دقیقاً دلمم واقعاً برای شوهرم میسوزه برای همین نمیتونم ازش زیادی بخوام.اما خب مامانش وقتی میبینه ما این همه داریم رعایت میکنیم حتی جلوی خود مامانش چند بار که گفتن شام بریم بیرون خوش باشیم و... من گفتم نه ما باید در همین حد هم صرفه جویی کنیم خیلی خرجها داریم که اصلاً دوس ندارم کم بیاریم و خدای نکرده شرمنده بشی جلوی خانواده ام.
لزومی نداره شما دلتون برای همسرتون بسوزه!خیلی خوبه که مراعاتشو میکنید اما به ایشونم اجازه بدین که گاهی خرجهایی رو که حتی به نظر شما غیر ضروری میاد هم انجام بده.مثلا هر از چند گاهی پیشنهاد بیرون رفتنشو بپذیرید باور کنید به این ترتیب نیروی ایشون برای مدیریت زندگی چند برابر میشه چون احساس مردانیگیش از سمت شما تایید و تشویق شده.
همون طور که قبلا هم گفتم مواضع مالیتونو پیش از ازدواج کاملا مشخص کنید مثل این که مثلا من کلا آدم صرفه جویی هستم دوست دارم شما هم همراهیم کنی(که به نظر میرسه تا حدود زیادی داره انجام میده) اما به مواضع مالی همسرتونم توجه کنید و اجازه بدید ایشونم تا حدی به خواسته هاشون برسن.
شوهرم و مادرش همش این خرج به این عظیمی رو میسپرن به اینکه خدا جور میکنه

الانم همش به من میگه اینقدر نگران نباش ما گفتیم این خرجها رو میکنیم بسپار به ما. اما من اصلاً دلم نمیخواد خدای نکرده اول زندگی زیر بار کوچکترین قرضی بریم چون بعدش باید منم داخل زندگی همش استرس بدهکاریمون رو داشته باشم و از اونجایی که شدیداً آدم استرسی ای هستم خیلی شرایط برام سخت میشه.
شما با این طرز رفتار بیشتر از این که به همسرتون کمک کنید با این عدم تایید قدرتشو تضعیف میکنید.وقتی ایشون میگه ما جورش میکنیم بهش اعتماد کنید.ایشون قبلا هم ثابت کرده که روی حرفش هست(خونه رو رهن دادن که مراسم بگیرن) پس لزومی نداره که شما بیخود استرس داشته باشین.
بازم میگم مواضعتونو در مورد مسایل مالی مشخص کنید و هر دو طرف سعی کنید که به رفتار طرف مقابل احترام بزارید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)