سلام به همگی
خیلی ها منو اینجا می شناسند و حتما هم کسانی هستند که من براشون آشنا نیستم
به خودم قول داده بودم که اینجا دیگه نیام
اما کی به قول هایی که به خودم دادم عمل کردم که الان بخوام عمل کنم
شاید الان دو سالی باشه که با فریبا به هم زدم . دوست دختر سابقم رومیگم
باش به هم زدم چون از طرفی خیلی بش علاقه مند شدم وازش خوشم اومداز اخلاقش غرورش معرفتش و رفتاراش
و از طرفی با توجه به شرایط خودم و اون و خانودهامون فکر کردم که آخر بش نمی رسم و یه روزی تنهاش می ذارم و برای اینکه می خواستم خوشبخت بشه باید تنهاش می گذاشتم . چون بیشتر از خوشبختی خودم خوشبختی اون برام مهم بود .البته برای اینکه می خواستم که بعدا به من فکر نکنه یک طوری رفتار می کردم که اون از من بدش بیاد و بعدا هم نخواد بم فکر کنه . بالاخره بعد از چند ماه به هدفم رسیدم .اون مطمین شده بود که من دوسش ندارم و داره با من تباه می شه .
اما بعدش خیلی تنها شدم . انگار یک چیزی توی زندگیم کم بود . اولشم رفتم سراغ دختر بازی . اخه قبل از اینکه من با فریبا دوست بشم اصلا اهل این چیز ها نبودم . یک بچه مثبت که اصلا به این چیزها فکر هم نمیکردم . اما فایده نداشت . یک مدت گفتم شاید اگه دو تا دوست همزمان داشته باشم مثله قبلم می شم اما فایده نداشت . با خیلی از دختر هایی که رفیق شدم بیشتر از فریبا حرف زده بودم یا بیرون رفته بودم و از نظر ظاهری هم از فریبا خوشگل تر بودند . اما از دختر بازی هم خسته شدم .حتی مدتی خواستم ازدواج کنم بلکه اون رو فراموش کنم . اما شانس آورم که این اشتباه رو نکردم ..
رفتم سراغ دین و مذهب و زهد و ... خب این باعث شد کمی با مکاتب سیاسی و فلسفی آشنا بشم اما فایده نداشت
اوقات فراغتم رو کم کردم و بیشتر وقتم رو برای درسم گذاشتم . معدلم بهتر شده اما هنوز هم نمی تونم فراموشش کنم . دوسش دارم خیلی خیلی زیاد ...
حتی اگه الان با یک پسر دیگه رفیق شده باشه. حتی اگه با کس دیگه ای رابطه هم داشته باشه برام مهم نیست . حتی اگه منو نخواد و همین که بذاره تو زندگیش کمکش کنم هم برام کافیه ..
اما نمی دونم چه کار کنم . اگه بخوام به طریقی آمارش رو از طریق رفیقاش در بیارم میتونم . اما باید از طریق رفیقاش این کار رو بکنم و ممکنه اون ها بم دروغ بگویند شاید ازدواج کرده باشه و براش بد تموم بشه یا اینکه با وارد شدن دوباره توی زندگیش بش ضربه بزنم . یا اینکه اون هم قبول کنه اما خانواده ی من و اون قبول نکنند و بش ضربه بخوره.... شاید هم کس دیگه ای رو دوست داره و من براش یک خاطره تلخ بیشتر نیستم .... اصلا اگه بش بگم برای چی باش اون طور رفتار کردم و توی این مدت چه اتفاقایی برام افتاد باور می کنه
چکار کنم یک عمر با خاطره ی اون زندگی کنم یا اینکه پیداش کنم و بش بگم چقد دوسش دارم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)