موضوع: به کسی که دروغ میگه چطور کمک کنیم؟!!

سلام
من همیشه به سایت سر میزنم و مشکلات دوستان میخونم از همه دوستایی که این پست میخونن عاجزانه تقاضای کمک دارم امیدوارم مپل دوستان فعال به پست من هم جواب بدین
من یه خواهر 18 ساله دارم که سر مسایل که واقعا اهمیت نداره به ما دروغ میگه!!راستش امروز هم سر یه موضوعی که میترسید بازخواست شه دروغ گفت به طوری که ما اصلا فکر نمی کردیم دروغ میگه!!!:( مامان و بابای من هم از صمیم قلب ناراحت شدن الان از همتون درخواست میکنم کمک کنید چطور کمکش کنیم که دروغگویی ازش دور شه؟!!خانوادم دیگه اون اطمینان قبل بش ندارن با اینکه خیلی دختر پاک و معصومیه!
من به عنوان خواهر بزرگتر چطور کمکش کنم؟!!
خواهشا همه کمک کنید مامانم اینا میگن با این وضعیت دانشگاه شهرستان نره بهتره

من که فکر می کنم دروغگویی او را زیاد به رخش نکشید و این همه بی اعتمادیتان را به روش نگید..
و اگه مشکلی هست و اگه رابطه شما با او خوب است در تنهای با او صحبت کنید به طوری که به او نشان دهید که قصد این را ندارید که به همه مشکلش را بگویید ..
بهتره با او همدلی کنید و کم کم او را اگر به اشتباهی مرتکب می شود متوجه کنید..
یا اگر با مادرتان راحتتر مسئله اش را بیان می کند بهتر است به تنهایی با مادرتان صحبت کند ..
در کل منظورم این است که بهتره در جمع او را مورد انتقاد قرار ندهید...
باید به او اعتماد دهید که هیچوقت کار اشتباهی نمی کند و در این راه تشویقش کنید ..
تشویق کردن در راههای خوب بیشترین تاثیر را می گذارد!

ممنونم چشمک جانکه جواب دادید
تو خونه ما متاسفانه دقیقا بر عکس!!یه مثال میزنم:خواهر من وانمود کرد که با مشاور درسیش صحبت کرده و دعوا میکرد باش که اشتباه از تو بوده بعد که واکنش ما دید که میخوایم به مشاور زنگ بزنیم و بگیم چرا اشتباه کردی مجبور شد بگه دروغ گفته تماس گرفته که تو اون لحظه خانواذه همه ناراحت شدن و واکنش نشون دادن و حتی گفتن که بت اعتماد نداریم
واکنش درست تو این موقعیت چیه؟!!

خواهش میکنم کارشناسای عزیز هم جواب بدن

عزیزم بهترین راه مراقبت ازش اینه که به طور کاملانامحسوس مواظبش باشین حتما حتما با دوستاش روابط خیلی خیلی خوب برقرار کنین و حتما دوستای خوب و سلامت براش انتخاب کن مهمترین ضربه ای که برادرم من خورد از دوستش بود پس بچه ها تو این سن احتیاج به صمیمیت و محبت تو خونواده و بعد داشتن دوستای خیلی خوب لازم دارن محبت کردن کاری نداره کافیه زبانی و عملی بهش ثابت کنین ولی دوستاش خیلی مهمن و خیلی تاثیر گزارن وقتی رابطتون نزدیک شد دروغ خودبخود از بین میره

بهتره که با این واکنش ها او را به سمت بی اعتمادی ها و دروغگویی ها سوق ندهید ...
و بهتر بود که این مسئله را به تنهایی با او در میان می گذاشتید چون تحقیر کردن او در جمع عواقب بدی دارد.

من هم خواهری دارم که سر یکسری مسائل به ما دروغ های زیادی گفت که البته هر وقت ما متوجه می شدیم او را سرزنش می کردیم و حتی بارها مادرم او را در جمع و در جلوی ما و دامادهایش مورد سرزنش قرار داد و او کم کم برایش عادی شد و بیشتر به سمت دروغ سوق داده شد وکمتر حرف می زد و تا جایی که می توانست از جواب دادن سر باز می زد و فقط به صورتمان می نگریست و اگر مجبور به حرف زدن می شد دروغ می گفت...

