به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    3,588
    سطح
    37
    Points: 3,588, Level: 37
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    175

    تشکرشده 175 در 96 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چگونه با همسرم رفتار کنم؟ (مشکل بر سر مسائل مالی و ...)

    سلام دوستای خوبم
    الان که بعد مدتها دوباره به تالار آمدم مشکل جدیدی برام پیش آمده از همه شما دوستای خوبم که صمیمانه من را راهنمایی می کنید ممنونم.
    راستش بعد از عقدم من اصلا دوران زیاد خوبی نداشتم تمام این چند ماه پر از فراز و نشیب بود البته خودم فکر میکنم طبیعیه، ولی در کنار تمام فراز و نشیبها حال خودم که اصلا خوب نیس مزید بر علت شده.
    از قبل از عقد کم و بیش این احساسات و کج خلقی ها و بی حوصلگی ها وجود داشت ولی بعد از عقد به مرور زمان زیادتر شده تا به امروز. الان مدتی است که حوصله هیچ کسی را حتی خودمم را ندارم. از همه بدم میاد دائما دوست دارم گریه کنم همش خسته ام بی حوصله ام نمیدونم چرا کلافه ام حوصله ندارم ، رابطه ام با نامزدم یه روز خوبه یه روز سرده چون من حوصلشو ندارم دوست دارم همش تنها باشم هیچ کس پیشم نباشه.
    ممنون میشم راهنماییم کنید.

  2. 2 کاربر از پست مفید sara20 تشکرکرده اند .

    sara20 (دوشنبه 22 خرداد 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    353
    Array

    RE: افسرده شدم؟

    اینجا علایم افسردگی رو نوشته:
    http://www.tebyan.net/Nutrition_Health/Spiritual_MentalHealth/Depression_MentalProblems/2004/6/9/6963.html
    من هر چی می تونستم بنویسم توی این تاپیک نوشتم. شاید به درد شما هم بخوره:
    http://www.hamdardi.net/thread-22581.html
    موفق باشید.

  4. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (دوشنبه 22 خرداد 91)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array

    RE: افسرده شدم؟

    ساراجان سلام

    میشه بیشتر توضیح بدی؟

    مشکلاتت با همسرت چی بوده بعد از عقد؟

    چطور باهم آشنا شدید؟

    چقدر بهش علاقه داری؟

    سن و سالتون و تحصیلات و شغلتون چیه؟


  6. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (دوشنبه 02 مرداد 91)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    128
    Array

    RE: افسرده شدم؟

    اول برو به لینک زیر و این تست رو انجام بده.نتیجه اش رو حتما برامون بگو تا بعد صحبت کنیم.


    تست افسردگی بک

  8. 2 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (دوشنبه 22 خرداد 91)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    156
    Array

    RE: افسرده شدم؟

    سلام سارا جان

    خوبی؟

    عروس خانوم تبریک می گم بهت....پس بالاخره به عشقت رسیدی!

    یادته پارسال به بهار غمگین تو تاپیکش کمک کردی؟

    من همون بهارم...اما اینبار بهار شادی

    عزیزم چی شد که افسردگی گرفتی؟

    تا اونجاییکه من یادمه تو و همسرت خیلی تلاش کردین تا به هم رسیدین و خیلی روحیه ات خوب بود!

    تو این یک سال چه اتفاقی افتاده که سارا خانوم اینطور شدن؟

    آیا از فراز و نشیب هایی که برای رسیدن به عشقت طی کردی خسته ای؟

    می دونم که همسرت رو خیلی دوست داری! پس چه اتفاقی سارا خانوم ما رو اینطور بهم ریخته؟

    خودت علتش رو چی میدونی؟

    مشکلات ازدواج؟ مشکل با خانواده خودت یا همسرت؟ مسائل کاری؟ مسائل اقتصادی؟ چه چیزی؟

    کمکمون کن تا بیشتر راهنماییت کنیم گلم




  10. 2 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 22 خرداد 91)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    3,588
    سطح
    37
    Points: 3,588, Level: 37
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    175

    تشکرشده 175 در 96 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: افسرده شدم؟

    ممنون از همه شما دوستای خوبم که پاسخ من را دادید، meinoush عزیز من بیشتر علائمی که در آن مقاله بود را داشتم . گلنوش جان من تستی که داده بودید را زدم گفت افسردگی وخیم دارم .
    دوستای خوبم من نمیدونم مشکلم چیه فقط میدونم حوصله هیچ کاری را ندارم،شاید از بس نصیحت شنیدم.
    شایدم چون هربار مشکلی با همسرم پیش میومد نمیرفتم بهش بگم بلکه همش را تو دلم میریختم باعث شده که اینطوری بشم.
    چند نمونه از مشکلات با همسرم را بیان میکنم:
    1) در دوران خواستگاری همسرم به من گفت من حقوقم بالای یک میلیون است ولی بعد عقد دائما این موضوع را تکرار میکنن که حقوقشون 500تومنه و ما باید با این مقدار حقوق زندگی کنم حس میکنم به من دروغ گفتن.

