با سلام به همه
من 24 سالمه و 4 ساله کهازدواج کردم ، با مردی که 13 سال ازم بزرگتر و از ازدواج قبلیش یه پسر بچه داره ...من با همسرم با وجود اختلاف سنی که داریم تفاهم دارم اما حسین(فرزند همسرم)بچه باب میل من نیست و خیلی از اخلاقاش بدم میاد...اون الان کلاس سوم ابتداییه...از همون اول نرمال نبود و من فکر میکردم که بخاطر نداشتن مادر و نبود محبته که این اخلاقارو داره و به مرور خوب میشه و الان میتونم بگم خیلی بهتر از قبل شده ولی با این وجود هنوز هم خودخواهه و دلش به حال هیچ کس نمیسوزه و فقط زمانی بلده درست رفتار کنه که چیزی ازت میخواد ...من خیلی ازش خسته شدم و فقط به خاطر همسرمه که دارم تحملش میکنم...ما برای درست کردن اخلاقاش به پیش روانپزشکهای کودک و مشاوره های زیادی رفتیم حتی به کلاسهای تربیت کودک رفتم...ولی اون همیشه منو ناامید میکنه...واقعا ازش متنفرم حتی شبها خوابهای بد ازش میبینم همش رو مخمه...هر کاری بگید کردم...مهربونی...قهر...جایزه... تشویق...کتک...تنبیه...بی اعتنایی...خودزنی....دیگه این آخریا بهش گفتم اگه ناراحتم کنه باید با یه میله که داره منو بزنه تا دلش حسابی خنک بشه و دیروز این اتفاق افتاد اون اصلا قلب نداره همه چیز براش به غیر خودش و خواسته هاش بی اهمیته...امروزم باید ازش کتک بخورم تا حال خودمم جا بیاد...دیگه نمیدونم چیکار کنم اگه عشق همسرم نبود یه لحظه هم این بچرو تحمل نمیکردم...نمیدونم چیکار کنم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)