تا اینکه با یک مشاور صحبت کردیم :
بهتره که او را بیشتر از این مجبور به دروغگویی نکنیم و بعد وادار نکنیم که راستش را بگوید بلکه به صورت زیرکانه به حرفهای او گوش کنیم و در بین صحبتهایمان او را به راستگویی تشویق کنیم و بگوییم او خیلی قابل اعتماد است و مخصوصا اینکه حساسیتها را از روی بردارید و در جمع او را مورد سرزنش قرار ندهیم و بیشتر از مادرم خواست که خودش را به او بشتر نزدیک کند و با او بیشتر یک دوست باشد تا یک مادر !
و کم کم او متوجه شد که نیازی به دروغگویی نیست و اعتماد به نفسش را بالا برد و اگر هم کار اشتباهی کند از مادرم راهنمایی می گیرد ...
و بهتره که خواهر شما هم با یک نفر ار تباط خوبی داشته باشد که من هم می گویم مادر بهترین گزینه است.

باز هم منتظر نظرات دیگر دوستان هم باشید.

مرسی چشمک عزیزم وستاره غم عزیزم
راستش مامانم اختلاف سنیش باش کم و رابطه خوبی هم باهاش داره ولی نمیدونم چرا اینجوریه!!بعضی وقتا مامانم باش تنهایی صحبت میکنه اما انگار فایده نداشته!!آخه تو سن حساسیه اطمینان نداشتن اصلا خوب نیست!منم رابطم باش خوب اما دوس دارم صمیمیتر باشیم...بازم منتظر نظر شما دوستای عزیزم هستم

نوشته اصلی توسط dokhtare khaste

سلام
من همیشه به سایت سر میزنم و مشکلات دوستان میخونم از همه دوستایی که این پست میخونن عاجزانه تقاضای کمک دارم امیدوارم مپل دوستان فعال به پست من هم جواب بدین
من یه خواهر 18 ساله دارم که سر مسایل که واقعا اهمیت نداره به ما دروغ میگه!!راستش امروز هم سر یه موضوعی که میترسید بازخواست شه دروغ گفت به طوری که ما اصلا فکر نمی کردیم دروغ میگه!!!:( مامان و بابای من هم از صمیم قلب ناراحت شدن الان از همتون درخواست میکنم کمک کنید چطور کمکش کنیم که دروغگویی ازش دور شه؟!!خانوادم دیگه اون اطمینان قبل بش ندارن با اینکه خیلی دختر پاک و معصومیه!
من به عنوان خواهر بزرگتر چطور کمکش کنم؟!!
خواهشا همه کمک کنید مامانم اینا میگن با این وضعیت دانشگاه شهرستان نره بهتره

این سایت خیلی سایت خوبیه ولی متاسفانه بدیش اینه که به اعضایی که تازه عضو شدن خیلی اهمیت نمیده!!درحالی که همین پست دوستای فعال گذاشته بودن الان کلی از کارشناسا جواب میدادن!!

مشکل الان من اینه که خواهرم دو روز قهر!!نه با ما غذا میخوره نه حرف میزنه من از خودم متنفرم اصلا خواهر خوبی نیستم

عزیزم موضوع کم اهمیتی نیست بلکه نام تاپیک شما بسیار مهم است
کسانی که تازه عضو می شوند چون نمی دانند که موضوع تاپیک چقدر مهم است به این مشکل بر می خورند ..
شاید موضوع تاپیک شما در تالار فراوان دیده شده باشه به خاطر همین کسی متوجه این تاپیک جدید نمیشه...
و بعضی از دوستانی هم که میان و پاسخی نمی دهند به خاطر این است که هر کسی با توجه به دانسته های خود تاپیکها رو انتخاب می کنه و پاسخ می ده .....

شاید اگه نام تاپیکت یه چیز دیگه بود بیشتر جلب توجه می کرد :
مثلا : خواهرم دروغ گفته...

سلام عزیزم

روی اعتماد به نفس و شهامت خواهرتان کار کنید .

ایشون از ترس و عدم اعتماد به نفس به وادی دروغ پناه می برند و مطمئن باشید ترس ها و عدم شهامت ایشان در بستر همین خانواده شکل گرفته .در نتیجه ریشه همه ی رفتارهای او در همین خانواده است

ضمن اینکه توان شنیدن حرف راست را در بستر خانواده بالا ببرید .

به او ثابت کنید که دوست داشتنی است حتی اگر اشتباه کند - از نگاه سرزنش آمیز او دست بردارید .

در کل بستر خانواده ی خودتان را مورد بررسی قرار دهید . برای اینکه او تغییر کند نیاز هست که این بستر و رفتارهای شما نیز تغییر کند