    2) من دوست داشتم حداقل شب عیدی ایشون به من یک شاخه گل بدهن دریغ از یه شاخه گل.
    3) ایشون در طول روز خیلی کم با من تماس میگیرن و ما خیلی کم بیرون برای تفریح میریم چون ایشون معتقدا که نباید تو این دوران زیاده روی کنیم چون بعدا همین موجب اختلاف میشه ولی ایشون از اینطرفه بوم افتاده خیلی محتاط عمل میکنه اینقدر که اگه من باهاش تماس نگیرم شاید روابطمون کاملا سرده سرد بشه.
    4) من را خیلی کم خونشون میبره هربار که میگم بریم خونتون میگه مامانم اینا آمادگی ندارن،من را که خانوادش بعد 2ماه بیشتر پاگشا کردن و تو این مدت عقدم 7 ماه شاید 10 بار خونه مادرشوهرم رفته باشم .نمیدونم این نبردن خونشون دلیل خاصی داره یا نه؟
    5) سر خرید عقد خانوادش بدون اینکه نظر من را بخواهن رفتن برام سرویس خریدن و سر عقد بهم دادن کلی به همسرم گفتم بهشون بگو اینکار را نکنن ولی گفت من بهشون نمیگم ، حالا به من میگه پدرشون رفته برای ما فرش خریده بدون اینکه نظر من را بخوان منم گفتم به پدرت بگو اینکار را نکنه میگه من نمیتونم به بابام بگم که برام چی کادو بگیره. خانواده منم بهشون بر میخوره وقتی ببینن که این همه خرج کردن آنوقت داماد یه فرش را رفته بدون اطلاع ما خریده.
    6) یه چند وقتی هست که متوجه شدم پیامهایی که براش میفرستم را خانوادش میخونن.
    7) اگه باهاش صحبتی کنم میره برای خانوادش تعریف میکنه این خیلی آزارم میده.
    8) دائما به من میگه من پول ندارم، با اینکه تا الان من هیچ خرجی نکردم و برام کار خاصی هم انجام نداده، چند بار که اینو گفته گفتم که میخوای صرفه جویی کنیم میگه ما که هیچ کاری نکردیم که بخوایم صرفه جویی کنیم نمیدونم فردا چطوری میخواد خرج خونه را بده.
    9) تا الان یه دو سه باری برگشته بهم گفته اینجا الان خونه باباته پادشاهی کن وقتی رفتیم سر خونمون از این خبرا نیس. بعد که دید من کلی ناراحت شدم گفت من شوخی کردم.
    10) خانوادش به ما گفتن برید دنبال سالن خودتون مکانش را انتخاب کنید، ما هم رفتیم کلی گشتیم و گفتیم این سالن، در اخر پدرشوهر و مادرشوهرم خودشون رفتن چندتا سالن دیدن بعد یکی را گرفتن انگار نه انگار که منم آدمم
    فک کنم خیلی نوشتم . شاید هم من خیلی حساسم که این مسائل را مشکل میدونم نمیدونم ، از همتون میخوام کمکم کنید .
    ممنون

  12. کاربر روبرو از پست مفید sara20 تشکرکرده است .

    sara20 (دوشنبه 22 خرداد 91)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    353
    Array

    RE: افسرده شدم؟

    سارا جان حق داری ناراحت باشی. اما من بلد نیستم با شوهرت چطوری رفتار کنی. اصلا شما دوره ی نامزدی یا دوره ای برای اشنا شدن با هم داشتین یا عقدتون شده دوره نامزدی؟ دوستان که ازدواج کردن و یا به این چیزا وارد هستن میان حتما راهنماییت می کنن.
    در مورد افسردگی فکر نمی کنم افسردگیت حاد باشه. ولی اون تاپیکو که برات گذاشتم تو پست قبلی بخون. من خودم تجربه اشو داشتم و هرچی می تونستم توی اون تاپیک نوشتم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    meinoush (سه شنبه 23 خرداد 91)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    152
    Array

    RE: چگونه با همسرم رفتار کنم؟ (مشکل بر سر مسائل مالی و ...)

    سلام سارای عزیز.

    خوشحالم که اینجا تاپیک باز کردی.
    امیدوارم به زودی مسائل و مشکلاتت حل بشن.
    هر چندممکنه در ظاهر مشکل خاصی نباشه.


