به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 آبان 91 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جدای از همسر

    سلام
    من دوباره تاپیک ایجاد کردم تا بتونم مشکلم به امد خدا حل کنم

    قرار شد من یک جمع بندی داشته باشم
    خانم مریم گفتند که برم طلاقم پس بگیرم میخواستم امروز اقدام کنم ولی پشیمان شدم میدونید چرا چون همسرم با ماشینی که براش تهیه کردم بره سر کار با پدرش رفتند خونه اقواموشون اونم به مدت 5 روز و به گردش با اقوام آیا این درسته که همسر من توی این وضعیت رفته
    دیروز با هاش تماس گرفتم گفتم ماشینو بیاره تا زمان دادگاه که تکلیفمو مشخص بشه
    خیلی مستاصلم و نمی دونم آیا کار درستی کردم یا نه و خیلی دلشوره دارم از طرفی نمی تونم طلاقو بپذیرم از طرفی نمی تونم همسرم ببخشم و با این شرایطش کنار بیام

    از این هم نگران اگر برگردم نمی تونم نگاه اقوامش کنار بیام که همسر من 5 روز رفته بدون من تفریح و گشت و گذار واقعا نمی دونم چکار کنم خواهش میکنم کمک کنید من خیلی تاپیکها رو خوندم و سعی کردم همونطور که شما میگید باشم ولی همسرم همه رو خراب میکنه

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    141
    Array

    RE: جدای از همسر

    سلام عزیزم
    یک نظر شخصی و نه کارشناسی:
    هرگز در زندگی بلاتکلیف نباش عزیزم.همیشه تکلیف خودتو با خودت و اطرافیانت روشن کن تا جای هیچ گله ای نه برای خودت بمونه نه برای دیگران.

    هر بدست آوردنی ممکنه یه سری از دست دادنها همراه خودش داشته باشه.

    بشین قشنگ فکر کن و تصمیم درست رو بگیره.
    اگر میخوای تو اون زندگی بمونی بشین بنویس چه چیزهایی رو باید تحمل کنیو با اون شرایط بسازی و چه چیزهایی داری و چه چیزهایی رو باید از دست بدی.

    اگرم میخوای بیای بیرون از اون زندگی بازم باید ببینی چه چیزهایی رو بدست میاری و چه چیزهایی رو باید از دست بدی.

    ببین کدوم کفه سنگینتره اونو انتخاب کن ضمن اینکه خیلی هم باید روحو روانتو در هرکدوم از این انتخابها مدنظر بگیری.

    به هر حال اصلا در حالت برزخ نمون و تصمیم قاطع بعد از فکر و مشورت بگیر چون عالم برزخ فقط وقتت و انرژیت و پولتو حروم میکنه و بعد از یه مدت زیاد میبینی هنوز سر پله اولی.

    باتشکر

  3. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 04 شهریور 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 آبان 91 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جدای از همسر


    من اگر به اون خونه برگردم
    باید یک مردی که بی فکر بی مسئولیت و کم عقل که فقط امروز رو میبینه زندگی کنم و با نگاههای اطرافیان که همسری دارم کاملا مورد دارد وسواس فکری و عملی داره دست بزن داره زود عصبی میشه چون توی شرایط خیلی حادی بزرگ شده خودم برای آینده زندگی و فعالیت کنم اون فقط همسی که در گردش کردن مثل الان که 5 روز با هم قهریم رفته گردش با اقوامش ( من دیروز متوجه شدم) اونم با ماشینی که من براش قسط میدم و کار میکنم تا ببره سر کارش حتی به شرایط کار در محل کارش اهمیت نداده و خیلی راحت گذاشته کنار

    اگر جدا بشم باید با خانواده ایی که پدری معتاد داره و فقط در ماه مبلغ 400 هزار تومان از حقوق شو صرف الواتیش میکنه و با مادری که فقط در حال غصه خوردنه و با برگشت من غص هاش بیشتر میشه و با نگاهای فامیل و دوست و همکارانم باید سر کنم مادرم میگه اون موقع که مجرد بودی با این موقعیت تحصل و کاری که داری خواستگار درستی نداشتی حالا که مطلقه بشی بدتر میشه

    واقعا نمی دونم چیکار کنم و کدوم انتخاب کنم

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    141
    Array

    RE: جدای از همسر

    عزیزم ممکنه یه نفر بگه مورد یک رو انتخاب کن و دلایل و شریطی هم برات توضیح بده و ممکنه کس دیگه ای بگه مورد 2 رو انتخاب کنو بازم دلایل و شرایطی بگه.

