موضوع: سردرگمی در تصمیم گیری در مورد رابطه با دوست دختر

سلام.من یه مشکلی دارم.ممنون میشم اگه کسی بتونه راهنماییم کنه
من 3 سال با یه دختری دوست بودم.خانواده هامونم از رابطمون خبر داشتم.اوایل خیلی با هم خوب و صمیمی بودیم.بعد از یه مدت دختره روش به روم باز شد..دختره دیگه از شورو مزه درش آورده بود.بد دهن بود،فوهش میداد،بدترین حرفا،به منو خانوادم.مخصوصا مادرم.دیگه نتونستم تحمل کنم.وضع مالیشم از من بهتر بود.هی بهم تنه میزد.درسشم تمام شده بودو رفته بود سر کار.من هرجا که میرفتم،مسافرتی جایی،آخرش کوفتم میکرد.من ازش سرد شدم.بهم زدیم.5ماه.شنیدم که خیلی اذیت بوده،گریه افسردگی.تصمیم گرفتم یه فرصت دیگه بهش بدم.بازم نشد.تازه با این وجود حق طلاق و 1000تا سکه مهریه میخواست،رو مادرمم خیلی حساس بود.میگفت نباید خانوادتو دوست داشته باشی...من الان گیجم.یکی کمکم کنه.ازدواج ما با این شرایط آینده داره یا نه.دختره 8 ماهم از من بزرگتره.خیلی هم من رو دوست داره،ولی.....تورو خدا کمکم کنید

سلام دوست عزیز

شما چند سالتونه .

میزان تحصیلات تون .

شغل.


با حرفهای که زدی خودت هم بهتر میدونی که اینگونه ازدواج موفق نخواهد بود.

رفتارش با خود شما وخانوادتون درست نیست .

چطور اطمینان میشه داد که بعداز ازدواج دوباره این رفتار ادامه نخواهد داشت.

من یک سوالی از شما عزیز گرامی دارم .

چطور شد که با این خصوصیات خانم بهش علاقه داری.

در این خانم چه چیزی دیدی که انقدربهش علاقه داری.

نکنه بخاطره وضع مالیش هست. که فکر میکنی کنارش خوشبخت میشی.؟؟؟؟

حق طلاق و1000سکه از نظره بنده بو داره.

اگر خانمی به خودش ایمان داشته باشه که قراره یک عمر زندگی کنه .هیچ موقه این پیشنهاد رو نمیداد.

نمیخوام دلسردت کنم ولی طبق تجربه ام میگم.

شما درحال حاضر دارید احساسی به این رابطه نگاه میکنید.

دراولین فرست قطع رابطه وبشینید با خودتان روراست باشید .تا خدای ناکرده در ازدواج شکست نخورید.

این خواسته که خانوادتو نباید دوست داشته باشی دور از انسانیته.

سلام دوست عزیز
من 24 سالمه/دانشجو
خب اولا خیلی تنها بودم،یه شکست بدی خورده بودم،از نظر روحی خیلی آشفته بودم
آره،بعضی وقتا به خاطر شغلش میگم شاید خوشبخت بشیم
بذار بگم چطور آشنا شدیم.موضوع مال 3سال پیشه.خلاصش کنم:
این قبلا دوست دختر دوستم بود.البته نه دوست صمیمی.در حد سلام،واسه اینکه حالشو بگیره بهش گفته بود با یکی از دوستات دوست میشم،که دست بر قضا شماره منو گرفت.من تا یه مدت نمیدونستم که دوست دوستم بوده.وقتی هم فهمیدم کار از گذشته بود.بعدم که اون اتفاقا افتاد.اولش خوب بود.ولی بعد از 3ماه اون جریانات پیش اومد تا 3 سال...

سلام دوست گرامی...درسته،وقتی که بیشتر فکر میکنم میبینم حق با دوستانه.ممنون از راهنماییت شازده کوچولوی عزیز

متاسفانه اين يكي از آسيب هاي دوستي هست دو طرف به هم وابسته ميشن بدون اينكه هم ديگه رو بشناسن وقتي هم شناختن و ديدن به درد هم نميخورن به علت وابستگي كه ايجاد شده نميتونن از هم جدا بشن .

به هر حال كاملا مشخصه اين ازدواج آينده نداره چون هنوز نيومده با خانوادتون مشكل داره
حتي خودتون هم با هم مشكل دارين.

عاقلانه ترين راه حل قطع كردن كامل اين رابطه است

برادر من چرا گریه میکنی..این همه راهنمایی خوب و درست که شما رو از همچین ازدواجی منع میکنه جای شک و تردید نمیذاره..مگه این که تاپیک باز کردی که یکی بیاد بهت بگه اره احتمالش هست این دختر تغییر کنه و زندگی خوبی خواهید داشت...اگه اینطوره کسی همچین چیزی به شما نخواهد گفت و شما البته میتونی هر تصمیمی که خواستی واسه زندگیت بگیری.
اما بعنوان کسی که دوره وابستگی رو تجربه کرده بهت توصیه میکنم یه مدت ازاین ماجرا فاصله بگیر اونوقت خودت هم واقعیتها رو واضح و روشن خواهی دید و گرنه کاملا مشخصه که دختری که از اول بنای ناسازگاری داره و با خونواده طرف کنار نمیاد فحاشی میکنه بخاطر رو کم کنی دوست پسرش راه میفته شماره دوستِ دوست پسرشو پیدا کنه و باهاش دوست بشه اصلا مناسب ازدواج نیست.

خودت هم میدونی مناسب نیست اما تو اسیر توجیهات و وسوسه های ذهنت شدی که میگه شاید درست بشه،شاید خوب باشه شاید .اما بهشون توجه نکن.

بعضی وقتا به خاطر شغلش میگم شاید خوشبخت بشیم

از کی تا حالا شغل خانوم تضمین کننده خوشبختی بوده..ضمنا میتونه بعد ازدواج دیگه تصمیم بگیره سر کار نره.

همونطور که دوستان گفتن ضعف خودتون درشغل و تحصیلات رو با اون خانوم نپوشونید و سعی کنید خودتون پیشرفت کنید.

اگه تصمیم گرفتی رابطتو قطع کنی با سرچ تو تالار مقالات و تاپیکهای مفیدی پیدا میکنی که برای گذروندن بهتر دوره جدایی کمکت میکنن.

موفق باشید

ممنونم از راهنماییتون بهار خانم...با توجه به راهنمایی بقیه دوستان من تصمیم رو گرفتم و قطع رابطه کردم.برای همیشه.واقعا با راهنمایی دوستان آگاه شدم...

[/size]باسلام به دوست گرامي بنظر من شما اگر با همين دختر خانوم ازدواجم كنيد به مشكل بر ميخوربد همينطور كه گفتيد ايشان به شما فحشم ميدهند در حاليكه حتي باهاتون اردواجم نكردن از مادرتون هم شمارو مجبور ميكنند نسبت به ايشان كم محبت باشين حالا من كاري ندارم ايشان از شما بزرگترن يا نه اما شما بايد اين جور مسايل رو جدي بگيريد اميدوارم با كمك ساير دوستان نيز به نظر مطلوب راجع به اين خانوم برسيد واينكه يادم رفت بگم ايشان اصلا به شما احترام قايل نيستند و اين امر مهمي در رابطه با ازدواج با اين خانوم