    سارا جان، خوب کاری کردی که نشستی با شماره مشکلاتت رو برای ما نوشتی.

    نظر خودم رو میگم. امیدوارم اشتباه راهنماییت نکنم. (و اگه اشتباه بود کارشناسای عزیز بیان و تصحیح کنن)

    مهمترین و اصلی ترین موضوعی که بین تو و همسرت برقراره، نبود یه رابطه ی کلامی سالمه.
    و ریشه ی این مشکل هم در شماره 7 پست قبلیت هست.
    اگه این مساله حل بشه، تقریباً تمام مشکلت حل میشه.



    سارا، تو باید به همسرت بگی که دوس داری برات کادو بخره.
    باید تناقضی که بین حرف دوران خواستگاری و الان هست رو برات توضیح بده. باید بهش بگی که روی این تناقض گیر کردی.
    باید بگی پیام هاتو دوس نداری کسی ببینه. (قبول دارم که ممکنه تو دلت بگی اینو خودش باید بدونه. اما تو فرض کن بلد نیست. فرض کن تا الان این موضوع برای خودش و خانواده ش عادی بوده)




    برای اینکه موضوع منسجم تر بشه، فعلاً من به موارد دیگه نگاه نمیکنم و فقط در مورد شماره 7 صحبت میکنم.



    تا به حال، چه عکس العملی در قبال این رفتار شوهرت انجام دادی؟
    مثلاً فرض کن همین الان، پدر همسرت، چیزی رو باهات درمیون گذاشته که دیشب فقط به همسرت گفته بودی.

    توی اون صحنه چیکار میکنی؟ (فرض کن همسرت هم هست)
    بعدش که با همسرت تنها شدی، چیزی بهش میگی؟ چی بهش میگی؟ یا اخم میکنی و سکوت میکنی؟ یا انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده چیزی به روی خودت نمیاری ولی خود خوری میکنی؟
    روزای آینده چی؟
    غیر مستقیم چیزی به همسرت گفتی که متوجهش کنی راز داری توی روابط زن و شوهر خیلی حیاتیه؟
    آخر آخرش، همسرت متوجه میشه که یه کار اشتباه انجام داده یا نه؟


    یه توضیح هم در مورد مسائل شماره 4 و 5 بدم.
    4) من را خیلی کم خونشون میبره هربار که میگم بریم خونتون میگه مامانم اینا آمادگی ندارن،من را که خانوادش بعد 2ماه بیشتر پاگشا کردن و تو این مدت عقدم 7 ماه شاید 10 بار خونه مادرشوهرم رفته باشم .نمیدونم این نبردن خونشون دلیل خاصی داره یا نه؟
    خودت رو و خانواده ی شوهرت رو با کس دیگه مقایسه نکن.
    بعضی از خانواده ها خیلی براشون مهمه که همه چیز آماده باشه بعد عروسشون رو دعوت کنن. اما بعضی خانواده ها خیلی مقید به این مسائل و آداب و رسوم نیستن و زود خودمونی میشن. ظاهراً خانواده همسرت از نوع اول هستن. اتفاقاً از یه جهت خوبه چون نشون میده عروسشون براشون مهمه و دوس دارن همه چیز خوب باشه. فقط بدی ای که داره، به خاطر زحمتاش، یه مقداری رفت و آمد کم میشه.
    به نظر من، میتونی راحت یه بار که داری تلفنی با مادر شوهرت صحبت میکنی بهش بگی که دلت تنگ شده میخوای بری خونشون. همون موقع هم بگی که: "من راضی نیستم شما هر بار به زحمت میفتین منم مجبور میشم دیر به دیر بیام تا زحمت نیفتین." بعدشم بگو که: "اصلاً یه غذای ساده درست کنید." یا "من از صبح میام کمکتون که هم بیشتر پیش هم باشیم هم دست تنها نباشید" یا "اصلاً عصری فقط میایم یه سر میزنیم که همدیگه رو ببینیم" یا هر جمله ای که نشون بده دوس داری بیشتر بری خونشون به شرط زحمت کمتر.

    5) سر خرید عقد خانوادش بدون اینکه نظر من را بخواهن رفتن برام سرویس خریدن و سر عقد بهم دادن302 کلی به همسرم گفتم بهشون بگو اینکار را نکنن ولی گفت من بهشون نمیگم ، حالا به من میگه پدرشون رفته برای ما فرش خریده302 بدون اینکه نظر من را بخوان منم گفتم به پدرت بگو اینکار را نکنه میگه من نمیتونم به بابام بگم که برام چی کادو بگیره. خانواده منم بهشون بر میخوره وقتی ببینن که این همه خرج کردن آنوقت داماد یه فرش را رفته بدون اطلاع ما خریده.
    خداییش این یه مورد، (خرید فرش) حق با همسرته.
    هدیه هست. نمیشه گفت چی برامون بخرید که!

