به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 91 [ 00:29]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    861
    سطح
    15
    Points: 861, Level: 15
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سرطان (با توجه به بیماری سرطان پدرش با او چه برخوردی داشته باشم)

    سلام

    نمیدونم اصلا تایپیک را درست انتخاب کردم یا نه اما فقط اینکه بشدت احساس میکنم که به کمک نیاز دارم،و نمیدونم هم باید از کجا شروع کنم...

    حدود چند ماه پیش با فردی آشنا شدم که در قدم اول آشنایی کاملا عادی و حتی صرف شناخت هم نبود،یک آشنایی کاملا در سطح معمول و بعد از اون کمی ارتباطات که بیشتر شد ،ارتباط ما به گونه ای پیش رفت که من احساس کردم رابطه از لحاظ منطقی و احساسی همپا پیش نمیره و در واقع احساسات غلبه داره و خب طبیعتا این شناخت فایده ای نخواهد داشت برای هردو حتی برای هدف درست، و من از ایشون خواستم ارتباط را قطع کنیم

    در ضمن من 18 سال و ایشون هم 20 ساله هستند،البته هر دو هم معتقد بودیم که این نوع روابط یعنی فراتر از سطح عادی میتونه برای هر دو ضرر هایی داشته باشه و اینکه در کل شکل درستی از ارتباط و شناخت نمیتونه باشه،چون مطمئنا باید بلند مدت باشه و بقیه مسائل....

    و خب زمانی من این را مطرح کردم که ابستگی ایجاد شده بود البته من کمتر ایشون بنا به روحیه و شخصیتی که دارن( خیلی دیر اعتماد میکنن و یا به فردی نزدیک میشن و شاید هم کمی غرور) این وابستگی خیلی شدیدتر بود به نحوی که شاید واقعا من یک ماه تمام درگیر این جدایی بودم که ایشون را توجیه کنم البته توجیه بودن اما بهرحال بنا به شرایط اجرای تصمیم براشون سخت بود و این که در واقع یا قطع رابطه ایشون تنها میشدن از لحاظ روحی....

    این هارا به عنوان زمینه گفتم،از اون موقع به بعد ارتباط خیلی کمتر شد شاید در حد یک احوال پرسی بعد از مدت ها و امثال این اما جدیدا بطور اتفاقی البته ایشون نمیخواست من در جریان باشم متوجه شدم پدر ایشون متاسفانه مبتلا به سرطان هستن و اینطور که شواهد گویاست شاید تا حدود 5 ،6 ماه دیگه در کنار خانوادشون حضور داشته باشن..... خب واقعا برای من باور نکردنی بود و خیلی متاثر شدم ،همونطور که گفتم ایشون شاید تنها با خانوادشون و یکی از دوستاشون ارتباط نزدیکی دارن و به طبع وابستگیشون به خانواده و مخصوصا پدرشون به شدت بالاست

    الان مشکل اینجا هست که من بعد از مطلع شدن و صحبت کردم با ایشون میبینم که ایشون خودش را به معنای واقعی داره از بین میبره، تماس های خانوادشون را که جواب نمیده(در خوابگاه هست) چون میگه تواناییش را واقعا نداره و تماس من را فقط جواب دادن،از لحاظ روحی واقعا بهم ریخست جسمی هم حال بسیار بدی دارن، این چند روز بقدری گریه کردن که هروز با چند تا قرص مسکن خودشون را اروم میکنن....

