به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    38
    Array

    خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    سلام
    خواهش میکنم نخندید .
    شاید حرفهام گفتن نداشته باشه. شاید حاد نباشم.اما اینجا جایی هست که میتونم حرف بزنم. حتی اگه گوشی واسه شنیدن نباشه.
    نمیدونم چطور باید بگم. مشکلاتی داشته ام که فوق العاده آزارم دادن.
    شما میدونید و تو اولین تاپیکم خوندید.
    داغونم به خدا.
    همه سعیمو کردم اشتباه نکنم دوباره.بی تفاوت باشم. نسبت به آدمهایی که عذابم دادن.
    من واقعا به هم ریخته و روانی ام. سه چار ماه از رفتنش و پایان ماجرای عاطفی من میگذره ولی من به شدت درگیرم.
    کار میکنم. اونقدر که وقتی برسم خونه نای حرف زدن نداشته باشم. فقط یه قرص و بعدش بخوابم. چارماهه که به غیر از کار و کلاس حتی تا سر کوچه نرفتم. به شدت تنهام.دریغ از یه دوست. هرچند نمیتونم و با اخلاق سگی که دارم دوستام ازم دور شدن.
    من اگه قبلا یه آدم رنجور رو میدیدم ، سریع بهم میریختم ، کمکش میکردم، اما حالا سنگ شدم. دلم از همه چیز گرفته.
    با پدرم دعوام شده. به مامانم که اصلا هیچی. خیلی بد شدم.
    به شدت کمردرد و پا درد گرفتم.تاری دید پیدا کردم. سکوت هم آروومم میکنه و هم دیوونم میکنه.
    من نمیدونم چرا. خیلی خیلی بهم ریختم.

    تاپیک قبلیم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 بهمن 90 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    890
    سطح
    15
    Points: 890, Level: 15
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    سلام
    به نظر من حتما پیش یه مشاور خوب برو اینجوری که خودتو مشغول کردی داری از درون خودتو میکشی
    اگه همین جور ادامه بدی از لحاظ روانی مشکل پیدا میکنی

  3. کاربر روبرو از پست مفید نازی نیازی تشکرکرده است .

    نازی نیازی (سه شنبه 13 دی 90)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    96
    Array

    RE: خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    اين حالت تو عكس العمل طبيعي دل شكستگي و آزردگي و خشم فروخورده است. همه ما اين درگيريهاي عاطفي و بعد كات رو گذرونديم و تحملش واقعا طاقت فرساست... شايد بهتره اين درد رو انكارش نكني... داري احساساتت رو كتمان مي كني. كمي به حرف دلت گوش بده و از شدت عصبانيت بزن به بالش... الان تو در مرحله خشم هستي و اگر اين مرحله بگذره به پذيرش مي رسي... فكر مي كني اين درد تنهايي فقط مال توئه؟ نه عزيزم! منم حتي يك دوست صميمي كه بتونم بهش اعتماد كنم ندارم...
    نترس و بگذار بگذره...

  5. 7 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (سه شنبه 17 مرداد 91)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 01 بهمن 90 [ 20:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-31
    نوشته ها
    261
    امتیاز
    1,614
    سطح
    23
    Points: 1,614, Level: 23
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    694

    تشکرشده 707 در 218 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrabooni
    سلام
    خواهش میکنم نخندید .
    شاید حرفهام گفتن نداشته باشه. شاید حاد نباشم.اما اینجا جایی هست که میتونم حرف بزنم. حتی اگه گوشی واسه شنیدن نباشه.
    نمیدونم چطور باید بگم. مشکلاتی داشته ام که فوق العاده آزارم دادن.
    شما میدونید و تو اولین تاپیکم خوندید.
    داغونم به خدا.
    همه سعیمو کردم اشتباه نکنم دوباره.بی تفاوت باشم. نسبت به آدمهایی که عذابم دادن.
    من واقعا به هم ریخته و روانی ام. سه چار ماه از رفتنش و پایان ماجرای عاطفی من میگذره ولی من به شدت درگیرم.
    کار میکنم. اونقدر که وقتی برسم خونه نای حرف زدن نداشته باشم. فقط یه قرص و بعدش بخوابم. چارماهه که به غیر از کار و کلاس حتی تا سر کوچه نرفتم. به شدت تنهام.دریغ از یه دوست. هرچند نمیتونم و با اخلاق سگی که دارم دوستام ازم دور شدن.
    من اگه قبلا یه آدم رنجور رو میدیدم ، سریع بهم میریختم ، کمکش میکردم، اما حالا سنگ شدم. دلم از همه چیز گرفته.
    با پدرم دعوام شده. به مامانم که اصلا هیچی. خیلی بد شدم.
    به شدت کمردرد و پا درد گرفتم.تاری دید پیدا کردم. سکوت هم آروومم میکنه و هم دیوونم میکنه.
    من نمیدونم چرا. خیلی خیلی بهم ریختم.

