[align=justify]سلام
تا حالا برات پیش اومده که دلت بخواد یک کاری رو انجام بدی، منطقت هم همون کار رو تایید کنه، شرایطش هم آماده باشه، اما در عمل اون کار رو با کار دیگه ای جایگزین کنی که نه تنها ازش لذت نمی بری و به نظرت عاقلانه هم نمیاد، بلکه بعضا باعث اعصاب خوردیت هم می شه؟!
مثلا یه وقتی می بینی من دلم می خواد با دوستام برم باشگاه، از اینکار لذت زیادی می برم. دوستام هم منتظرم هستند. جسمم هم به ورزش نیاز داره. عقلم هم طبیعتا اینکارو تایید می کنه. در نتیجه تصمیم می گیرم که برم. اما نیم ساعت قبل از زمانیکه باید حاضر شم، می بینم داداشم داره یه فیلم مزخرف نگاه می کنه (البته مزخرف از نظر من!!از نظر خودش که هنری به حساب میاد!
).
خیلی مضحک و شرم آوره!! اما با وجود اینکه در اون فیلم هیچ لذتی برای من نیست، عقلم هم تایید نمی کنه که ببینمش (چون حداقلش اینه که بعدا هم می شه دیدش!) هیچ اجبار یا تشویقی هم به دیدنش نیست! اما در عمل انگار نیرویی منو به سمتش می کشه، و در نتیجه باشگاه رو از دست می دم! ماهیت این نیرو خیلی برام ناشناختست! دلم می خواد بشناسمش و بتونم از بین ببرمش.
اومدم ازتون بپرسم:
1. چی باعث می شه کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین کنم؟
2. چه رویه ای رو در پیش بگیرم که باعث بشه اینطور نباشم؟
[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)