    من الان اینجا این کمک را از مشاوران میخوام که اولا من واقعا نه به صرف اون رابطه به صرف انسان دوستی ( و شاید روحیا خودم که حتی خودم هم آسیب ببینم نمیتونم ببینم کسی آسیب میبینه...) نمیتونم این شرایط را در مورد ایشون ببینم، و به دلیل شرایط هم میدونم اگر کمکشون نکنم به هیچ کس دیگه ای اجازه نزدیک شدن نمیدن و در واقع دچار مشکلا روحی خیلی عمیقتری میشن اما مشکل اینجاست که من میترسم با کمک کردن مخصوصا تو این شرایط حساس و یا خدایی نگرده در حین از دست دادن پدرشون، احساساتشون و کمبود جای پدرشون با این رابط پر بشه و وابستگی خیلی شدیدتری نسبت به قبل ایجاد بشه،الان چه تصمیمی در این مقطع صحیحتر هست؟ کمک کردن به ایشون و این فکر که بعدا وابستگی را میشه تعدیل کرد و یا ایجاد نمیشه؟ و یا این که ایشون را تنها بزارم(اما با اینکار خودم هم از لحاظ روحی نمیتونم آروم باشم!)

    و بعد هم مشکل دیگه اینجاست که من واقعا چطور و با کدوم حرف میتونم ایشون را آروم کنم؟!! خب واقعا سخت هست من خیلی باهاشون صحبت کردم از صلاح خدا،اینکه ممکنه اتفاق بدی نیفته، روز های خوب،اینکه ایشون باید انرژی و امید را انتقال بده و همه اینها،اما واقعیت این هست که مرگ شوخی بردار نیست و واقعا من حتی یک لحظه خودم را جای ایشون میزارم میبینم که هیچ کدوم از این حرف ها تسکین دهنده نیست اون هم برای یک فرد 20 ساله که هنوز به حمایت و کمک های خانواده بخصوص پدرش نیاز داره!!!

    من واقعا نمیدونم باید چکار کنم و چی بگم فقط میدونم ایشون داره خودشو از بین میبره و تحمل اینا ندارم.... در ضمن بیماری ایشون مثل اینکه ارثی بوده و در مورد مشابه در خانوادشون در چند ماه از بین رفتن متاسفانه.... و این که این چند ماه را چطور میتونم با بودنم و یا حتی نبودنم به ایشون کمک کنم.....

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    339
    Array

    RE: سرطان......

    سلام دوست عزیز

    از اتفاقی که برای اون آقا پیش امده متاثر شدم امیدوارم خدا به پدرش سلامتی و شفا ببخشه

    در مورد شما نظرم اینه بهتره هیچ ارتباطی باهاش برقرار نکنی تا یه جورایی مشکلی بر مشکلاتش اضافه نشه

    شما در این رابطه هیچ وظیفه ای نداری و شاید با ایجاد ارتباط بنا به شرایطش مشکلاتش رو پیچیده تر کنی

    کاملا رهاش کن تا خودش بحرانش رو مدیریت کند

    نظرم کارشناسانه نیست امیدوارم بقیه دوستان راهکار بهتری ارائه بدهند

    موفق باشی

  3. 6 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (یکشنبه 14 اسفند 90)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: سرطان......

    سلام عزیزم

    برای آن آقا متاسفم و شما را هم خوب درک می کنم .

    اما عزیزم ما نمی توانیم ناجی کسی به این شکل باشیم .مسئله ی ایشان رویارویی با مسئله ی پذیرش بیماری و احتمال مرگ پدر است . شما که نمی توانی جلوی این رویداد را بگیری . دکتر هم که نیستی کمک کنی . ضمن اینکه روانکاو و مددکار هم نیستی .

    این یک بحران است و این آقا از این بحران بیرون می آید و شما نسبت به ایشان وظیفه ای نداری .

    ضمن اینکه آسیب امدادرسانی برای ایشان در این شرایط بسیار سخت تر و سنگین تر از کمک نکردن است . ضمن اینکه تا کسی از شما کمک نخواسته شما نمی توانی به حریم فرد مقابل وارد بشوی .



  5. 7 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 17 اسفند 90)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 10 بهمن 93 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-20
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    7,391
    سطح
    57
    Points: 7,391, Level: 57
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Created Blog entryTagger Second ClassVeteran5000 Experience PointsSocial
    نوشته های وبلاگ
    2
    تشکرها
    1,724

    تشکرشده 1,825 در 279 پست

    Rep Power
    43
    Array

    RE: سرطان......