    تاپیک قبلیم
    دوست خوبمك
    1. نياز به مشاوره داري. يك غريبه امن و مطمئن در دفتر مشاوره كه بدون قضاوت بهت گوش كنه
    2.نياز داري ساعاتي رو ورزش كني. از بدن سازي شروع كن و وقتي كمي بهتر شدي يك ورزش گروهي و رقابتي رو آغاز كن.
    3.فعلاً نياز نيست به كسي كمك كني. خودت نيازمند كمكي.
    4.نياز داري هر اونچه رو در تو سنگ شده بدل به اشك كني و بريزي بيرون.
    5.آيا هنري بلدي كه به پالايش روحت كمك كنه؟سال ها قبل زخمي در من سر باز كرد كه مدتها آروم نگهش داشته بودم. فهميدم زخمي درونم چرك كرده و من پنهانش كردم و با اين كار وخامت اوضاع رو بدتر كردم.نقاشي كردم و هر چه رو همونجوري كه حس ميكردم كشيدم. ولي هنوز حالم خوب نميشد .. سعي كردم با ارگ خانگي خودم بنوازم.. باورت نميشه ..اول ها حس ميكردم چيزي گلومو فشار ميده و دارم خفه ميشم.. درد سمت چپ قفسه هم داشتم كه منشاء جسماني نداشت و دردهاي ديگري..وقتي اولين نتهاي نغمه قديمي اله ناز رو پيدا كردم..صورتم خيس شد و تونستم سبك بشم..نميدونم چقدر نوشتن يا خوندن كتاب ها سبكت ميكنه.. خوندن قرآن بسيار به من كمك كرد..و نوشتن اونچه احساس ميكردم..9 ماه طول كشيد تا ذره ذره اون زخم قديمي 6 ساله درونم كه به چرك نشسته بود آهسته آهسته خوب شد اما بهبود من كامل و حقيقي بود..سرفراز عزيز راست ميگن عزيزم
    به قلبت گوش بده حرفاشو اگه دوست داري بنويس.. البته ميتوني بعد اين نوشته ها رو پاره كني و بسوزوني اما بنويس تا سبك شي..اين خوبه خودتو تمام وقت براي پر كردن وقت مشغول كردي اما هنوز كافي نيست..با مشاوره شروع كن و از تكنيك هاي سبكبار كردن خودت شروع كن.. الان اذان ظهره كه برات مي نويسم براي تو در كنار دوستانم دعا ميكنم.. موفق باشي عزيزم و خوشبخت!

  7. 3 کاربر از پست مفید ملاحت1 تشکرکرده اند .

    ملاحت1 (چهارشنبه 14 دی 90)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 91 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1390-9-30
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,203
    سطح
    19
    Points: 1,203, Level: 19
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    سلام عزیزم دقیقا من الان در موقعیت تو هستمو کمکی ندارم بهت کنم فقط یه همدردیه که اونایی که این موضوع رو میخونن بدونن تنها نیستن
    بعد از شکست عاطفی همه ی احساست آدم انگار یکمرتبه میمیره و از زمین و زمان متنفری و با همه میجنگی حتی از خودت متنفری. دردهای بی دلیل و کلا زندگی بهم میری زه .پیش مشاور و اگه جواب نده روانشناس تو هم حتما اینکارو بکن وگرنه کار به جاهای باریک میکشه مثلا من چند بار خواستم خودمو بکشم . یه کاری که بتونید تا یه حدی اعصابتو راحت کنید حرف زدن با خدا و اگر مث من از خدا هم روتون نمیشه با یه عروسک یا یه عکسه من با عکس کسی که عشقم بود حرف میزنم و یا نوشتن حست روی کاغذ و دوباره خوندنشه .
    این 2 راهکارو خودم تجربه کردم بهتره امیدوارم کمکت کنه مشاور یادت نره.
    آهان راستی وقتی میگی سکوت اگه منظورت تنهاییه هم دیوونت میکنه هم آرومت میکنه دقیقا منم اینطورم این موقع وقت صحبت کردن با هموناییه که گفتم و اگه فکر کردی از چیزی بدت میاد محکم بالشو بکوب رو تختت یا خودت بزنش امتحان کن خیلی خوبه.

