سلام
دوستان، مدتی هست که مطالب سایت رو می خونم، واقعاً سایت بسیار خوبی هست، امروز تصمیم گرفتم عضو شوم و مشکلم رو بگم، امیدوارم که کمکم کنید.
من یه مشکل بزرگ دارم که امیدوارم یه راهی نشونم بدین که حل بشه! دیگه واقعاً کم آوردم.
همان طور که از اسم تاپیکم معلومه، من از اسمم متنفرم، من یه اسمه طولانیِ عربیِ صد بخشی دارم، که معنای مزخرفی داره، حالم ازش به هم می خوره! هیچ کی حتی نمی تونه تلفظش کنه.
حالا این تنفر از اسم به کنار، وقتی 15 سالم بود، یه اشتباهی کردم و اسمه مستعار انتخاب کردم که به روز بود و دیگه همه من رو با اون اسم صدا می زدند و دیگه اون اسم میونه فامیل و دوست و آشناها جا افتاد، که ای کاش این کار رو نکرده بودم.
فکرش رو بکنین، با یه نفر آشنا می شید و می بینید یه اسمه بروز داره، بعد از مدت ها متوجه می شید اسمه اصلیش چیه، تنها چیزی که تو ذهنه هر کسی می یاد ،اینه که از ته یه روستای دور افتاده، اومده تو شهر، می خواد خودش رو مثه شهری ها کنه.
نه می تونم و نه می خوام که اسمه شناسنامه ایم رو تغییر بدم، نه دیگه می تونم بگم من رو با اسم اولم صدا بزنید، هیچ کاری نمی تونم بکنم. شما یه راهی رو پیشنهاد بدین.
فقط این رو بگم که من رو از پا در آورده دیگه، وقتی تو یه جمع جدید وارد می شم، کلی استرس می گیرم، به خاطره این موضوع، حتی نمی خوام با فرد جدیدی آشنا بشم.
فرض کنید یه ارائه داشته باشم، به جای این که فکرم مشغول این باشه که چی تو ارائه بگم، مشغول این هستش که همه وقتی صفحه اول اسلایدها رو می بینن چی می گن.
همش با مادر و پدرم دعوا می کنم که چرا این اسم رو برا من انتخاب کردید. همش می گم نمی بخشمتون، من رو بدبخت کردید، وظیفه ی پدر و مادر اینه که اسم نکو برا فرزندشون انتخاب کنن، اما شما یه کاری کردید که من به خاطر این اسم، تا آخر عمرم زجر بکشم. اون ها هم هیچ جوابی ندارن، به جز این که مادربزرگت گفت! حالا اسمه خوده مادر بزرگم، شبنم هستش!!!!! شیطونه می گه برم خفش کنم.
دختری 25 ساله هستم، دانشجو دکترا هستم، اونم تو بهترین دانشگاه تهران، اما با این حال، اصلاً تو جمع های جدید نمی رم و منزوی شدم! دیگه دارم داغون می شم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)