    تو خودت بهتر از هرکس دیگه ای در اون شرایط داری زندگی میکنیو همه چیزو عملی داری لمس میکنی پس خودت فقط میدونی که با کدوم میتونی سر کنی و پیشرفت کنی و در کدوم شرایط فقط باید درجا بزنیو آخرش هیچی به هیچی.

    مطمئن هستم بخاطر رهایی از شرایط خونه پدری تن به این ازدواج دادی و فکر کردی که خونه شوهرت موقعیت خیلی بهتری پیدا خواهی کرد ولی خب اونجا هم متاسفانه اونجوریکه فکر میکردی نبودو حتما شرایط خیلی بدتری داشتی چون (خونه پدری هم کار میکردی و موقعیت بهتری داشتی و لااقل اینجوری که الان اعصابت خورد میشه و داغون نبوده) ضمن اینکه در خانه شوهرت البته مسولیتهات خیلی بیشتر از خونه پدری بوده.

    مادرم میگه اون موقع که مجرد بودی با این موقعیت تحصل و کاری که داری خواستگار درستی نداشتی حالا که مطلقه بشی بدتر میشه

    انقدر ذهن و فکرتم مشغول ازدواج نکنه.ازدواج خودش پیش میاد پس انقدر اضطراب اینکه :
    واااااااای حالا کی میاد منو میگیره و شاید اصلا شوهر پیدا نکنمو.....اینفکرارو بریز دور و فقط فعلا به فکر آرامش و آسایش خودت باش و انقدر استرس نداشته باش

    با اعتماد به نفس و در کمال آرامش باید فکر کنیو تصمیم بگیری نه با استرس و فکرای الکی

    باتشکر

  6. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 06 شهریور 91)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 آبان 91 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جدای از همسر

    سلام من نوشته های شما رو مطالعه کردم و سعی میکنم اجرا کنم

    فعلا از جدایی صرف نظر کردم جالیه بودنید همسرم 5 روز بود با اقوام به مسافرت رفته و آنقدر ناراحت بودم که بهش زنگ زدم گفتم ماشینو بیار

    و ماشینو آورده الان جلوی در خونه مادر هستش نمی دونم کار درستی کردم یا نه
    فعلا منتظر هستم ببینم چه کار میکنه خانواده ام هم چون گفتم میخوام جدا بشم کاملا پا فشاری به جدایی می کنن من هم میگم فعلا صبر کنید نه اینکه چندین بار به خاننه مادرم رفتم آنها هم خسته شدن میگن اون درست بشو نیست
    امروز زنگ زده بیا ماشینو ببرم برم دنبال وام و کار پیدا کنم من هم گفتم بدون اینکه ماشین داشته باشی برو دنبال کار یا مویتونی یا نمی تونی

    فعلا در این شرایط هستیم نمی دونم درست انجام دادم یا نه مادرم میگه فعلا خیلی سخت بگیر

    جالبه همسرم میگه من میخوام از شهر بزنم بیرون و حوصله اینجا رو ندارم

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    141
    Array

    RE: جدای از همسر

    عزیزم فقط حواستو جمع کن که معقوله رو نندازی تو مسیر لج و لج بازی..چون به ضرر هردوتون میشه و پشیمونی به بار میاره.
    حالا که 1 قدم اومده جلو شما هم 1 قدم باهاش برو جلو..لج نکنید باهم.
    دعوتش کن در یک محیط آروم با هم جدی صحبت کنید و سنگاتونو وابکنید..هر کی تو ذهن خودش با اونیکی حرف بزنه کاری به جایی نمیبرید.

    نه خونه شما و نه خونه اونا..خونه خودتون بشینید صحبت کنید و آرامشتو حفظ کن که کار به دعوا نکشه.
    بگو که میخوای زندگیتونو سروسامون بدی و از این بلاتکلیفی دربیاین.

