من حدود 2 سال كه آدم خشك و سردي شدم. نسبت به همه چي بي احساس شدم .نسبت به همه چي بدبينم.هر كسي چيزي ميگه برام اهميتي نداره!! وقتي توي جمع دوستان و فاميل ها هستم معمولا خيلي كم حرف و ساكت هستم و اين رفتارم اين 1 سال اخير بيشتر هم شده و از اين رفتارم خودم اذيت ميشم كه چرا من اينطوري هستم!! چرا حرفي براي گفتن ندارم !! تا كسي ازم چيزي نپرسه حرفي اصولا نميزنم مگر در موارد خاص كه اگه كسي هم سن خودم باشه كمي باهاش حرف بزنم!! كسي هم بهم چيزي ميگه اصلا متوجه نميشم!!
گاهي فكر ميكنم به خاطر تنهاييم هس
وقتي با مامان و بابام هستم خيلي شادم و پر شر و شور ولي وقتي توي يك جمعي هستم خيلي آروم ميشم و فقط ميخوام تنها باشم
هيچ انرژي و هيجان براي درس خوندن ندارم !! و بين دوستان آدم خشك و سردي شدم!!
و خيلي وقته كه بيشتر روزم رو توي تنهايم سر ميكنم
اين رفتارم باعث شده كه دچار فراموشي هم بشم و اگه كاري بهم سپرده بشه خيلي زود از يادم ميره!! آدمي هستم كه خيلي فكر ميكنم و از مردها هم متنفرم و دل خوشي هم ازشون ندارم!
از خودمو رفتارام خسته شدم
لطفا راهنماييم كنيد
علاقه مندی ها (Bookmarks)