    سلام بر پريساي عزيز

    منم با نظرات ويدا و آني عزيز ، كاملا موافقم و سرنوشت و مسائل زندگي اون فرد ، به اون بستگي داره و انسان در جائي مي تواند كمكي به ديگري كند كه خودش دچار مشكلات و معضلاتي نشه و خود اين رابطه مخصوصا در اين برهه زماني ، به تدريج مي تواند ضربه بزرگتري به او وارد كند ...

    او يك مرد است و بايد ياد بگيرد خودش با مشكلات چگونه مبارزه كند و دست و پنجه نرم كند ، و در اين موقعيت زماني ، اگر اين رابطه ادامه پيدا كند ، او تكيه به اين رابطه خواهد كرد و فردي احساسي و كاملا وابسته بار خواهد آمد و آنوقت شما مقصر خواهيد شد كه او را اينگونه بار خواهيد آورد ...

    لذا به هيچ وجه و به هيچ وجه اين رابطه پيشنهاد نمي شه ، و تنها راهي كه شما شايد بتونيد كمكي كنيد اينه كه به طور غير مستقيم ، مشاوري به او معرفي كنيد تا براي رفع اين بحرانها ، نزد مشاور برود ، و اينكه مي گويم به طور غير مستقيم ، به خاطر اين است كه مبادا رابطه شما و اون فرد ، باز پا بگيرد و شروعي دوباره باشد و اگر نمي توانيد براي او دعا كنيد و او را به طور مطلق فراموشش كنيد ...

    موفق باشيد ......

  7. 5 کاربر از پست مفید مهاجر بي نشان تشکرکرده اند .

    مهاجر بي نشان (یکشنبه 14 اسفند 90)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 91 [ 00:29]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    861
    سطح
    15
    Points: 861, Level: 15
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سرطان......

    سلام بر دوستان ابتدا تشکر بابت راهنمایی

    بله ویدا جان خودم هم میدونم ممکن هست بر مشکلاتشون افزوده بشه اما مشکل اینجاست که میدونم ایشون قابلیت کنترل بحران پیش اومده را ندارن البته میدونم که همین سختی ها باعث درس گرفتن میشه اما خب توانایی این را شاید ندارم که ببینم دیگران در سختی هستن با اینکه میتونم کمکشون کنم البته میدونم گاها نباید اینطور فکر کنم.

    بله آنی جان میدونم من وظیفه ای ندارم اما خب من به این قسمتش فکر میکنم که بله ما در قبال خیلی از مسائل وظیفه نداریم اما خب کمک کردن به یک فرد هیچ وقت وظیفه نیست اما خب خیلی اوقات ما نمیتونیم با این که وظیفه نداریم ساکت بمونیم حداقل این در مورد خودم در خیلی از اوقات صادقه.

    چشم آقای مهاجر بینشان و دیگر دوستان من، ادامه نخواهم داد با اینکه میدنم ایشون به شدت نیاز به کمک دارن اما درسته آینده این مشکل بزرگتری میشه برای ایشون و اینکه بقول شما شاید یک فرصت برای یادگیری خیلی از مهارت ها باشه برای ایشون پس من مانعشون نمیشم علی رغم میل باطنیم.... متاسفانه این توانایی را ندارم مشاور معرفی کنم بله تنها کاری ک میتونم کنم از خدا براشون طلب صبر کنم و راهی پیش پاشون....

    اما این موضوع که فردی را ببینی جلوی چشمت در حال از بین رفتنه و اجازه کمک کردن را نداشته باشی خیلی سخته مخصوصا در قالب خارج از گذشته بهرحال یک آشنایی که من نمیتونم نسبت به سلامتی پدرشون بی تفاوت باشم و پیگیر قضیه نباشم اما تمام سعیم را میکنم مشکلی بر مشکلاتشون اضافه نکنم با این اوصاف و فرصت حل مشکلشون را به خودشون بدم.

    تشکر بابت راهنمایی و التماس دعا....