  16. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (یکشنبه 28 خرداد 91)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    3,588
    سطح
    37
    Points: 3,588, Level: 37
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    175

    تشکرشده 175 در 96 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با همسرم رفتار کنم؟ (مشکل بر سر مسائل مالی و ...)

    ممنون دختر مهربون که اینقدر با حوصله تاپیکم را خوندی و پاسخ دادی، راجع به پست شماره 7 که گفتی، عزیزم من آن لحظه به همسرم چیزی نمیگم و رابطه ام بخاطر خودخوری که میکنم باهاش سردتر میشه و تو لاک خودم میرم و ایشون هم میگن چرا تو یکدفعه اینطوری شدی؟ تا چند لحظه پیش خوب بودی حالا...

    چند ماه بعد از عقد دوباره یکسری مسائل خیلی بهم فشار اوردند و تموم مسائل را نوشتم ، از کلاس که آمدم با اینکه میگفت الان صحبت نکنیم ولی خیلی آروم شروع به صحبت کردن کردم و ایشون هم حرفاش را زد چند ساعت با هم حرف زدیم ولی راجع به دو، سه تا مشکل و بقیه حرفا فرصتی براش پیش نیومد

    یک مسئله ای که هست من همش میگم بهش نگم که ناراحت نشه ، میترسم با همسرم دعوام بشه، میترسم اینقدر از حرفام ناراحت بشه که بخواد بهم بی محبتی کنه، چون ایشون درس هم میخونن من به خودم میگم الان زمان مطرح کردن این مسائل نیس ذهنش مشغول این حرفا میشه بزار فکر کنه همه چی خوبه و خوب درس بخونه ولی به خودم خیلی فشار میاد.

    دختر مهربون راجع به موضوع 4 که گفتی خودم را مقایسه نکنم، خانواده همسرم شرایطشون مهیاست یعنی مهمونی های دیگه هم شده دادن ولی وقتی من میخواهم برم خونشون میگن آمادگی نداریم.
    من بارهای بارها خواستم برم خونشون فقط برای نیم ساعت یا یه ساعت که بهشون سر بزنم ولی گفتن آمادگی ندارن.
    هربار به من میگفتن دلمون برات تنگ شده چرا نمیایی اوایل سکوت میکردم ولی الان بهشون میگم من میخوام بیام ولی همسرم من را نمیاره دیگه حرفی برای گفتن ندارن و بحث را عوض میکنن یا بهانه میتراشن.
    عزیزم من وقتی خونه همسرم میرم به قول خودشون اینقدر راحت هستن که همون غذایی که برای خودشون هست را برای من میارن .
    به همسرم یکبار که گفتم که چرا دیر به دیر میریم گفت وقتی مامانش آمادگی نداره بهتره که نریم چون نه ایشون ناراحت میشه نه ما.


    دختر مهربون منم اگه فقط هدیه بود برام مهم نبود ولی وقتی به همسرم گفتم که اگر فرشی که پدرت گرفت با سلیقه من جور نبود خودمون بریم فرش بگیریم ایشون گفتن نه بابام از اول به من گفت که تو نمیخواد فرش بگیری من خودم فرش میگیرم و وقتی بابام فرش خریده برای چی من باید برم دوباره فرش بخرم خوشتم که نیومد بالاخره تحمل کن و استفاده کن.
    عزیزم هدیه زمانی است که آن وسیله به عنوان خریدت محسوب نشه نه الان که هدیه آنها هم هدیه بوده هم خریدم، من خودم از سرویسی که برام گرفتن خوشم نیومد به همسرم گفتم که بریم سرویس بگیره میگه مامانم اینا برات خریدن من الان پول ندارم که برات برم سرویس بخرم. میگه ایشالا بعدا . البته منم آن اوایل یکی دوبار گفتم و دیگه راجع بهش حرف نزدم .

    دوستای خوبم به من بگید من چطوری با همسرم صحبت کنم ، رفتار کنم که این رفتارها را نداشته باشن؟
    ممنون

  18. کاربر روبرو از پست مفید sara20 تشکرکرده است .

    sara20 (چهارشنبه 24 خرداد 91)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    3,588
    سطح
    37
    Points: 3,588, Level: 37
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    175

    تشکرشده 175 در 96 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با همسرم رفتار کنم؟ (مشکل بر سر مسائل مالی و ...)

    دوستان من را راهنمایی نمی کنید؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.