پس از ایجاد اولین تاپیک فهمیدم آدم کمال گرایی هستم .و در موردش تو همین سایت مطالبی رو خوندم ،
ولی کافی نبود و لازم دیدم تاپیکی جدید با موضوع جدید ایجاد کنم.
از اول شروع میکنم .
من در زندگی سختیهای زیادی کشیدم (خیلی بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنید)
از مشکلات خانوادگی ،عاطفی ، مالی ، جسمی ، روحی و... تا شکست عشقی (موضوع تاپیک قبلیم ).
کمبودهای زیادی داشته و دارم و اکثر این مشکلات به دلیل اشتباهات پدرو مادرم (به خصوص پدرم) در دوران کودکیم بوده .
این مشکلات + تنهایی باعث شد برای رهایی رو به خیال پردازی بیارم.ناخودآگاه یک تصویر خیالی از خودم در ذهنم ساختم .اوایل خیلی ساده بود . ولی هرچه بیشتر ضعفها و تاریکیهای درونم نمایان شد تصویرخیالیم به همون نسبت پروبال گرفت و پیشرفت کرد .و این فاصله باعث شد احساس کمبود و ضعف کنم و از خودم بیزار بشم .
"من ایده آل" تقریبا هیچ کدوم از ضعفهای "من حقیقی" رو نداره .هر وقت یک ضعف در خودم میبینم سریع اون رو در خیالم برطرف میکنم.
ویژگیهای تصویر خیالیم.
بخشی از ویژگیهایی که در خود واقعیم دوست دارم رو داره.مهربونه،به دیگران کمک میکنه،احساساتیه،دلسوزه و...
1-تمام اعضای خانواده در یک سانحه رانندگی فوت کردند.(بخش عمده ای از مشکلاتم از خانواده نشاءت میگیره)
2- مشکل جسمی نداره .
3- چهره اش به مراتب بهتر از چهره ی واقعیم هست،خجالتی نیست ، اعتماد به نفسش بالاس .
4- تحصیلات بالایی داره و به تبع اون شغل و درآمد خوبی هم داره. مشکل مالی نداره .
5-با دختر موردعلاقش ازدواج کرده و زندگی آروم و خوبی داره .
6-در جوانی میمیره .( آرزومه زود بمیرم حتی اگر زندگیم کاملا ایده آل باشه)
نوع مرگ .
1- در اثر حادثه ای مرگ مغزی میشه و تمام اعضای قابل پیوندش اهدا میشه .
2- بهش گفته میشه بیماری لاعلاج داری و1 روز بیشتر زنده نیستی .مقدمات مراسم کفن و دفن رو فراهم میکنه ،میره حموم ،بهترین کت و شلوار و کراواتش رو به تن میکنه ، عطر میزنه ،موهاشو اتو،سشوار و ژل میزنه ، دراز میکشه ، چشماشو میبنده ، لبخند میزنه و...
رویاها خیلی فراتر از اینهاس و در جهات مختلف شاخ و برگ گرفته .
در کوتاه مدت شاید حکم مسکن رو برای رهایی از مشکلات داشته باشه ولی تاثیرش رو در دراز مدت کاملا حس میکنم .افسردگی ،کم شدن اعتماد به نفس ، تنفر از خودم، تنفر بسیار زیاد از پدرم ،دور شدن از عقاید دینی،کفر گویی ،بی تابی برای مرگ و...
بخش عمده ای از این رویاها رو پدر و مادرم با ذره ای دقت و دلسوزی میتونستن تحقق ببخشن.ولی افسوس...
ببخشید طولانی شد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)