  9. 4 کاربر از پست مفید parisa100 تشکرکرده اند .

    parisa100 (یکشنبه 14 اسفند 90)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آبان 94 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1389-7-11
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    4,871
    سطح
    44
    Points: 4,871, Level: 44
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    803

    تشکرشده 795 در 162 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: سرطان......

    سلام خانم پريسا.
    بيماري پدرشون در چه مرحله اي هست؟ شما مي دونيد؟
    درمان شروع شده؟
    اگر كه باهاشون صحبت كرديد اين رو بهشون بگيد كه:
    رییس بیمارستان تخصصی امید در مشهد گفت: سرطان یک بیماری قابل پیشگیری و درمان است لذا نگرشها نسبت به غیرقابل درمان بودن این بیماری باید اصلاح شود.
    منبع ش هم سلامت نيوز هست.
    اگر كه يك پزشك بهشون اين حرف رو زده پيش پزشك هاي ديگه هم برند.
    شايد اتفاقي براي پدرشون نيفته و درمان جواب بده و حالشون كاملاً خوب بشه.

  11. کاربر روبرو از پست مفید raha تشکرکرده است .

    raha (یکشنبه 14 اسفند 90)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 91 [ 00:29]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    861
    سطح
    15
    Points: 861, Level: 15
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سرطان......

    قرار هست آزمایش های کاملتر را روز پنجشنبه بدن نخیر دقیق در اطلاع نیستم اما گفتن از همون نوع مشابه هست که در دایشون هم بوده.....
    بله اینکه درست هست و از خدا هم میخوام همینجور بشه.....
    ممنون از امیدواریتون....

  13. کاربر روبرو از پست مفید parisa100 تشکرکرده است .

    parisa100 (سه شنبه 16 اسفند 90)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آبان 94 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1389-7-11
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    4,871
    سطح
    44
    Points: 4,871, Level: 44
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    803

    تشکرشده 795 در 162 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: سرطان (با توجه به بیماری سرطان پدرش با او چه برخوردی داشته باشم)

    ان شاءالله كه نتايج آزمايش طوري مي شه كه اميدوار بشند به بهبود پدرشون، اگر هم خوب نبود ،كساني بودند كه شانس زنده موندنشون كمتر از 20% بوده ولي كاملاً خوب شدند. وقتي مي نويسم كاملاً يعني سرطان رو براي هميشه از جسمشون بيرون كردند نه اين كه كنترلش كنند. هر چي خدا بخواد همون مي شه ولي بنده هم بايد تلاش كنه. با غصه خوردن چيزي درست نمي شه كه بدتر هم مي شه.
    اگه مي خوان كه اوضاع تغيير كنه بايد قبول كنند كه يه مدت بايدتلاش كنند تا بتونند به پدرشون كمك كنند.
    از نظر تغذيه، اين كه چي براشون خوبه و چي بد. مثلاً الان دانشمندان فهميدن كه مكمل ويتامين E سرطان پروستات رو بدتر مي كنه پس افراد ميانسالي كه شانس ابتلا به اين سرطان رو دارند و افرادي كه مبتلا شدند نبايد مصرف كنند.
    با توجه به نوع سرطانشون و درماني كه براشون بايد انجام بشه.
    و روحيه اي كه به پدرشون مي دند و هر روش ديگه اي كه از دستشون بر مي ياد.
    مردم از اسم سرطان مي ترسند و اين باورشون شده.
    تو وب سايت من هم مطالبي هست كه كمكشون مي كنه. دو تا سايت هم هست كه در مورد سرطان مطالب خوبي داره. تو قسمت سايت هاي مرتبط معرفي كردم. خلاصه اين كه هميشه يه راهي هست.
    باز اگر كمكي خواستيد من در خدمتم. من اطلاعاتي در مورد سرطان دارم. اگر خيلي زياد هم نباشه شايد كمك جزئي هم بشه كرد. اگر سؤالي داشتيد بپرسيد.

  15. کاربر روبرو از پست مفید raha تشکرکرده است .

    raha (سه شنبه 16 اسفند 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.