سلام ببخشید بازم,راستش مادرشوهرم وقتی میرم خونشون خیلی به رفتارام گیر میده البته وقتی نیستم اونارو به شوهرم میگه اونم میاد به من میگه.مثلا وقتی بی حوصلم میرم تو اتاق شوهرم ممکنه تا غروب همینطور باشمو تو اتاق بمونم نه اینکه اصلا بیرون نیام نه.ولی همش میگن چرا میره تو اتق میمونه.یا میرم خونه مادرم میگن چرا میره خونه مامانش بهم زنگ نمیزنه هرروز. از بس اینکارو کردن دیگه علاقه ای به رفتن اونجا ندارم احساس میکنم اونجا زندونیمو هرچی اونا گفتن باید بگم چشم.اگر هم به شوهرم بگم نمیام اونجا زود ناراحت و عصبانی میشه کمکم کنید چطور این موضوع رو باید باهاش درمیون بزارم تا ناراحت نشه. و حرفمو منطقی قبول کنه که اونا حق ندارم بهم گیر بدن.لطفا کمکم کنید خیلی اعصابم خورده...![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)