    فقط با آرامش کامل


  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    128
    Array

    RE: جدای از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط z.helen

    امروز زنگ زده بیا ماشینو ببرم برم دنبال وام و کار پیدا کنم من هم گفتم بدون اینکه ماشین داشته باشی برو دنبال کار یا مویتونی یا نمی تونی

    کاش حالا که ازت درخواست کمک کرده بود دست رد به سینه اش نمیزدی.

  10. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده است .

    گلنوش67 (دوشنبه 06 شهریور 91)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 آبان 91 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جدای از همسر

    قبلا هم به هش کمک کردم

    ولی متاسفانه به جایی نرفت بهش گفتم فعلا از جدایی صرف ظر میکنم ولی با اتکا به خدا و روی پا خودت مشکلمونو حل کن و فکر کنم ماشینی وجود نداره متاسفانه میترسم دوباره تکیه کنه به خاطر همین این حرفو بهش زدم

    خواهرم و مادرم میگن سختتر بگیرم تا ببینیم چقدر میتونه اداره شو درست کنه
    خیلی ناراحتم که گفتم ماشینو بیاره همسرم گفت که دختر عمه و عمه اش موضوع فهمیدن و خیلی ناراحت شدم و متاسف ولی خودش باعث شد

    میگم چرا این چند روز به فکر کار نبود الان که ماشین آمده پیش من دنبال کاره ؟؟؟ واقعا نمی تونم این موضوع از ذهنم بیرون کنم

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 آبان 91 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جدای از همسر

    نگرانم
    برادر شوهرم هم با شرایطی که شوهر داشته زندگی کرده اما تونسته درس بخونه و فعلا یک کار مناسب داشته باشه
    اما همسرم با اینکه چند سال از اون بزرگتره اما نتونسته یک شرایط عادی برای خودش ردیف کنه و همیشه ضعیف عمل کرده ...... برادر همسرم بعد از مرگ مادرش با پدرش کاملا از نظر عاطفی قطع رابطه کرده حتی توی یک خونه باهم هستند اما اصلا با هم حرف نیزنن حتی بدون هم به مهمانی میروند و اصلا اگر یکشون 10 روز هم نیاد بهم زنگ نمی زنن که کجا هستند و چرا نمی آیان خونه .
    هر وقت برادر همسرم صبحا به سر کار میره بدون اینکه پدرش با اون کاری داشته باشه میره و میاد و هیچ کس نمی دونه کجا میره و کجا می آید بازم با این شرایط تونسته کاملا درآمد نرمالی داشته باشه و زنگی کنه اما همسر من تا به بهش سخت میگیری تازه میفهمه باید بهش بگی این کارو بکن اونو نکن ......... نمی دونم میترسم در آینده همسرم پیشرفت نکنه

    وستانم به من میگن به دروغ بگو همسرم فلان جا زندگی میکنه اما من به هیچ وجه راضی نیستم این دروغ بگم چون وقتی نیست چرا باید به دروغ بگم

    همسرم حتی وقتی یک کاری برای من با میل انجام میده دو روز بعد همون موضوعو مطرح میکنه من میگم خودتت خواستی من که نگفتم بعد از اینکه آروم میشه دلم نمی خواست بگم اما گفتم و جالبتر اینکه بازم دوباره تکرار میکنه

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 آبان 91 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جدای از همسر

    مدیر همدردی محترم
    خیلی دوست دارم شما منو مشاوره بدین

    فعلا من در حالت قهر به سر میبرم چندین بار همسرم امده به دنبالم اما اونقدر محکم بهم نگفته برگردم خونه
    من راستش بخواهید هم دوست دارم و هم دوست ندارم فعلا تصمیم گرفتم خودمو اصلاح کنم بعد وارد مرحله بعد بشم یا همسرم اصلاح کنم یا جدا بشم

    ممنون میشم فعلا مطالبی در رابطه با اصلاح اخلاق خودم که زود نارات میشم زود عصبانی میشم قدرت تصمیم گیری ندارم کم خود بینی دارم مقایسه کردم افراد با همو دارم غصه زیاد می خورم حسرت زیاد میخورم

    منتظر تون هستم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.