سلام به دوستای گلم
راستش خیلی وقته که با خودم کلنجار میرم که این موضوع رو مطرح کنم یا نه!
مشکل من البته اگه بشه اسمش رو مشکل گذاشت، (با توجه به مشکلاتی که دیگران تو این تالار مطرح میکنند)، خیلی ساده و در واقع خیلی بنیادیه.
من اصولا آدمی هستم که از مسائل به سادگی میگذرم. تا به حال بخشیدن آدم ها برام خیلی آسون بود (البته باید اعتراف کنم که خدا رو شکر تا به حال مشکل حادی با دیگران نداشتم)
اما این بار یه اتفاقی افتاد بین من و یک نفر دوست نما!!
خلاصه بخوام بگم این بود که ایشون از اعتماد من به خودش حد اکثر سوء استفاده رو کردن و این وسط دل من بدجوری به خاطر حرف های نا به جایی که ایشون به من زد شکست هنوزم دلم با یاد آوری اون روز و حرفاش به درد میاد (دو ماهی از اون ماجرا گذشته)
حالا دیگرانی که تو این موضوع در گیر بودن (من و سه تا از دوستام)، فکر میکنن که همه چی به حال اولیه اش برگشته، و خب همه چی آرومه و ما خیلی خوش بختیم
اما واقعیت اینه که من نمیتونم فراموش کنم، نمی خوام کسی ازم عذرخواهی کنه برام اصلا مهم نیست. فقط می خوام اون آدم از من دور باشه می خوام دیگه نبینمش........
این اصلا نشانه خوبی نیست، مهربون بودن با دیگران تا قبل از این اتفاق برام یه عادت بود اما حالا به همه چیز و همه کس مشکوکم!! (یه جورایی خوب هم هست من از این اتفاق درس خیلی بزرگی گرفتم و به همین خاطر خدارو هم شکر میکنم) اما اینکه از اونی که همیشه بودم فاصله گرفتم آزارم میده
در ظاهر من همون دختر موفق و شادم و چیزی تغییر نکرده (چون ذاتا تو دار هستم) اما این حفظ ظاهر داره عذابم میده
خلاصش این میشه که نمی دونم چطوری باید از این آدم بگذرم در حالی که بهم فشار نیاد؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)