه روانشناس خوب ببین وضعیت این شکل از فکرها رو که داری چطوری می تونه بررسی کنه و راهنماییت کنه که باهاش کنار بیای.
مشکلت رو باید ببینی چیه. وسواسه یا ترسه یا بی اعتمادی به ادمای اطرافت یا هر چیز دیگه. بعدش روی اون کار کنی.
http://www.hamdardi.net/thread-23001.html پست 10 درسای مدیتیشنو که توی وبلاگه به ترتیب شروع کن به خوندن. ممکنه اینطوری خودت هم بتونی تا حدی ریشه ی مشکلاتتو و فکراتو پیدا کنی. یه مقدار به خوداگاهی ادم کمک می کنه.
موفق باشی.

خودتم می تونی سرچ کنی واسه وسواس فکری. من اینو پیدا کردم اما ممکنه به درد این مشکلت نخوره:

در مورد بيماراني که از افکار وسواسي در رنج هستند، درمانگر کمک مي کند تا به آنها عادت کنند. اجتناب مکرر از افکار وسواسي به تشديد آنها دامن مي زند. براي عادت کردن به اين افکار بيمار مي بايست افکار خود را با صداي بلند بر روي نوار ضبط کند و روزانه حداقل 3 ساعت به آنها گوش دهد. در اين صورت بيمار سبک زندگي معمولي تر و سازگارانه تري پيدا مي کند چرا که به واسطه تمرين و گوش دادن مکرر به صداي خود درمي يابد که قرار نيست هيچ گونه اتفاق وحشتناکي رخ دهد. راه ديگر نوشتن مکرر افکار و خواندن آنهاست. در مورد دارو درماني بايد متذکر شد که امروزه بسياري از داروهاي ضداضطراب و ضدافسردگي در درمان وسواس موثر واقع مي شوند مثل فلوئوکستين ، سر ترالين و غيره. اثرات اوليه داروها عموما چهار تا شش هفته طول مي کشد که ظاهر شوند اما براي کسب حداکثر نفع درماني معمولا هشت تا شانزده هفته وقت لازم است.
نکته مهم اينکه راهبردهاي درماني که در اين جا بدانها اشاره شده بي نهايت موجز و خلا صه بوده و فقط براي دادن اين اطمينان به بيماران است که «بي شک» راهکارهاي درماني خوبي شناخته شده است. براي به دست آوردن بيشترين نفع درماني قطعا بايد به روانشناس باليني براي روان درماني و روانپزشک براي دارو درماني رجوع شود و از هرگونه «خوددرماني» پرهيز شود.
http://psynojavan.blogfa.com/cat-17.aspx