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array

    RE: خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    سلام دوست عزیزم.
    توکلت به خدا باشه.میدونم سخته.حق داری ولی یکیمی داری زیاد خودت رو درگیر میکینی.همیشه به دوستای ناامیدم میگ خودتون رو با بدتر از خودتون مقایسه کنید.اونوقت میبینی که چقدر وضعیتت خوبه.اگر میتونی قرص کلرودیازپوکساید بخور.یه قرص آرام بخش و ضد اضطراب خفیفه که هیچ وابستگی هم نمیاره و داروخونه بدون نسخه هم میده.من مصرف کردم و خیلی خوب بود.تنها هم نیستی .پس ماها چی هستیم اینجا؟
    سنگدلیت هم مهم نیست.اونم برطرف میشه.فقط به خدا توکل کن و ذکر یونسیه رو از خودت دور نکن.خیلی آرامش بخشه.
    همچنین دعای عظم البلا رو بخون.فوق العاده آرومت میکنه
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (دوشنبه 19 دی 90)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 بهمن 91 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    58
    امتیاز
    1,153
    سطح
    18
    Points: 1,153, Level: 18
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 59 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    سلام. دوست عزیزم، باور کن اغلب آدمایی که واست می نویسن یا حتی فقط حرفات رو می خونن کاملاً درک می کنن که شرایطت سخته،حتی اونایی که بهت می گن سخت نگیر. من شکست عشقی رو تجربه نکردم(حداقل تا الان) اما مشکلات خیلی زیادی تا حالا داشتم که باور کن کمتر از اون نبودن. تا جایی که افسردگی و دردهای روان تنی رو تجربه کردم اما الان که به گذشته نگاه می کنم می بینم خیلی وقت ها زیادی به خودم سخت گرفتم. زمان واقعا خیلی از مشکلات رو حل خواهد کرد. به این شرایطت به چشم تجربه نگاه کن،تجربه ها هرقدر سنگین تر و سخت تر باشن، می تونن ارزشمند تر هم باشن. این تویی که با نوع نگاه و برخوردت با مسائل، به اونها شکل میدی. به خدا اینا شعار نیست. من با کتاب خوندن و فکر کردن تونستم از آدمی که روزی 2-3 تا قرص مسکن و آرامبخش می خورد و معمولا به شدت ناامید و افسرده بود، به جایی برسم که درد جسمیم رو با تمرین مهار کنم. شما پسری و این خیلی شرایط رو برات مهیا می کنه. برو سفر، تنهایی برو یه سفر 2-3 روزه، توی تورهای یک روزه ثبت نام کن ( فقط تورو خدا تو این شرایط دل بسته ی آدم تازه ای نشو، بذار احساست کاملا ترمیم پیدا کنه). من مطمئنم همه آدمها کلی آرزو و برنامه و رویا دارن که تو گیر و دار زندگی یادشون می ره. الان وقت خوبیه که بهشون فکر کنی. یه لیست 10 شماره ای بنویس از آرزوهات و برنامه هات مثلا یاد گرفتن زبان، دیدن فلان شهر، خریدن فلان وسیله...من این روزا وضعیت بدی دارم و خودم واسه طلب کمک و راهنمایی اینجام( که البته ازم دریغ شده) اما شرایط سخت رو زیاد تجربه کردم و یه جورایی حالت رو می فهمم، به جای دشمنی با خودت و دنیا و زندگی، یه مدتی از احساس فاصله بگیر، یعنی به مسائلی چز مسائل عاطفی فکر کن، نه این که خودت رو با کار خفه کنی، نه، به جاش ورزش کن، اضلا برو یه ساز یاد بگیر، حتی با این هدف که احساست رو بنوازی. تا خواستی فکر بدی کنی بیا اینجا، درد دلت رو بگو.نگران دل سنگ شدن هم نباش، به خودت حق بده که ناراحت باشی و عصبانی اما افراط نکن، یه مقاله خیلی مفید اینجا خوندم به نام مرثیه خوانی احساسی. من خودم این جوری بودم اما سعی کردم عوض شم. حتما بخونش. شرایط روحیت رو برای دوستات توضیح بده؛اگر دوستات دوست باشن درکت می کنن، اگر هم نیستن جای نگرانی نیست، همه ما می شیم دوستات:) پدر و مادر ها هم که اسطوره ی بخشش و فداکاری هستن. اون ها هم شما رو می بخشن. فقط براشون توضیح بده که این روزا یه کمی خسته ای و نیاز به ضبوری و تحملشون داری. من برات دعا می کنم.شما هم واسه من دعا کن

  12. کاربر روبرو از پست مفید bahar_t تشکرکرده است .

    bahar_t (دوشنبه 19 دی 90)

  13. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: خیلی عوض شدم. سنگدل شدم

    از همتون ممنونم.
    نمیدونم اگه اینجا نبود دیگه کجا میتونستم درددل کنم؟
    نمیدونم از کجا باید شروع کنم.
    یه خلاء بزرگ وسط مغزم حس میکنم. یه خلاء بزرگتر هم وسط قبلم.
    علاقه هام کور شدن. نمیتونم فکرمو جمع و جور کنم.
    دوستم چندروز پیش میگفت چرا اینقدر ساکتی. ولی خودم متوجه نمیشم که واقعا ساکت بودم.
    من خیلی ترسیدم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.